«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
جهتیابی بورس از سه زاویه
فضا همچنان برای ادامه مسیر پر تلاطم سهام و دیگر بازارها مهیا است. آغاز مذاکرات ایران با ۱+۴ برای رسیدن به راهحلی جامع جهت مقابله با اثر خروج یکجانبه آمریکا از برجام بر اقتصاد کشور محور اصلی این مذاکرات است. تا لحظه تنظیم این گزارش اخبار دقیقی از این موضوع در دسترس نبود اما به نظر میرسد نباید در انتظار ارائه راهکاری فوری در مواجهه با کارشکنیهای آمریکا بود.
در این میان قلدربازی ترامپ تنها به برجام محدود نمیشود و شعاع اثر این موضوع سرانجام آغاز رسمی جنگ تجاری را به دنبال داشت. بر این اساس آمریکا بر ۵۰ میلیارد دلار از واردات کالا از چین تعرفه اعمال کرد. در اقدامی متقابل چین نیز بر ۳۴ میلیارد دلار از کالاهای وارداتی از آمریکا تعرفه سنگین اعمال کرده است. این موضوع بازار جهانی را نگران ساخته و ریزش ارزش سهام و همچنین کالاها را طی روزهای اخیر به دنبال داشته است.
در پرده سوم نیز سیاستهای داخلی همچنان روی ریل منطق سوار نشده است. تعیین دستوری نرخ ارز همچنان برای سیاستگذار یک رویه است بار دیگر به دنبال اعمال نرخهای دستوری در بازار دوم ارز هستند. در حالیکه امید به کشف نرخ بازار دوم ارز در بورس (معامله حوالههای ارزی میان صادرکننده و واردکننده) و بهصورت شفاف وجود داشت اما نشانهها حاکی از این است که این مهم از دستور سیاستگذار خارج شده است. سیاستگذار همچنان به این باور نرسیده است که اگر خود درمسیر درست گام برندارد، بازار به اجبار وی را به این مسیر سوق خواهد داد و مشکل اینجا است که ضربه وارده از سمت اجبار بازار میتواند جبرانناپذیر باشد.معاملات بورس تهران در هفته جاری متاثر از این عوامل یادشده میتواند با تشدید نوسانات همراه باشد.
جنگ تجاری رسما آغاز شد
جنگ تجاری موضوع نگرانکنندهای است که از ماههای پایانی سال گذشته نشانههای اولیه از آن مشاهده شد. این موضوع در همایش چشمانداز اقتصادی سال ۹۷ از سوی تیم تحلیلی «دنیای بورس» بهعنوان عامل تهدید برای بازارها شمرده شد. پس از ماهها رایزنی بیفایده سرانجام آمریکا بهصورت رسمی جنگ تجاری را آغاز کرد. بر این اساس بر ۵۰ میلیارد دلار از کالاهای چینی تعرفههای سنگین اعمال شد. چین نیز در جواب این کارشکنی ترامپ بر ۳۴ میلیارد دلار از کالاهای آمریکا تعرفه ۲۵ درصدی اعمال کرده است. آغاز جنگ تجاری بین دو قدرت اقتصادی جهان نگرانی را میان کل اقتصاددانان تشدید کرده است. بعضی از اقتصاددانان به این موضوع اشاره میکنند که وضعیت کنونی ضربه کوچکی را به اقتصاد طرفین و جهان وارد میکند اما اگر این روند ادامه پیدا کند باید در انتظار ضربه سنگین از این جناح بود.
ترامپ اما به نظر قصد ندارد از مواضع خود کوتاه بیاید و همچنان در سخنان خود از اهرم فشار بیشتر بر چین استفاده میکند. وی اظهار داشته که دست آمریکا برای اعمال فشار بر چین بسیار باز است، در نتیجه امکان اعمال تعرفه بر یک بخش ۲۰۰ میلیارد دلاری و در ادامه حتی یک بخش دیگر ۳۰۰ میلیارد دلاری از کالاهای وارده از چین وجود دارد، این در حالی است که چین تنها میتواند ۱۶ میلیارد دلار دیگر از کالاهای صادراتی آمریکا را با مشکل مواجه کند (ارزش واردات کالا از آمریکا به چین در سال گذشته میلادی معادل ۵۰ میلیارد دلار بوده است). خط و نشان ترامپ از ادامه جنگ تجاری خبر میدهد. آغاز و احتمال ادامهدار بودن این جنگ نگرانی را میان کارشناسان بازار جهانی روز به روز افزایش داده است. ریزش قیمت سهام در بازارهای آسیا به خصوص چین در هفتههای اخیر به نگرانی از آغاز جنگ تجاری اشاره دارد. در این میان قیمت کالاها نیز در بازارهای جهانی مسیر نزولی را در پیش گرفته است. در این خصوص نگرانی از آینده اقتصاد جهان به خصوص کاهش تقاضای کالاهای پایه از سمت چین بر فضای منفی بازار کالایی دامن زده است. بر این اساس قیمت هر تن مس تا کمتر از ۶۳۰۰ دلار نیز معامله شده بود. ریزش قیمت سهام، نشانهها از کند شدن اقتصاد جهانی و عواملی از این دست میتواند بر قیمت کالاها فشار وارد کند و این موضوع میتواند اثر منفی قابل توجهی بر بورس کالامحور تهران داشته باشد.
چشم امید به سیاست خارجه
نمیتوان اثر سوء خروج آمریکا بر برجام را در همین مدت کوتاه بر اقتصاد کشور نادیده گرفت. شدت اثر روانی این موضوع را میتوان کاملا در بازار ارز رصد کرد. فتح قله ۹ هزار تومانی از نشانههای تشدید هیجان در اقتصاد کشور بود. این هراس البته با چاشنی تصمیمات سیاستگذار و تلاش برای حل مشکلات با روشهای غیرمنطقی همراه بود و تلاطم دلار در مدت زمان کوتاهی کل اقتصاد کشور و بازار کالایی را در بر گرفت.
در این میان اروپاییها ادعا کردهاند که میتوانند منافع برجام را با وجود خروج آمریکا از برجام برای کشورمان تامین کنند. همین سیگنال مثبت سیاسی کافی بود که در آخرین روز معاملاتی بازار آزاد ارز در هفته گذشته نرخ دلار در مسیر اصلاحی قرار گیرد. اما بار دیگر به نظر میرسد کارشناسان داخلی نسبت به مسیریابی آتی نرخ دلار با کجفهمی مواجه شدهاند.
بازار ارز با جرقه سیاسی جهش نرخ را تجربه کرد و در شرایط کنونی باید عامل سیاسی با قدرت کافی مهیا شود تا بخش اصلی از این هیجان از بازار رخت بربندد. نشست وزرای خارجه ۵ قدرت جهانی و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان دیروز در وین برگزار شد. گرچه امیدواری نسبی به بقای برجام باقی مانده است اما نباید انتظار معجزه را از این نشست داشت. بر اساس اخبار موجود طرفین بر حفظ برجام مصمم هستند اما تا منافع ایران بهطور کامل برآورده نشود نباید انتظار رسیدن به توافق اولیه درخصوص بقای برجام بدون آمریکا را داشت.
تحریمهای ثانویه آمریکا بر ایران تمامی فعالیت شرکتهایی که با ایران قصد همکاری را داشته باشند، در برمیگیرد و عبور از این سد تحریمی چندان کار سادهای نیست. به گونهای این موضوع مطرح میشود که حتی برخی از کارشناسان امید چندانی در حصول یک توافق کارآمد ندارند.
با این حال اثرات روانی سخنان وزیران امور خارجه طرفین و همچنین واکنشهای سران نظام در داخل کشور در تعیین مسیر نرخ دلار و همچنین بورس اثرگذار است. در این میان ارتباط با سوئیفت و تضمین خرید نفت ایران دو محور اصلی نشست روز گذشته وزیران امور خارجه ایران و ۵ قدرت جهانی مطرح میشود. در این شرایط شرکتهای بورسی نیز چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم از این موضوع تاثیر میپذیرند. بر این اساس سگینالهای روانی که این نشست برای کل اقتصاد کشور به همراه دارد را باید در معاملات امروز بازار ارز رصد کرد. برخی از منابع به این موضوع اشاره میکنند که اروپاییها اذعان داشتهاند تا پیش از نوامبر نمیتوانند بسته پیشنهادی مطابق میل ایران را ارائه دهند. این نشست در کوتاهمدت اثرات روانی خود را بر نوسانات نرخ دلار، قیمت سهام و همچنین بازارهای کالایی خواهد گذاشت. اثرات جولان نقدینگی در بازارهای مختلف کشور در ماههای اخیر بر همگان مشخص بوده است، بر این اساس باید در انتظار نتیجه نشست و واکنشهای طرفین درگیر در این موضوع بود.
ساز ناکوک سیاستگذار
تصمیمات اتخاذشده در حوزه کلان کشور در میان همهمههای موجود در اقتصاد جهانی و سیاست خارجه نیز بر شدت نگرانیهای داخلی افزوده است. چند ماه از اعمال نرخ دستوری برای سیاست ارزی نمیگذرد. حافظه فعالان اقتصادی کشور اینبار با شدت بیشتری به استقبال نتایج تصمیمات نادرست سیاستگذار رفت. بر این اساس همان اتفاقی که در سال ۹۰ و ۹۱ رخ داده بود، این بار با شدت بیشتری در ماههای اخیر شکل گرفت.
در حالیکه اشتباه در اعمال نرخ دستوری بر کسی پوشیده نیست، انتشار برخی از لیستها میتواند باعث شود علت اصلی ماجرا فراموش شود. اشتیاق فراوانی به جریان آزاد اطلاعات در اقتصاد و فضای سیاسی کشور به وجود آمده و شفافسازیهای دولت در این خصوص جای تقدیر دارد. اما در نقطه مقابل کجفهمی از علت وقوع اینچنین فضایی در اقتصاد کشور عجیب است. نمیتوان فضا را برای برداشت رانت مهیا کرد و در ادامه انتظار از خودگذشتگی افراد را داشت.
در همین خصوص یکی از نکات جالب اخیر اظهارنظرهای برخی از نمایندگان مجلس درخصوص اعطای سکه پیشخرید شده است. برخی از نمایندگان به خیال خود به فکر عدالت عمومی هستند و پیشنهاد ممنوعیت اعطای سکه بیش از ۱۰ عدد را بهعنوان طرح دو فوریتی در مجلس مطرح کردهاند. گرچه این موضوع به دلایلی مسکوت ماند اما همین که چنین تفکراتی در میان قانونگذاران مشاهده میشود، باید نگران بود. ضربهای که چنین تصمیماتی بر اعتماد مردم نسبت به بانک مرکزی وارد میکند به مراتب بیش از هزینه اعطای سکه به متقاضیان است. پیشفروش سکه نیز از روز نخست با مشکل مواجه بود و این طرح از ابتدا نباید اجرایی میشد.
در ادامه مسیر قبلی، دخالت در رویه اقتصاد بازار و تعیین دستوری نرخ ارز نیز همچنان مورد پسند سیاستگذار است. امیدواری نسبی به تعیین نرخ دلار در بورس ایجاد شده بود و در این میان بازار غیرقانونی ارز نیز بهصورت مقطعی به این خبر واکنش نشان داد. اما به نظر میرسد همچنان این توهم وجود دارد که با برهم زدن کلیه معادلات بازار امکان حکمرانی «دستوری» بر اقتصاد وجود خواهد داشت. برای عقبنشینی از این موضوع شاید فرصت چندانی وجود نداشته باشد اما این موضوع مشخص است که عدم عقبنشینی منطقی از سوی مدیران امر، در نهایت اجبار بازار را با شدت و حدت بیشتری به دنبال خواهد داشت.
در این شرایط ادامه سیاستهای نادرست به خصوص در بخش ارزی سیگنالهای متفاوتی را برای بورس و اقتصاد کشور به همراه دارد. در حالیکه جرقه آغاز رشد موج صعودی دلار عامل غیراقتصادی بود اما عوامل بنیادی اقتصادی نیز مسیر را برای رشد مهیا کرده بودند. در شرایط کنونی در وهله نخست امید به تخلیه هیجانات با نتایج مثبت سیاسی وجود دارد و به نظر میرسد تا جرقه ابتدایی صعود خشکانده نشود هر لحظه امکان تلاطم دوباره بازار وجود خواهد داشت. در وهله دوم اما سیاستهای اقتصادی اشتباه کنونی میتواند خود آغازکننده موجهای با قدرت بیشتر در آینده باشد و به جای اینکه دردی را دوا کند نمکی بر زخمهای کنونی اقتصاد کشور خواهد بود.
در این شرایط بورس تهران نیز از رویه سیاستگذاری به شدت اثر میپذیرد. در رویه کوتاهمدت در پیش گرفتن سیاست منطقی اقتصادی میتواند اثرات مثبت خود را در بورس و جذب نقدینگی سرگردان منعکس کند. سرکوب موضوع گرچه میتواند با تحلیلهای سطحی از عقبنشینی سهام حکایت داشته باشد اما در واقع در دید میانمدت مکانیزم بازار در اقتصاد کشور حاکم خواهد بود و همچنین چشمانداز رشد سهام از این منظر نیز وجود خواهد داشت.
در این میان جنگ تجاری در بازار جهانی عامل نگرانکننده برای بورس تهران است. علاوه بر این سیگنالهای سیاسی میتواند اطمینان یا هراس را میان سرمایهگذاران تشدید یا تضعیف کند؛ این موضوع نوسان صرف ریسک سهام انتظارات از آینده قیمتی سهام را تغییر میدهد. سیاست مناسب ارزی میتواند ضربهگیر مناسبی برای افت قیمت جهانی کالاها باشد که اگر با امیدواری دوباره سیاسی کشور در حوزه بینالمللی همراه شود، راه را برای رشد همراه با رونق بازار سهام باز خواهد کرد.
ارسال نظر