فشار دو سویه بر بازار فولاد

آمارهای محاسبه‌شده در «دنیای‌اقتصاد» هم گویای این واقعیت است که میزان رقابت برای خرید شمش نیز به‌صورت فزاینده‌ای زیاد شده است. اما در این میان فولادسازان هم دلایل خود را برای کاهش عرضه شمش ارائه می‌دهند. علی محمدی، مدیرعامل فولاد خوزستان به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده شمش در ایران به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: از یکسو همه از فولادساز‌ها انتظار دارند با افزایش عرضه شمش در رینگ معاملاتی بورس کالا بازار داخل را به ثبات برسانند و از سوی دیگر، با توجه به شرایط ارزی، انتظار می‌رود که با رشد صادرات، ارزآوری بیشتری داشته باشیم. او در تحلیل ریشه‌های بحران بازار فولاد توضیح می‌دهد: بهای شمش فولاد عرضه شده در داخل به مراتب از بهای جهانی این کالا کمتر است، متقاضیان زیادی در این بازار حضور دارند در نتیجه هرچه عرضه زیاد شود بازهم تقاضای خرید افزایش می‌یابد. او تاکید می‌کند: رسیدن به تعادل در این شرایط شدنی نیست. ستاد تنظیم بازار و وزارت صمت نباید تصور کنند که کمبود بازار را با فشار بر چند شرکت می‌توان مرتفع کرد. گفت‌وگوی«دنیای‌اقتصاد» با علی محمدی مدیرعامل فولاد خوزستان را بخوانید.

  میزان عرضه شمش فولاد از شرکت‌های فولادساز در رینگ معاملاتی بورس کالا چگونه مشخص شده؛ آیا الزام قانونی در میزان عرضه وجود دارد؟

میزان کف عرضه هر واحد تولیدی همواره از سازمان‌های بالادستی ازجمله ستاد تنظیم بازار تعیین و به تولیدکنندگان اعلام می‌شود. شرکت‌ها نیز براساس این برنامه میزان عرضه در هفته‌های بعد را تنظیم و اجرایی می‌کنند؛ به‌نحوی که درنهایت میزان عرضه محصول آنها ظرف مدت یک ماه مطابق کف عرضه تعیین شده باشد. مطابق مقررات واحدهای تولیدی باید میزان کف تعیین شده برای عرضه در بورس کالا را براساس برنامه ستاد تنظیم بازار رعایت کنند.

  پس چه چیزی اجرای این هدف را دچار مشکل کرده است؟

درحال حاضر تولیدکنندگان شمش فولاد با مشکل تناقض انتظار ارزآوری و تامین نیاز داخلی روبه‌رو هستند. یعنی درحالی‌که انتظار می‌رود فولادسازان با افزایش صادرات میزان ارزآوری را بالا ببرند، توقع تامین نیاز بازار داخل نیز از آنها وجود دارد جمع چنین تناقضی درعین حال که نشدنی است، برنامه‌های مجموعه‌ها را نیز با اختلال مواجه می‌کند.  

 میزان کف عرضه تعیین‌شده برای تولیدکنندگان شمش فولاد برای عرضه در رینگ معاملات بورس کالا را تا چه میزان منطقی می‌دانید؟

میزان کف عرضه تعیین‌شده برای شرکت‌ها از دو جنبه منطقی نیست. جنبه اول تبعیض و تفاوت میان میزان الزام عرضه شرکت‌های تولیدی است، درحالی‌که از سال ۹۷ فولاد خوزستان موظف شده تا ۶۰ درصد تولید شمش خود را در بورس کالا عرضه کند، سایر فولادسازان هم تنها به عرضه ۲۰ تا ۳۰ درصدی محصولات خود در رینگ معاملاتی بورس کالا موظف بوده‌اند.موضوع دیگر نیز مربوط به کل عرضه‌ها می‌شود که فراتر از کل نیاز بازار است. درحالی که ادعا می‌شود میزان عرضه شمش در بورس کالا کم است و مطابق نیاز بازار نیست، اما معتقدیم چنین نبوده و افزایش غیر طبیعی تقاضا، ناشی از رانت قیمت، مستتر در عرضه فولاد صورت می‌گیرد. ظرف مدت دو ماه اخیر تلاش‌هایی برای رفع این ایرادها صورت گرفته است. توجه کنید که افزایش عرضه در بازار داخل، به کاهش توان صادرات تولیدکنندگان منجر می‌شود و در نهایت به زیان منافع کشور است.

  رشد بهای معامله شمش در بورس کالا که در هفته‌های اخیر محقق شده چه میزان باعث افزایش تمایل تولیدکنندگان فولاد برای عرضه در بازار داخل نسبت به صادرات شده است؟

طبیعتا واقعی شدن قیمت در رینگ معاملاتی بورس کالا تمایل فولادسازان به عرضه محصول در بورس کالا را افزایش می‌دهد. باوجودی که بهای شمش در معاملات بورس کالا و بازار آزاد در هفته‌های اخیر افزایش پیدا کرده اما از آنجا که همچنان تامین این محصول از بازار داخل به مراتب ارزان‌تر از واردات آن است، همچنان تقاضای واسطه‌گری دلالی برای شمش وجود دارد.

  یعنی اگر قیمت در بازار داخلی واقعی شود، عرضه شما افزایش می‌یابد؟

توجه کنید حتی اگر بهای شمش در رینگ معاملاتی بورس کالا با بهای صادرات، با احتساب ارز برابر شود نیز فولادسازان نمی‌توانند تمام محصول خود را در بازار داخل عرضه کنند؛ زیرا باتوجه به شرایط ارزی کشور باید بخشی از محصولات به صادرات اختصاص داده شود و ارز آن بازگردانده شود.

  با این حساب به نظر شما وزارت صنعت، به‌عنوان سیاست‌گذار، چه برنامه‌ای را می‌تواند برای تنظیم فروش داخلی و صادراتی شرکت‌های فولادی در نظر بگیرد؟

خوشبختانه امروز برخی مسوولان وزارت صمت، به اهمیت صادرات، برنامه‌ریزی و بازاریابی‌ واقف هستند و اجازه نمی‌دهند مانند سال‌های قبل برنامه‌ریزی‌های بلندمدت صادراتی تولیدکنندگان دستخوش نوسان شود. اما همواره ترس از اعمال ممنوعیت صادراتی، برای واحدهای تولیدی، به‌خصوص در شرکت‌های دارای زیرساخت‌های صادراتی، وجود دارد. این شرکت‌ها سال‌ها برای ایجاد زیرساخت‌های صادراتی هزینه کرده و هرگونه ممنوعیتی می‌تواند به آنها و برنامه‌های بلند مدت صادراتی آنها آسیب بزند.

فولادسازانی که در نزدیک آب‌های آزاد تاسیس شده‌اند سرمایه‌گذاری قابل توجهی در زمینه صادرات داشته‌اند و در دهه‌های گذشته در زمینه ایجاد شبکه‌های صادراتی فعالیت کرده‌اند. الزام این شرکت‌ها به عرضه داخلی به معنی هدر رفت این سرمایه‌های صادراتی است. در این شرایط که واحدهای تولیدی به عرضه در بازار داخل ملزم می‌شوند، اگر قیمت‌ها نیز مانند دو ماه قبل دستوری باشد تولیدکنندگان به شدت متضرر می‌شوند و سود این زنجیره به جیب واسطه‌گران دلالان می‌رود.