یک پرسش، یک پاسخ
چه کنیم که بازار سرمایه ثبات خود را از دست ندهد؟
سوال: تمام اخبار و سیگنالها بر تاثیر مثبت بر بازار سرمایه حکایت دارد. بر این اساس سرمایهها بیشتر به سمت بورس روانه میشود بنابراین از رشد بازار سرمایه باید برای رونق تولید و اقتصاد کشور بهرهبرداری کرد. مهمترین موضوع برگشت اعتماد مردم به بازار سرمایه است. اعتماد مردم نیز با اتفاقاتی که چندی قبل افتاد خدشهدار شده است. لطفا درباره رفتارهای غلط سیاستگذاران بورسی که نباید تکرار شود، بپرسید تا دوباره بازار به وضع قبلی گرفتار نشود.
پاسخ از: امیر سیدی، کارشناس بازار سرمایه و مدیرعامل کارگزاری امینسهم: عوامل مختلفی میتواند به حفظ ثبات بازار سرمایه کمک کند، به ویژه در حوزه سیاستگذاری نهادی و ساختاری که یکی از رویکردهای حائز اهمیت در این زمینه، سیاستهای پولی است که بالاترین میزان تاثیرگذاری را به همراه دارد. بازار سرمایه بخش قابل ملاحظهای از رشد خود در سال گذشته و اوایل امسال را مدیون سیاست بانک مرکزی در سال ۹۸ مبنی بر کاهش نرخ سود بانکی بود. در عین حال اعمال محدودیتهایی از سوی بانک مرکزی در زمینه جابهجایی منابع بانکی و پس از آن سیاستهای مالیاتی برای نقل و انتقالات بانکی، بازار سرمایه را به محلی مناسب برای منابع مالی مردم تبدیل ساخت. اما از تابستان سال جاری و به دنبال چرخش سیاست بانک مرکزی مبنی بر افزایش مجدد نرخ سود بانکی، بخشی از منابع به سمت بازار پولی حرکت کرد. تا آبانماه که بانک مرکزی اقدام به کاهش نرخ سود بینبانکی کرد و شاهد اثرگذاری سریع آن بر بورس بودیم. این روند بیانگر اثرگذاری مستقیم سیاستهای پولی بر بازار سرمایه کشور است. در حال حاضر یکی از مشکلات موجود در حوزه پولی که بر بازار سرمایه اثرگذاری منفی دارد، وضعیت بدهیهایی است که قابل برگشت نیست و این گرفتاری موجب شده هزینه مالی تسهیلات بالاتر رفته و به تبع آن دولت نیز برای اوراق خود مجبور است هزینه مالی بالاتری بپردازد. در این خصوص نیازمند اعمال یکسری تفکیکها در بازار بدهیها هستیم. در صورتی که بانک مرکزی اقدام به ایجاد بازار بدهیها کند، میتوان در سیستم بانکی محدودیتهای ترازنامهای و کفایت سرمایه اعمال کرد که برمبنای آن برخی از بازیگران بد بازار پولی خودبهخود حذف شده و نرخ سود هم کاهش مییابد. با کاهش نرخ سود، هم دولت میتواند با نرخ پایینتر اقدام به تامین مالی خود کند و هم بازار سرمایه شاهد رونق خواهد بود. اینها سازوکارهای اجرایی درخصوص سیاستهای پولی بود و در کنار آن سیاستهای مالی و عملکرد دولت در بازار سرمایه نیز مسائل حائز اهمیتی است.
بدون شک مشخص شدن رویکرد دولت درخصوص حمایت از بازار سرمایه نیز از هر سیاست دیگری اثرگذارتر است. اما در کنار اینها، یکسری سیاستهای فنی و تاکتیکی نیز وجود دارد که به سازمان بورس و اوراق بهادار برمیگردد. در ماههای اخیر شاهد آن بودیم که سازمان بورس تلاشهایی در این راستا کرد و به دنبال فعال کردن نهادهای بازارگردان بود که این گام مثبتی برای بازگرداندن اعتماد به بازار سرمایه بود. در سایر بازارهای جهانی که دارای بانکهای سرمایهگذاری هستند، در بازار سرمایه ما، این نقش به تامین سرمایهها محول شده تا آنها با ابزارسازی و ایجاد قراردادهای گوناگون، موجب برقراری ارتباطی محکم میان بازار پول و سرمایه شوند.
چند سازوکار اجرایی حائز اهمیت وجود دارد که کمک میکند بازار سرمایه ثبات خود را از دست ندهد. از جمله آنها اینکه هروقت عرضه سنگینی به بازار داشتیم، باید برای آن متعهد به پذیرهنویسی و دورههای عدم معاملات داشته باشیم. در واقع برای سهمهای جدیدی که به بازار عرضه میشود باید پذیرهنویسی صورت گیرد. موضوع دیگر، بحث بازارگردانی شرکتها و همچنین بحث اوراق مشتقه است که در بازار ما خیلی وجود ندارد. ترکیب این سازوکارها کمک میکند که ما در قیمتهای مشخص، حجم معاملات بالایی داشته و بازار باثباتی داشته باشیم. ایجاد نوسانات عمیق با صعودهای شدید یا ریزشهای سنگین، ناشی از آن است که ما در بورس ایران نهادی نداریم که بتواند پول را در بازار به گونهای مدیریت کند که نقدینگی بازار همیشه در سطح بالایی باقی مانده و هیجانات در پایینترین سطح بماند. باید بتوان این سیاستها را به درستی هدایت کرد تا بتوان سرمایهها را با هدف رونق، به سمت بازار سوق داد. یکی از مهمترین رفتارهای اشتباهی که امسال در بازار رخ داد، تغییر شدید سیاستهای پولی در مدت زمان کوتاه بود. سیاست نادرست دیگر، موضوع بهرهبرداری بیش از حد از این بازار توسط دولت و ارکان شبه دولتی مانند شستا بود. علاوه بر اینها برای عرضههای جدیدی که در بازار صورت گرفت یا اقداماتی که موجب افزایش عرضه سهام در بازار میشد، بازارگردان و متعهد پذیرهنویس نداشتیم. پیش از هر عرضه سنگین در بازار، باید میان نهادهای تامین سرمایه یا آنهایی که صندوقها را مدیریت میکنند، یک پیشفروش یا فروش اختصاصی صورت گیرد و آنها پیش از عرضه سهام به بازار، برایش تعهد خرید بدهند. بهعنوان نمونه درخصوص آزادسازی سهام عدالت، پس از آزادسازی یک فاز این سهام، باید یکسری از نهادهای بازار روی یک قیمت مشخص متعهد پذیرهنویسی آن شده و دوران تنفس برای فروشش تعیین شود. به این صورت که اعلام شود اگر پس از عرضه این سهم، بازار آن را خریداری نکرد، خودشان آن را با قیمت از قبل مشخص شده خریداری کرده و سپس آن را بهصورت پلکانی و بعداز یک دوره تنفس بفروشند. این سیاست موجب میشود که بازار احساس نکند زیر پایش خالی شده است. موضوع دیگر هم آنطور که اشاره شد، بحث بازارگردانی و ایجاد تعهد خرید و فروش روزانه برای سهمها در بازار است. اجرای این سازوکارها و نظارت بر اعمال درست آنها در سطحی مشخص، موجب ثبات و روند رو به رشد بازار و همچنین افزایش اعتماد مردم به بورس خواهد شد.