«دنیای اقتصاد» با استفاده از تجربههای جهانی پیشنهاد میکند
پیکربندی «شاخص» برای بازار فولاد
تجربه افزایش قیمتها در هفتههای و ماههای گذشته در بازار فولاد در کنار میل به افت قیمتی در هفته گذشته و حتی روز ابتدایی هفته جاری در بازار فولاد نشان داد که این بازار در پارهای اوقات شرایط نامتعادلی را تجربه کرده و دقیقتر، دورنمای قیمتی مشخصی برای این بازار در دورههای مختلف زمانی در پیش ندارد. این شرایط را میتوان این گونه توضیح داد که در نوسان قیمتها بازار گاهی بدون هدف نوسان میکند و البته در این رفت و برگشت قیمتی بخش بزرگی از تولیدکنندگان از شرایط طبیعی تولید خارج شده و دستخوش تغییرات بسیاری میشوند. این در حالی است که بخش مهمی از تولیدات مصنوعات فولادی در ایران از سوی واحدهای نوردی صورت میگیرد که شمش را به میلگرد یا سایر مصنوعات فولادی تبدیل کرده و از تغییر شکل فلزات کسب درآمد میکنند. از سوی دیگر واحدهای بزرگ که اغلب از سنگ آهن و مواد معدنی فولاد خام تولید کرده و آن را به شکلهای مختلف و مصنوعات گوناگون ساختمانی و صنعتی عرضه میکنند نیز در پارهای از اوقات به منظور تخمین قیمت فروش و برآورد قیمت تمام شده محصولات، به یک چشمانداز قیمتی نیاز دارند اگرچه هر شرکتی برای خود در مکانیزم بودجهریزی و سیاستهای تولید و فروش نرخهایی را برای فروش برآورد میکنند که بر اساس شرایط تولید آنها و شناخت از بازارهای داخلی و صادراتی مورد محاسبه قرار میگیرد. این وضعیت در نهایت موجب میشود تا در تکانههای قیمتی در بازارهای داخلی و جهانی، امنیت مورد نظر در فرآیند تولید خدشهدار شود و البته در پارهای از اوقات به سودهایی بادآورده بدل شده ولی در دورههایی نیز با کاهش درآمدزایی، به زیانهایی خطرناک منجر خواهد شد. تمامی این موارد نشان میدهد در بازار فولاد نیاز به یک شاخص قیمتی وجود دارد که از یکسو در برگیرنده واقعیتهای بازار بهصورت یک عدد بوده و از سوی دیگر با یک ضریب خطای منطقی، بتواند آیندهنگری بیشتری را برای بازار به ارمغان آورد. در سالهای گذشته تلاشهای مطلوبی برای تعیین یک شاخص قیمتی در بازار فولاد صورت گرفت ولی هماکنون این شاخص بهصورت گسترده توسط اهالی بازار به کار گرفته نمیشود. در بازارهای دیگر در اقصی نقاط جهان شاخصهای قیمتی بسیاری از بازارهای کالایی مخابره میشود که به خوبی واقعیتهای بازار را نشان میدهد. نکته مهمتر از تخمین و محاسبه یک شاخص، برآورد قیمتهای آینده است که میتواند دورنمای مطلوبی را برای اهالی بازار به همراه داشته باشد. در بازارهای جهانی همچون بازار چین (بورس شانگهای) اصل بر این است که قیمتهای نقدی حتی در بورسهای آتی تعیین شود ولی باز هم نرخهای نقدی در معاملات فیزیکی است که مسیر حرکت قیمتهای آتی را تعیین میکند. به تجربه ثابت شده که قیمتهای آتی در بازارهای مهم جهانی تاکنون نتوانسته است دورنمای مطلوبی را برای آینده بسیاری از بازارها رقم بزند زیرا خود قیمتهای آتی نیز از نرخهای نقدی و معاملات فیزیکی تاثیر میپذیرند. از طرف دیگر در بورسهای جهانی همچون بورس لندن به جز نرخهای آتی، قیمتهای سلف نیز مورد بررسی قرار میگیرد که دورنمای بهتری را از بازارها ترسیم میکند یعنی با رشد قیمتهای سلف، خوشبینی به افزایش نرخها تقویت شده و با کاهش آن، انتظار افت قیمتها وجود دارد. این در حالی است که در بورس فلزات لندن معاملات سلف به این شکل معامله میشود که بخش اعظم وجه معامله در زمان تحویل فیزیکی تسویه شده ولی در ایران تسویه وجوه معاملات سلف در زمان عقد قرارداد صورت میپذیرد. این دوگانگی موجب شده تا شرایط معاملات سلف در ایران و سایر کشورها با تفاوتی محسوس همراه شود که باز هم چندگانگی قیمتی را برجسته میسازد. تمامی این موارد در کنار نبود بازار آتی قدرتمند برای صنعت فولاد داخلی موجب شده تخمین قیمتهای آینده در این بازار با دشواری بسیاری صورت پذیرد اگرچه چند فاکتور مهم قیمتهای جهانی، نرخ ارز، نوسان تعرفه واردات و حتی شرایط مالیاتی، قیمت تمام شده تولید و در نهایت تقابل عرضه و تقاضا در نهایت تعیینکننده قیمتها در بازار داخلی است.
با توجه به موارد فوق و شناخت مهمترین دادههای تاثیرگذار بر بازار فولاد شاید بتوان به ابتکاری نوین در بازار داخلی دست زد که البته برگرفته از تجربیات سایر کشورها خواهد بود تا بتوان آینده بازار را با دقتی نسبی تخمین زد. بهصورت دقیق تر میتوان با اعلام چند پیشبینی قیمتی برای بازارهای مختلف یا حتی اعلام یک شاخص قیمتی مشخص برای بازار فولاد با فرض برخی ضرایب خاص، دورنمای بازار فولاد را برای دورههای زمانی معین (کوتاهمدت و میان مدت) تخمین زد. این مطلب در گزارشهای پیشین «دنیای اقتصاد» مورد توجه قرار گرفته و البته هماکنون که باز هم بازار با شکنندگی بیشتری روبهرو شده، اهمیت این رویکرد مطالعاتی افزایش مییابد.
بهصورت دقیقتر میتوان با اعلام یک نرخ مشخص بهعنوان دورنمای قیمتها در آینده، نگاهی دقیقتر را به خریداران بازار ارائه کرد که از یکسو پتانسیل امنیت در بازار فولاد برای مصرفکننده افزایش یافته و از سوی دیگر نوسان قیمتها را برای تولیدکننده نیز منطقیتر جلوه خواهد داد. این شرایط اگرچه در نگاه اول دشوار به نظر میرسد ولی با توجه به وجود تحلیلگران با سابقه و آگاه و همچنین تسلط تولیدکنندگان بر دادههای بازار، امکان اجرایی شدن آن وجود دارد. با توجه به وجود مزیتهای بسیار درخصوص تعیین دورنمای قیمتها بهصورت رسمی، نیاز به چشمانداز قیمتی میتواند از سوی واحدهای تولیدی آغاز شده و ذات آغاز به کار آن توسط شرکت یا انجمنی خاص، میتواند منافع بیشتری را برای مبتکر آن به همراه داشته باشد اگرچه این ادعا اما و اگرهای بسیاری را در بر خواهد داشت. این در حالی است که ذات تعیین چشمانداز قیمتی خود سیگنال مهمی برای هدایت بازار به شمار میرود و البته نیاز به تسلط به واقعیتهای بازار را در بر دارد. از سوی دیگر تعیین چشمانداز قیمتی از سوی هر بخش در بازار در نهایت پایبندی شرکتها به تبعیت از این نرخ را برجسته ساخته و به خریداران بینالمللی نیز سیگنال مهمی از دورنمای قیمتها را ارائه خواهد کرد.
با توجه به تمامی این موارد و مخصوصا تجربههای اخیر باید گفت که منافع تعیین دورنما و چشمانداز قیمتی بیش از مضرات آن است و بیشترین منفعت به خود تولیدکنندگان بزرگ باز میگردد زیرا حداقل خروجی آن مقاومت بدنه بازار در برابر کاهش قیمتهاست. حال که برخی از سیگنالها از احتمال کاهش نرخ در بازارهای جهانی خبر داده و همچنین حجم تقاضا در بازار داخلی محدود است شاید زمانی ایدهآل برای بررسی اما و اگرهای تعیین شاخص قیمتی فرا رسیده باشد تا در نگاه اول با دیدی کارشناسی زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داده و ملزومات آن را تعیین کرد. با توجه به اهمیت تعیین دورنمای قیمتها برای آینده بازار از این پس به این رویکرد جدید بیشتر میپردازیم.
ارسال نظر