ریسک شماره ۱۰: پروژه‌ها و نو‌آوری‌ها در سطح سازمان

محرک‌ها: ماهیت بسیار متفاوت پروژه‌ها، سازمان‌ها را باریسک‌ها و چالش‌های متعددی مواجه می‌سازد. برخی از این موارد عبارتند از: الف) دشواری و پیچیدگی تحویل پروژه، وجود تعداد قابل توجه ذی‌نفعان، شرکای تجاری متعدد و تفاوت در مقیاس؛ ب) اغلب مدیران پروژه، مهندسان، مدیران بازرگانی و دیگر افراد دارای مسوولیت در پروژه با فشارهای قابل توجهی درخصوص زمان، پول و دیگر منابع مواجه هستند؛ به‌ویژه در پروژه‌های بین‌المللی پیچیده با لایه‌ها و جریان‌های مختلف کاری؛ پ) مقاومت در برابر تغییر در سازمان به‌دلیل ترس از ناشناخته‌ها، عدم شایستگی حرفه‌ای، مشاوره ضعیف، سوءتفاهم درخصوص نیاز به تغییر و دلایل آن، فرسودگی و پایین‌بودن سطح اطمینان.

فقدان استانداردسازی و پاسخگویی درخصوص کنترل‌های موردنیاز ناظر بر پروژه (مانند استفاده از ابزارهای سازمانی مدیریت پروژه اثربخش)، سازمان را در معرض افزایش هزینه‌ها نسبت به بودجه، اتلاف و استفاده نادرست از منابع و کاهش شفافیت موردنیاز برای ارزیابی ریشه‌‌های مشکلات اصلی پروژه قرار می‌دهد. هر ساختار راهبری پروژه باید مولفه‌های کلیدی داشته باشد که پروژه را در تمامی سطوح سازمانی به‌خوبی پیش ببرد. این مولفه‌ها عبارتند از:

الف) طراحی سازوکار پاسخگویی برای دستیابی به موفقیت در اجرای پروژه

ب) شفاف‌سازی مسوول اصلی پروژه مستقل از مالکیت دارایی‌ها

 پ) تفکیک فعالیت‌های مدیریتی و تصمیم‌گیری درخصوص پروژه

 ت) تفکیک ساختارهای پروژه و سازمان

نقش حسابرسی داخلی: در این فرآیند، حسابرسان داخلی می‌توانند با انجام وظایف زیر سازمان را یاری دهند: الف) فراهم آوردن اطمینان مستقل درخصوص ساختار راهبری پروژه و پایش مراحل اجرای آن در سطح سازمان، ب) ارزیابی فرآیندهای پایش مستمر درخصوص نرخ بازده سرمایه‌گذاری پیرامون پروژه‌ها و نوآوری‌های انجام شده/ در حال انجام در سطح سازمان، پ) ارزیابی رعایت مفاد قراردادها درخصوص هر یک از ارائه‌دهندگان خدمات در پروژه

 ت) فراهم آوردن اطمینان درخصوص فرآیند مدیریت ریسک پروژه‌ها و نوآوری‌ها، ث) انجام بررسی‌های پیش و پس از اجرای پروژه‌های بااهمیت و ارائه اطمینان به ذی‌نفعان کلیدی درخصوص نتایج و دستاوردهای نهایی پروژه.

الزامات حسابرسی داخلی:برای انجام اثربخش وظایف ذکر شده، حسابرسان داخلی باید به این موارد توجه کنند: الف) درک دانش کافی درخصوص راهبردها و اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت سازمان، ب) کسب تخصص درخصوص حسابرسی پروژه‌ها شامل آغاز پروژه، تجزیه‌وتحلیل هزینه‌ها، سیستم‌های فناوری اطلاعات مرتبط و بررسی اسناد، پ) کسب مهارت پیرامون حسابرسی سیستم‌های مدیریت اطلاعات پروژه (شامل گزارشگری به کمیته راهبری و اعضای هیات‌مدیره)، ت) توانایی تجزیه‌وتحلیل برنامه‌ریزی و تحویل پروژه و مقایسه آن با بودجه، ث) کسب تخصص در مدیریت اثربخش تغییر و مدیریت پروژه شامل استاندارد ایزو ۲۱۵۰۰.

ریسک شماره ۱۱: مدیریت اثربخش استعدادها

محرک‌ها:در دنیای کسب‌وکار کنونی، جست‌وجو برای یافتن استعدادهای آینده‌دار، متخصصان بامهارت و کارکنان کلیدی موردنیاز برای سطوح مدیریتی، امری چالش‌برانگیز است. شرکت‌ها سرمایه‌گذاری زیادی را در برنامه‌های استخدام و نگهداری کارکنان انجام می‌دهند تا سازوکار موثری را برای جذب افراد مستعد ایجاده کرده و آن را بهبود بخشند. به‌همین ترتیب، تنوع و ماهیت چندرشته‌ای واحد حسابرسی داخلی با تبدیل شدن آن به یکی از شرکای راهبردی کسب‌و‌کار افزایش یافته است. بنابراین، حسابرسی داخلی نیازمند دسترسی به کارشناسان و متخصصان با استعداد است.

موضوع چالش‌برانگیز این خواهد بود که باید از استخدام افراد مناسب، نگهداری، انگیزه‌بخشی و توسعه آنها برای کمک به سازمان در راستای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده اطمینان حاصل کرد. سازمان‌ها نیز نیازمند آن هستند تا برنامه‌های کاهش ریسک خود را  در شرایط استعفای مستعدترین افرادشان به صورت مستمر ارزیابی کنند. برخی از عوامل کلیدی که می‌توانند به افزایش میزان ترک شغل کارکنان بینجامند، عبارتند از: الف) استعدادیابی داخلی و برنامه‌های توسعه محدود یا غیرموثر، ب) عدم همسویی نیازهای کارکنان با جهت‌گیری راهبردی آتی سازمان، پ) ارتباط و هماهنگی ضعیف میان مدیریت و کارکنان، ت) عدم تناسب منابع موردنیاز با الزامات ضروری برای ارائه نتایج واقعی در عمل. به این علت، سازمان‌ها باید به‌‌منظور اطمینان از استمرار کسب‌وکار، آمادگی کافی درخصوص مدیریت اثربخش برنامه جانشین‌پروری خود داشته باشند. توسعه و هدایت موثر افراد توانمند و با استعداد باید به پرورش مجموعه‌ای از رهبران آتی بینجامد تا از این طریق موفقیت مستمر سازمان را تضمین کند.

نقش حسابرسی داخلی:حسابرسان داخلی می‌توانند در راستای دستیابی به اهداف مدیریت اثربخش استعدادها، سازمان را از طریق این موارد یاری دهند: الف) ارزیابی طراحی، ساختار و اثربخشی گنجینه استعدادها/ برنامه‌های آموزش و توسعه استعدادها، ب) مقایسه بودجه و منابع اختصاص یافته به مدیریت استعداد با استانداردهای صنعت، پ) حسابرسی رویه‌های جذب، استخدام و ارزیابی کارآیی فرآیندهای منابع انسانی؛ به‌عنوان مثال، ارزیابی طراحی و اثربخشی فرآیند جذب و گزینش به‌منظور حصول اطمینان از استخدام افراد مناسب، ت) ارزیابی این موضوع که آیا رویه استخدام به‌طور فعالانه نیازهای حسابرسی داخلی را در نظر می‌گیرد یا خیر؛ مشارکت موثر در فرآیند استخدام حسابرسان داخلی و توسعه برنامه‌هایی که چرخش کارکنان حسابرسی در واحد تجاری را ممکن می‌سازد

 ث) ارزیابی بلوغ برنامه جانشین‌پروری سازمان در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای کارکنان مدیریتی و نقش‌های فنی، ج) بررسی فرآیند بودجه‌بندی و برنامه‌ریزی منابع به‌منظور شناسایی ناهماهنگی‌های احتمالی، ج) حسابرسی فرآیند ارتباطات داخلی، ارزیابی توانایی اقدام برمبنای بازخورد دریافت شده و اطمینان از دستیابی به بهبودهای بلندمدت.

  الزامات حسابرسان داخلی

برای نیل به اهداف مذکور، حسابرسان داخلی باید به این موضوعات توجه کنند: الف) کسب درک صحیح از اهداف و الزامات سازمان و راهبردهای مدیریت استعداد آن، ب) دستیابی به تخصص در ارزیابی شاخص‌های سنجش استعداد در سازمان و شناسایی و رهگیری شکاف میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب، پ) بررسی ترکیب منابع با استفاده از حسابرسان مهمان (حسابرسان موقت) و برنامه‌های چرخش کارکنان حسابرسی، ت) توانایی بازبینی/ مقایسه سیستم مدیریت استعداد شرکت با بهترین رویه‌های عملی موجود.