متغیرهای اقتصاد جهانی کامودیتیها را به کدام سمت هدایت میکند؟
سیگنالهای تغییر فاز بازارهای کالایی
این در حالی است که ذهنیت بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ با همین ریزش نرخ بازارتعریف شد تا تشویش اذهان معاملهگران بینالمللی بر پایه تجربیات گذشته جدیت یابد. البته تداوم رشد قیمتها در بازار سهام آمریکا و بدبینی ذاتی به ترامپ، عملکردش و اقتصاد تحت مدیریت وی و همچنین احتمال جدی افزایش نرخ بهره در آمریکا و خروج سرمایهها از بازار و بازگشت به سپردهگذاری بانکها آن هم پس از ۱۰ سال در اقتصاد آمریکا همگی مواردی بود که احتمال سقوط قیمتها را مطرح کرد. تجربیات پیشین به فعالان بازار آموخته است که پس از هر فاز کاهش قیمت سهام در آمریکا باید منتظر افت قیمتها در سایر بازارها و داراییها باشیم که این مطلب نیز به معنی آغاز یک رکود جدید است. این بدبینیها در روزهای ابتدایی کاهش نرخ در هفته گذشته به صراحت خودنمایی کرد و در ادبیات تحلیلگران به تغییر لحن محدود نشده و به سرعت با تغییر موضع همراه شد. این شرایط را میتوان با شفافیت بیشتری در ابتدا در بازار نفت مشاهده کرد ولی به آرامی به دیگر بازارها نیز سرایت کرد. با توجه به تمامی این شرایط حال که گویی سقوط آزاد قیمت سهام آمریکا متوقف شده و حتی قیمتها در روز جمعه در بازار سهام با رشد رو به رو شد میتوان با صراحت بیشتری رخدادهای این روزهای بازارهای کالایی را بررسی کرد ولی باید به رخدادهای این بازار با دقت بیشتری توجه داشت.
شاخص داوجونز در سطوحی نزدیک به ۲۶ هزار و ۴۰۰ واحد در بازار آمریکا در تاریخ ۲۶ فوریه در نهایت تا ۲۳ هزار و ۸۶۰ واحد سقوط کرد ولی در هفته گذشته در ۲۴ هزار و ۱۳۳ واحد بسته شد. این شرایط درخصوص شاخصهای دیگر سهام نیز تقریبا به همین منوال نوسان کرد ولی میتوان گفت که اوضاع کلی نوسان نرخ در بازار آمریکا با آرامش بیشتری رو به رو بود و بازارهای آسیا و اروپا شاید شرایط سخت تری را در هفته گذشته تجربه کردند. این وضعیت نشان میدهد که قوی تر بودن هر اقتصاد و هر بازاری بهصورت واقعی در حجم تاثیرگذاری این بحران ذهنی و مقطعی تاثیر این تکانهها را محدود میسازد. البته نوسان ارزش سهام آمریکا از اوج تاریخی خود تا کف قیمتی اواخر هفته گذشته رقمی نزدیک به ۱۰ درصد کاهش را نشان میدهد که رقم قابل توجهی است.متعاقب کاهش ارزش سهام در آمریکا بازارهای کالایی نیز تماما وارد یک فاز کاهشی شدند تا جایی که حتی طلا نیز از افت قیمتها در کوتاهمدت در امان نماند. در کنار کاهش ارزش سهام در بازار آمریکا انتظار برای افزایش نرخ بهره کافی بود تا ارزش دلار در بازارهای بینالمللی در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر افزایش یابد که بیشترین تاثیر منفی را بر بازار طلا بر جای گذاشت. البته این شرایط در نهایت به نفع بازار اوراق قرضه آمریکایی نیز تمام میشود. کاهش قیمتهای سهام به سرعت بر بازارهای کالایی تاثیر گذاشت تا جایی که شرایط نزولی فراگیری به ثبت رسید و پس از بازار طلا و فلزات گرانبها، بازار نفت خام، گاز طبیعی، حاملهای انرژی، فلزات، مواد معدنی و حتی محصولات کشاورزی و دام زنده هم وارد یک فاز نزولی شدند. این فراگیری افت قیمتها خود نشان میدهد که بازارهای گوناگون بیش از توجه به واقعیتهای ذاتی خود، از روند عمومی در جهان تبعیت کردند بنابراین زیرساختهای بنیادین آنها با یکدیگر تفاوتهای چشمگیری داشته و تحلیل همه با یک فرمول معین اشتباه خواهد بود.
بازارهای کالایی اگرچه اغلب با یک روند کلی نوسان کرده و از نوسان یکدیگر تاثیر میپذیرند ولی واقعیتهای هر بازار از لحاظ فنی و تجاری با بازارهای مشابه یا سایر بازارها اختلافاتی جدی دارند. این در حالی است که در بازههایی از زمان یک کالای خاص نقش لیدر سایر بازارهای مشابه را بازی میکند و در نهایت تعقیب نوسان قیمت و اوضاع بازار یک لیدر قیمتی میتواند معرفی از سایر بازارها محسوب شود. بهعنوان نمونه در بازارهای فلزی میتوان به نوسان قیمت روی بهعنوان لیدر بازار فلزات در گذشته اشاره داشت ولی در شرایط فعلی شاید سرب این نقش را بر عهده گرفته باشد. بهعنوان مثالی دیگر در پایان هفته میلادی گذشته در بین فلزات پایه مورد معامله در بورس فلزات لندن سرب تنها فلزی بود که افزایش نرخ را ثبت کرده بود و در صورت پذیرش لیدر بودن سرب در این بازار، میتوان به رشد قیمت سایر فلزات نیز خوشبین بود. در کنار این سیگنال در بازار فولاد با محوریت چین نیز شاهد رشد قیمتها هستیم که دومین سیگنال قدرتمند از تغییر فاز بازار به سمت رشد نرخ و دقیق تر بهبود معاملاتی محسوب میشود. در کنار این موارد ویژگیهای فنی در این بازارها نیز حکایت از بهبود قیمتها دارد که از آن جمله میتوان از پایین بودن جدی ذخایر انبارهای سرب و روی یاد کرد که شاید مهمترین تکانه رشد قیمتی در آینده کوتاهمدت باشد. هماکنون موجودی انبارهای سرب و روی بهصورت نسبی در پایینترین ارقام در بیش از ۶ سال گذشته در بورس فلزات لندن قرار دارد که این نکته به معنی برتری جدی تقاضا بر عرضهها است. در بازار فولاد هم کاهش پراکنده ظرفیت تولید فولاد خام چین در کنار انتظار برای رشد مجدد تقاضای این کالا پس از سال نو چینی محرک جدیدی برای حمایت از رشدها است.
با توجه به این موارد میتوان گفت که خبری از بحران اقتصادی جدید در بازارهای مختلف نیست و این قبیل تکانههای قیمتی با توجه به رفتارهای اقتصادی در آمریکا در کوتاهمدت بهبود مییابد. البته خوشبینیهای پیشین در بازار نفت خام موجب شد تا قیمت این حامل انرژی به نزدیکی ۷۰ دلار در هر بشکه برسد که با واقعیتهای این بازار در تناقض قرار داشت. حال در شرایطی که بهای نفت خام مجددا وارد یک فاز تعدیل جدید شده بسیاری از بازارهای کالایی از این سیگنال مهم تاثیر میپذیرند، بنابراین بهبود کلی در این حوزههای اقتصادی را با یک فاز تاخیر و حتی تردید روبهرو میسازد. این در حالی است که بازار محصولات کشاورزی و مخصوصا غلات شاید کمترین حمایت را تجربه کند آن هم در شرایطی که زمان بسیاری تا دوره برداشت در پایان زمستان در نیمکرهشمالی و پایان تابستان در نیمکرهجنوبی باقی نمانده و غالب آمارها از افزایش حجم تولید حکایت دارد.با توجه به این موارد اگرچه روزهای پیش رو زمانی برای ابهام در بازارهای کالایی است ولی پس از گذار از این شرایط باز هم بازارهای کالایی به روال عادی خود باز گشته و میتواند موفقیتهای پیشین خود را بازیابی کند. تداوم این شرایط در نهایت دوره جذابتری را برای تولید و مصرف مواد اولیه ایجاد میکند اگرچه شاید نفت خام باز هم بهعنوان یک سرعتگیر قیمتی در برابر بازارهای کالایی ایفای نقش کند. رخدادی که در گذشته نیز بارها تجربه شده و احتمال خودنمایی مجدد آن هنوز هم وجود دارد.
ارسال نظر