«دنیای اقتصاد» با نگاهی به چهار گروه کالایی در بورسکالا بررسی کرد
آرامش و انتظار در بازار پایه
براساس آمارها میزان تقاضا به ۴/ ۶ میلیون تن رسیده که حدود ۳۰۰ هزار تن در مقایسه با سال قبل بهبود یافته است. کارشناسان بازار فولاد بخشی از این افزایش تقاضا را ناشی از تلاش بازیگران بازار برای جلوگیری از افت قیمتها و سعی در ایجاد رقابت برای افزایش قیمتها تلقی کرده و بخشی را به بهبود وضعیت کلی تقاضا نسبت میدهند. از اواسط سال گذشته وزارت صمت اجازه داد تا سقف رقابت در محصولات فولادی برداشته شود و این مساله شرایطی را ایجاد کرد که تقاضا در بورس با هدف رقابت و افزایش قیمتها تقویت شود با این حال نمیتوان از بخش دوم غافل شد. به عبارتی باید گفت بخشی از تقاضا نیز که تقریبا ۵۰ درصد تقاضا را نیز شامل میشود تقاضای واقعی است و این رقم در مقایسه با تقاضای واقعی سال قبل بدون تغییر باقی مانده است بهطوریکه امسال نیز ۲ میلیون و ۸۷۰ هزار تن محصولات فولادی در این تالار خریداری شده است. در تالار محصولات پتروشیمی، در گروه محصولات پلیمری نیز در ۵ ماه امسال بهرغم کاهش قیمتها در نتیجه افت قیمت نفت (قیمتهای جهانی محصولات پتروشیمی) و دلار، بهای این محصولات در مقایسه با سال قبل ۹۳ درصد رشد دارد.
البته نباید از مانعی که سال قبل وزارت صمت در برابر آزادسازی قیمتها قرار داد و باعث شد در ۵ ماه اول سال گذشته قیمت در محدوده ۵ هزار و ۸۰۰ تومان بهطور میانگین باقی بماند غافل شد با این حال این میزان رشد قیمت براساس آمارها قابل ذکر است. اما نکته بسیار عجیب افت شدید تقاضا در این تالار است. تقاضا برای محصولات پلیمری که پارسال ۷/ ۶ میلیون تن بود امسال در همان دوره زمانی به ۶۵/ ۱میلیون تن رسیده است. این مساله نشان میدهد برخلاف بازار فولاد، اولا بعد از خروج دلالان از بازار و واقعی شدن تقاضا تلاشی برای ایجاد تقاضای کاذب در بین بازیگران این بازار ایجاد نشده است و ثانیا کاهش تقاضا در بازار براساس منطق واقعی اقتصاد و با توجه به فعالیت صنایع پاییندستی رخ داده است. برای تایید این آمار به حجم معاملات در این گروه کالایی نیز دقت کنید. امسال حجم معاملات نیز در مقایسه با ۵ ماهه سال قبل با افت ۱۶ درصدی روبهرو شده است.
این موضوع عینا در مورد شیمیاییها نیز تکرار شده است بهطوریکه محصولات شیمیایی که با رشد ۸۰ درصدی قیمت در مقایسه با میانگین ۵ ماه سال قبل روبهرو شده است با افت ۵۰ درصدی تقاضا و کاهش ۱۸ درصدی معاملات روبهرو شدهاند. در تالار محصولات صنعتی، محصول دیگر که در این بررسی به آن میپردازیم مس است. مس از جمله محصولاتی بود که خیلی سریعتر از سایر محصولات از بند قیمتگذاری دولتی رها شد و وزارت صمت اجازه داد به جای تعیین قیمت با فرمول ارز ۴۲۰۰ تومانی از ارز نیمایی استفاده شود. همین مساله باعث شد قیمت این محصول به سرعت افزایش یابد و با آنکه قیمت در ماههای اخیر کاهشی بوده، اما هنوز در مقایسه با ۵ ماه سال گذشته، قیمت مس ۱۵۲ درصد رشد را نشان میدهد و ۵/ ۲ برابر شده است.
این موضوع به تعادل در این بازار منجر شد بهطوریکه تقاضای آن را به یک سوم کاهش داد و باعث تخلیه تقاضای کاذب و دلالی شد اما حجم معاملات تنها ۲۰ درصد کاهش یافت که نشان میدهد بازار وضعیت نسبتا متعادلی دارد. البته کاهش فعالیت صنایع پاییندستی مس در یک سال گذشته باعث شده تا بخشی از تقاضا کاهش یابد. برخی اخبار غیررسمی نیز حکایت از تعطیلی صنایع پاییندستی این صنعت دارد که فعالان آن معتقدند این فعالیت دیگر مقرون به صرفه نیست و نمیتواند رقابتی باشد. همین امر نیز در کاهش تقاضا بیتاثیر نبوده است. در این بین اما باید به این نکته اشاره کنیم که بخشی از کاهش حجم معاملات برای محصولات مختلف را باید به شرایط قیمتی نسبت داد که در دنیا و داخل کشور حاکم است. نگاهی به قیمتهای جهانی حکایت از آن دارد که قیمت اغلب محصولات کالایی در جهان درحال کاهش است. جنگ تجاری نیز این قضیه را تشدید کرده است، بنابراین طبعا یک جو هیجانی در بازارها در ماههای اخیر شکل گرفته که جز فولاد در سه حوزه دیگر تقاضا و حجم معاملات را کاهش داده است.
بهعنوان مثال تنها در یک ماه گذشته قیمت نفتا بیش از ۱۱ درصد افت را در کارنامه خود ثبت کرده است که این رقم ناشی از افت قیمت نفت در ماه گذشته بود. البته قیمت نفت در دو روز اخیر دوباره افزایش یافت، اما کاهش جدی بهای نفتا بازار محصولات مختلف پتروشیمی را تحت تاثیر خود قرار داده است. یا در بازار لندن قیمت مس ۵ درصد در ماه قبل افت کرده است. الان قیمت این فلز به پایینترین رقم خود از ۱۴ ژانویه رسیده و طبیعی است که این مساله روی قیمتهای داخلی نیز اثر بگذارد و تقاضا را به فاز احتیاط وارد کند. همین روند در مورد سایر محصولات مثل فولاد نیز قابل ذکر است. حال اگر به این آمارها افت بهای دلار در بازار و پیشبینی کاهش قابلتوجه دلار نیمایی را اضافه کنیم طبعا خروج تقاضا از بازارها و انتظار و مشاهده فعالان بازار معنا مییابد. طی همین مدت نیز بالا بودن و مقاومت دلار نیمایی باعث شده تا قیمتها در بورس چسبنده باشند اما اکنون با کاهش قیمت ارز نیمایی انتظار شکسته شدن قیمتها وجود دارد و همین انتظار نیز بازارهای مختلف پایه را به لاک دفاعی برده است. آنها منتظرند تا تکلیف ارز روشن شود و بعد از رسیدن قیمتها به یک کف قابل قبول خرید خود را آغاز کنند اما به راستی نمیتوان با صراحت از این موضوع سخن گفت که دقیقا قیمتها چه زمانی به کف میرسند.
البته نشانهها هنوز از این شرایط حمایت میکنند؛ بهطوریکه قیمتهای جهانی در صورتی که بین آمریکا و چین درگیریهای تجاری و ارزی ادامه یابد پیشبینی میشود همچنان کاهش یابند (هرچند در روزهای اخیر شاهد رشد قیمتها بودهایم اما بعید است این روند پایدار باشد) یا قیمت ارز همچنان پیشبینی میشود کاهشی باشد به خصوص اینکه هفته آینده بازار متشکل ارزی راهاندازی خواهد شد. تمام این سیگنالها کافی است تا پیشبینیها از آینده بازار را متعادل با میل کاهشی نشان دهد و این نکته را متذکر شود که قیمتها فعلا بعید است افزایش یابند در نتیجه تقاضا نیز اگر کاهش نیابد از وضعیت کنونی خود فاصله چندانی در جهت افزایش نخواهد گرفت.
ارسال نظر