بررسیهای «دنیای اقتصاد» از همبستگی بالای بازارهای پایه با قیمت انرژی حکایت دارد
شتاب کالایی با سوخت نفت
به گزارش «دنیای اقتصاد» و به استناد آمارهای بازارهای جهانی نفت، قیمت نفت حتی در روزهای اخیر کاهش یافته بهطوریکه روز جمعه در قیاس با روز قبل از آن با کاهش نیم درصدی در هر دو نفت، قیمت برای نفت آمریکا ۹/ ۵۶ دلار و برای نفت برنت ۶/ ۶۳ دلار به ثبت رسید که تقریبا بالاترین قیمت طی دو سال گذشته محسوب میشود. اینکه چه عواملی باعث افزایش قیمت نفت شده موضوع مورد بحث در این گزارش نیست اما اینکه این تغییرات چه اثراتی را بر بازارهای کالایی به همراه خواهد داشت از اهمیت بالایی برخوردار است. کارشناسان معتقدند قیمت نفت که با قدرت در برابر قیمتهای ۵۰ دلاری مقاومت میکرد اکنون سقف ۶۰ دلاری را نیز (در مورد نفت برنت) شکسته و از آن عبور کرده است. این موضوع سیگنالهای مختلفی را به بازارهای کالایی مخابره میکند که میتواند چشم انداز آتی این بازارها را تعریف کند.
کارشناسان حوزه نفت معتقدند از منظر تکنیکال اینکه نفت توانسته از سقفهای دو ساله خود عبور کند یعنی پتانسیلهای رشد بیشتر را دارا است. این در شرایطی است که کاهش ذخایر نفت آمریکا، افزایش تقاضا برای سوخت با توجه به فرا رسیدن فصل سرما و... همگی عوامل بنیادینی هستند که این افزایش قیمت را تقویت میکنند. در این بین اما طی چهار ماه گذشته قیمتها در بازارهای کالایی نیز روند رو به رشدی را پشت سر گذاشته است. در این مدت مس حدود ۳۰ درصد رشد قیمت را تجربه کرده و این میزان رشد برای روی بیش از ۶۰۰ دلار یعنی حدود ۳۵ درصد رشد است. در این مدت نیکل ۳۰ درصد رشد قیمت را پشت سر گذاشته و سرب ۱۰ درصد افزایش قیمت را تجربه کرده است.
تمام این رشد قیمتها نشان میدهد که همبستگی نسبتا قابل توجهی طی این مدت بین قیمت نفت و بازارهای جهانی کالایی وجود داشته به خصوص آنکه این موضوع از طرف محرکهای اقتصادی چین نیز تقویت میشود. در این بین اما کارشناسان جهانی معتقدند افزایش قیمت در بازارهای کالایی بهخصوص فلزات پایه حتی از افزایش قیمتهای انرژی همچون نفت و گاز نیز پیشی گرفته است که آمارهای فوق نیز این نظریه را تایید میکند. اما آیا این به معنای رشد بیشتر قیمتهای کالایی در بازارهای جهانی با تداوم رشد قیمت در بازارهای نفت است؟ در پاسخ به این سوال گفته میشود اگر قیمتهای تاریخی مربوط به بازارهای فلزات پایه را معیار قضاوت قرار دهیم قیمتها هنوز به قیمتهای ماکزیمم نرسیده است.
این موضوع یعنی جای رشد قیمت برای بهای بازارهای کالایی وجود دارد به خصوص آنکه تقاضا نیز احتمالا در سالهای پیش رو تا سال ۲۰۲۰ و به دلیل اصلاحات اقتصادی در چین و آمریکا و همچنین کشورهای حوزه یورو افزایش خواهد یافت و این موضوع میتواند به تقویت این پیش فرض کمک کند که بازارهای جهانی ظرف دو سال آینده با استناد به رشد بهای نفت به این بازار کمک کرده و وابستگی خطی خود را با این بازار که اخیرا ایجاد شده حفظ کنند. با این حال در روی دیگر سکه دو موضوع نهفته است؛ نخست آنکه اگر بحرانهای ژئوپلیتیک به هر دلیلی فروکش کند چه سرنوشتی در انتظار بازار نفت خواهد بود؟ سوال دوم اینکه تلاش کشورهای عضو اوپک در نشستهای آتی به خصوص نشست پیش رو (۳۰ نوامبر) چه تاثیری بر بازار نفت و به تبع آن سایر بازارهای کالایی خواهد داشت؟ در این بین تحلیلهای متفاوتی از ریسکهای ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه وجود دارد.
برخی معتقدند در حال حاضر ریسکهای ژئوپلیتیک در بالاترین میزان خود قرار دارند که البته با نوسان نیز روبهرو هستند با این حال اتفاقات لبنان، مسائل داخلی و سیگنالهای عربستان برای ایران، موضوعات یمن، آمریکا و... همگی شرایط منطقه را در وضعیتی پیچیده قرار داده اما اینکه این وقایع به بروز یک جنگ منتهی شود هنوز در هالهای از ابهام است و تحلیلهای متفاوتی از آن وجود دارد که در این مقال نمیگنجد.
با این حال در صورتی که این مسائل منطقه را به سمت بروز درگیری نظامی پیش ببرد این مساله میتواند به معنای رشد بهای نفت در بازارهای جهانی بیش از این مقدار و به عبارتی جهش در این بازار باشد که بازارهای کالایی را نیز با جهش قابل ملاحظهای روبهرو خواهد ساخت. بررسیها از بازارهای کالایی نشان میدهند قیمت نیکل در سال ۲۰۰۸ تا ۵۰ هزار دلار در هر تن نیز رسیده و این رقم برای روی نزدیک به ۴ هزار دلار در هر تن بوده است. آلومینیوم در آن دوره بالای ۳ هزار دلار و مس حدود ۹ هزار دلار در هر تن قیمت خورده که همه این ارقام از پتانسیلهای تاریخی این فلزات برای رشد قیمت حکایت دارند. این در حالی است که قیمت نفت در آن دوره زمانی حدود ۱۱۰ تا ۱۱۵ دلار در هر بشکه ثبت شده است. به عبارتی قیمت نفت حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد بالاتر از بهای کنونی آن بوده در حالیکه شکاف بین قیمتهای کنونی در بازارهای پایه و قیمتهای ماکزیمم چندان ارقام فوق العادهای نبوده است.
با یک حساب سرانگشتی باید گفت در صورتی که قیمت نفت بتواند با رشدی در حدود ۵۰درصد قیمت کنونی رشد را تجربه کند میتوان رکوردهای سال ۲۰۰۸ میلادی را بار دیگر در بازارهای کالایی تجربه کرد. با این حال اما عوامل بازدارنده را نباید از نظر دور داشت. احتمال اینکه بازار نفت با اهرمهای کنترلی همچون نشست نوامبر یا بازگشت منابع نفتی شیل به بازار و عوامل بنیادین نهفته در خود بازار نفت به مسیر تعادلی بازگردد وجود دارد کما اینکه در پایان هفته گذشته این اتفاق تا حدی افتاد. البته در دورههای بسیار کوتاهمدت احتمال آنکه بازار با فراز و فرودهایی روبهرو شود وجود دارد با این حال در دورههای کوتاهمدت و میانمدت نشانههای پررنگی از رشد بهای نفت دیده میشود.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند در حال حاضر با توجه به اینکه روندهای بازگشایی بازار نفت با شرایط Higher Low صورت میگیرد این موضوع صعود قیمتها را در نمودارهای تکنیکال تقویت میکند و به عبارتی ما در شرایطی هستیم که از همه منظرها رشد قیمتی را میتوانیم در بازار نفت انتظار داشته باشیم که این مسأله به رشد قیمتها در بازارهای کالایی دامن خواهد زد. در این بین، اما گلدمن ساکس نیز اخیرا در گزارشی اعلام کرده تقاضا برای بازارهای کالایی در سال ۲۰۱۷ بسیار قوی بوده که این موضوع به خصوص در حوزههای انرژی و فلزات بیشتر به چشم میآید. این گزارش معتقد است شرایط تقاضا برای بازارهای کالایی در سال جاری قویترین شرایط در ۱۰ سال گذشته بوده و این در شرایطی است که شکافی عمیق در بازارهای انرژی و سایر کالاها دیده میشود.
این شکاف از آن جهت است که در بازار نفت تقاضا همپای سایر بازارهای کالایی نیست و تقاضای سفته بازی هم در بازار نفت برخلاف سایر بازارهای کالایی در سالهای اخیر به خصوص سال جاری ضعیف بوده است. تمام این عوامل باعث شده این شکاف تا حد زیادی تقویت شود. در مقابل عرضه در بازار نفت نیز به دلیل نفت شیل افزایش یافته و رمق افزایش قیمت را از این بازار گرفته در حالی که این موضوع در بازارهای کالایی دیگر چندان مشهود نیست، چراکه در بازارهای کالایی معادل شیل دیده نمیشود و ظرفیتسازیهای جدید برای تولید در بازارهای کالایی دیگر همسان بازار نفت نیست و به این راحتی نمیتوان سمت عرضه را با سمت تقاضا در این بازارها هماهنگ کرد بنابراین شتابهای افزایش قیمت در بازارهای کالایی منهای نفت بسیار بیشتر است و به همین دلیل گفته میشود این بازارها شانس بیشتری برای رشد قیمت و تکمیل ظرفیتهای قیمتی را در سالهای پیشرو دارا هستند. در این بین اما ریسکهای ناشی از این روند متوجه چه بخشهایی از اقتصادهای جهانی خواهد شد؟در این رابطه کارشناسان با استناد به هزینههای تولید در بخشهای مختلف تولیدی میگویند این روند در آینده سهم هزینههای مواد اولیه و سوخت را از قیمت تمام شده تولید افزایش خواهد داد.
در حال حاضر بهطور متوسط بهای مواد اولیه و پایه در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد و قیمت سوخت در حدود ۳۰ درصد در مقایسه با قیمتهای ۲۰۱۶ افزایش یافته است و این مسأله در صورتیکه در سال آینده ادامه یابد تولیدکنندگان و پس از آن مصرفکنندگان بیشترین تاثیر را از این موضوع خواهند پذیرفت. این موضوع آیا ریسک کاهش نرخ رشد اقتصادی جهان را به همراه خواهد داشت یا تشویقی برای تولید بیشتر خواهد بود؟ دولتها در تلاشند تا با استفاده از سیاستهای مالی مختلف رشد اقتصادی را تحریک کنند و به نظر میرسد افزایش قیمت در بازارهای کالایی سیاستهای اقتصادی در کشورهای مختلف از آمریکا گرفته تا چین و کشورهای نوظهور و کشورهای اروپایی را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد.
همه این موارد در شرایطی است که بازارهای سهام دنیا نیز در این مدت همزمان با بازار نفت با روند رو به رشد البته ناپایداری روبهرو بودند بهطوریکه در ماه گذشته داوجونز، اساند پی ۵۰۰نزدک با رشد شاخص روبهرو بودند و البته در عوض سهام بازارهای اروپایی طی همین مدت با روندهای متفاوتی روبهرو بودند مثلا فوتسی ۱۰۰ لندن کاهشی بود، اما داکس آلمان با رشد روبهرو بود که نشان میدهد موضعگیریهای بازارهای اوراق بهادار در کشورها و مناطق مختلف متفاوت بوده است. با این حال، در پایان باید نتیجهگیری کرد که بازارهای کالایی یکی از بیشترین اثرپذیریها را در این مدت از بازار نفت داشتهاند و انتظار میرود به دلیل رابطه مستقیمی که این بازارها با نفت دارند و از طرفی به دلیل فشارهای ناشی از تقاضا در بازارهای کالایی انتظار میرود این بازارها در برابر یک موج افزایشی در آینده قرار داشته باشند.
ارسال نظر