التهاب معاملات رسمی PVC چگونه مدیریت شد؟
عبور تقاضا از صافی سهمیههای بهینیابی
براین اساس عمده دغدغه نهادهای متولی و حتی تولیدکنندگان واقعی پالایش تقاضا از طرق موثر است. اگرچه کاهش نسبی التهاب در بازار پلیمرها به معنی گذر از روزهای سختی است که با جرقههای قیمت ارز آغاز شد و هنوز بهصورت کامل آرامش نیافته است اما آرامش فعلی در گریدهای رایج معاملاتی به معنی آن نیست که پتانسیل التهاب نرخ از بین رفته و دیگر چنین احتمالاتی را باید فراموش کرد بنابراین بازخوانی تجربیات گذشته میتواند مسیر مدیریت بازار سایر گروههای کالایی را هموار سازد. از این رو «دنیایاقتصاد» در بررسی بازار محصولات PVC به گفتوگو با دکتر محسن صفائی، کارشناس بازار PVC پرداخته است.
اخیرا بازار پلیوینیل کلراید(PVC) چه تغییراتی کرده و کاهش سهمیههای بهینیابی چه تاثیری بر کلیت بازار این محصول داشته است؟
بازار PVC در کشور دو تا سه دسته متقاضی عمده دارد. ابتدا میتوان به تولیدکنندگان کامپاند اشاره کرد که با روشهای گوناگون به ترکیب این محصول با مقداری از سایر محصولات نظیر کربنات کلسیم اقدام میکنند تا PVC را از شکل خام اولیه خارج کرده و بتوانند از این راه به صادرات مبادرت کنند. دیگر موارد مصرف PVC مربوط به استفاده این محصول در کالاهای ساختمانی نظیر لوله و پروفیل، در و پنجره، همچنین در تولید صنایع خانگی است. در بخش کامپاندسازی وضع استفاده از PVC با اما و اگرهای فراوانی مواجه بود. بهطور دقیقتر از آنجا که به صادرات ختم میشد تا حدودی قابل دفاع بود اما بازهم تولید مادهای با ارزش افزوده بالا تلقی نمیشد و به نوعی صادرات مادهای نیمهخام بهشمار میرفت. اما با توجه به اینکه بازار داخلی PVC بهطور کافی تغذیه نمیشد و سیستم عرضه داخلی نیز از رویکرد صحیحی برخوردار نبود، نهاد متولی به سمت و سوی تعدیل سهمیههای بهینیابی متمرکز شد تا از این راه تولیدکننده واقعی گزارشی جامع از تولید خود ارائه دهد. برایناساس گام موثری برای دشواری فعالیت تولیدکنندهنماها در این صنف برداشته شد.
نظر شما درباره طرح افق چیست؟
طرح افق، طرحی خوب و قابل دفاع است. در بین کارشناسان این حوزه سالهای زیادی بحث بر سر کوتاه کردن دست واسطهگران از سر بازار این محصول مطرح بوده است تا از این راه محصول PVC دادوستد شده در بورس کالا بدون شک به دست تولیدکننده واقعی برسد و با خروج تقاضای هیجانی از بازار، متقاضی واقعی مجال ظهور پیدا کند. این طرح پتانسیل دستیابی به این اهداف را دربردارد اما همواره به اصلاحات نیازمند است و باید در این زمینه تلاش شود زیرا هر طرحی علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف نیز دارد که در صورت تداوم اهتمام به اجرای صحیح و بهکارگیری آن میتوان نقاط تاریک آن را شناسایی و برای رفع آن عمل کرد. چنانچه سهم هر بخش از مواد اولیه شناخته شود و عدالت بر مسیر تولید گسترانده شود، خروج سودجویان تولیدکنندهنما رقم خواهد خورد. همانطور که اخیرا با پیادهسازی دقیقتر این طرح سیل اعتراض این افراد به گوش میرسد که به دنبال کاهش سهمیههای بهینیاب آنها ایجاد شده است. به این ترتیب طرح افق شیوه بهتری است زیرا هر جای دنیا هر تولیدکنندهای که به فعالیت میپردازد به پرداخت مالیات آن ملزم است. بنابرین اینکه به شکل پنهانی به تولید پرداخته شود آن هم با بهانههای فرار مالیاتی توجیه قانونی و منطقی ندارد. شاید گذار از سیستم سنتی به سمت سیستم نوین طرح افق نیازمند بهروزرسانی واحدهای تولیدی باشد تا از این نظر خود شرکتها انگیزه کافی برای افشای آمار و اطلاعات خود را داشته باشند.
راهکار شما برای حل این مساله چه بوده است؟
برای محقق شدن این امر چند راهکار پیشنهاد شد. راهکار اول مربوط به ارائه گزارش تولید به نهاد متولی این امر، از افرادی است که به خرید محصول PVC اقدام میکنند. تا این مرجع با انجام نظارت و کنترل صحیح بتواند انجام تولید توسط این واحد را تایید کند. این شائبه وجود دارد که بسیاری از واسطهگران این حوزه به قصد سفتهبازی و دریافت سود از این محل به انجام دادوستد اقدام میکنند و با سرمایههای هنگفتی که نزد این افراد بود نبض بازار را به دست گرفته بودند. از این رو تولیدکننده واقعی نمیتوانست مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمتهای پایه از بستر بورس کالا تهیه کند. زیرا عموم مواقع معاملات این محصول با رقابتهای بسیار بالا انجام میشد که ثمره آن افزایش قیمت نهایی محصول آن هم به شکل غیرمنطقی بود. درحالیکه با انتشار گزارش تولید حتی سایر تولیدکنندهها نیز از فعالیت همکاران خود در این حوزه آگاه میشوند و نورافکن شفافیت میتواند سبب خروج سفتهبازان از این بازار شود. درحالحاضر طرح افق موفق به این کار شده است. راهکار بعدی مربوط به نظارت صحیح بر میزان تولید و عرضه شرکتهای پتروشیمی است. در یک تا یک ماه و نیم پیش این اتفاق به وقوع پیوسته و شرکتهای تولیدکننده موظف هستند برای حفظ سهمیههای بهینیابی خود به انتشار گزارشی صحیح بپردازند که فعالیتی بسیار مثمرثمر ارزیابی میشود زیرا با توجه به شرایط حساسی که از نظر اقتصادی با آن روبه رو هستیم پرداخت مالیات از سوی استفادهکنندگان از منابع موجود در جامعه امری حیاتی تلقی میشود. چنانچه معاملات موجود در جامعه بهگونهای باشد که تولیدکنندگان در زمینه تولید خود پنهانکاری کنند و به افزایش شفافیت بازار کمکی نکنند، بهعنوان فرار مالیاتی تعریف میشود درحالیکه اگر در کنار ارائه آمار تولید، فروش واحدها هم اعلام شود، خروج واسطهگران قطعی خواهد بود.
اما بخشی دیگر از مصرفکنندگان PVC، متقاضیان خرد هستند که همچون مصرفکنندگان بزرگ نمیتوانند در بازار به فعالیت پرداخته و مواد اولیه مورد نیاز خود را تهیه کنند. همچنین منابع مالی کافی در اختیار نداشته یا حجم خریدشان به اندازهای نیست که بتوانند مرتب از بستر بورس کالا به تامین نیاز خود بپردازند اما بخش بزرگی از مصرفکنندگان PVC هستند که به شکل پراکنده به فعالیت میپردازند و تعداد زیادی هم هستند، بنابراین نمیتوان این گروه از مصرفکنندگان PVC را نادیده گرفت. تغذیه نیاز تعدادی از این مصرفکنندگان را پیش از این تعاونیها سروسامان میدادند. اما مدتی بعد شائبهای مبنی بر تخلف تعاونیها مطرح شد که تامین مواد اولیه واحدهای خرد از این راه را با ابهاماتی مواجه کرده بود اما درحالحاضر این موارد نیز تا حدودی مرتفع شده و تعاونیها به شکلی قانونمند و صحیح به فعالیت خود ادامه میدهند.
تلاشهای چندین ساله کارشناسان بازار و محققان به نقطهای رسیده که تولیدکنندگان اصلی، که بهطور شفاف به تولید میپردازند و گزارشهای مربوط به آن را ارائه میکنند، میتوانند در بستری که حامی تولیدکننده واقعی است، به فعالیت بپردازند؛ اما این امر نیازمند تداوم است تا روند اصلاحات ادامه یابد تا پشتوانه اصلی اصلاح واحدها و فعالیت تولیدکننده واقعی در فضای کسبوکاری سالم را رقم زند. از سوی دیگر با پرداخت عوارض مربوطه و ارزش افزوده تولیدات خود، به اقتصاد کشور کمک کنند. PVC در طول ۴ تا ۵ سال گذشته شرایط بازاری آشفتهای را تجربه کرده است. قیمتهای این محصول بهدلیل سوءمدیریت عرضه و کنترل نکردن و تفکیکپذیری انواع گریدهای این محصول، دست به دست هم میداد و حال این صنعت را به وخامت کشانده بود. درحالیکه تیم تنظیم بازاری که برای PVC تشکیل شده به شناسایی عمده نقاط تاریک بازار PVC اقدام کرده و به تدریج در جهت ارائه راهکار برای برطرف کردن این نقاط تاریک برآمدهاند. از اینرو تا حدودی بازار PVC از ثبات نسبی برخوردار شده است.
از آنجا که خوراک پتروشیمیها و مواد اولیه پلیمری منشأ داخلی داشته و برگرفته از منابع فسیلی داخلی است، بنابراین وارداتی نیست که بخواهیم برمبنای بهای ارز آنها را قیمتگذاری کنیم. از اینرو مساله کشف نرخ به ریشهیابی نیاز دارد، یا اینکه یارانهای که پتروشیمیها برای خوراک خود دریافت میکنند، به شکلی تخصیص داده شود که تمام مجموعه صنایع پایین هم از آن بهرهمند شوند.
با تغییر اخیری که در سهمیههای بهینیابی ایجاد شده، آیا تولیدکنندگان واقعی اوضاع بهتری پیدا کردهاند؟
اینکه طرح افق با جدیت بیشتری دنبال میشود از جمله محرکهای موثر برای کنترل و به آرامش رسیدن اوضاع بازار PVC در بورس کالاست. البته نکته دیگری که به تلاطم بازار دامن میزد فروش به شکل عرضههای سلف بود. اگر طبق ادعای شرکتهای پتروشیمی ظرفیت تولید PVC بیش از میزان نیاز داخلی است، اصلا چرا باید عرضه به شکل سلف انجام شود. اینکه در یک فاصله زمانی ۶ ماهه قیمت از ۹ هزار تومان به ۱۸ هزار تومان برسد، واقعا غیرقابل پیشبینی بوده است. براین اساس چطور میشود که قراردادی روی این قیمتها بسته شود درحالیکه در فعالیتهای تولیدی اختلالی اساسی ایجاد میکند. هنگامی که یک تولیدکننده نیازمند مواد اولیه بیش از ظرفیت تخصیصیافته است، باید بتواند به راحتی با ارائه مستندات لازم تقاضای خود را افزایش دهد. بنابراین حواشی پیش آمده در بازار به دنبال کاهش سهمیههای بهینیابی بهدلیل گذار از سیستم سنتی واسطهمحور به سمت سیستم حامی تولید است که به تدریج و با اصلاح شرایط بازار مرتفع خواهد شد.
دورنمای بازار PVC را چگونه میبینید؟
همانطور که در پاسخ به سوال اول مطرح کردم بازار PVC موارد مصرف بسیاری دارد و بهعنوان جذابترین پلیمر میتوان از آن یاد کرد. خوشبختانه این صنعت گسترده بوده و چشماندازهای توسعهای برای آن متصور است زیرا در خیلی از صنایع کاربرد دارد، از تولیدات کیف و کفش تا صنایع ساختمانی و سیم و کابل این محصول مورد استفاده است. از آنجا که واردات نمونههای خارجی اکثر محصولات با کاهش چشمگیری همراه شده، افزایش تقاضای تولیدات داخلی به شکل معنیداری توجیهپذیر شده است. براین اساس بدیهی است که با گذشت زمان تقاضا برای مواد اولیه این محصولات یعنی PVC هم با افزایش همراه شود. تنها نگرانی اساسی متوجه بخشی از متقاضیان است که تنها تظاهر به تولید میکنند و با سوداگری در بازار به نوسان بهای محصول و ایجاد جو متلاطم برای آن دامن میزنند. درحالیکه با مدیریت صحیح بازارهای کالایی انتظار داریم سرمایههای سرگردان بهجای سفتهبازی به سمت تولید هدایت شوند و از این رو دستیابی به جهش تولید را دامن زنند.