رمزارزها وارد جریان اصلی کسبوکارها در جهان شدند؛
فرصتسوزی در بازار کریپتو
رشد بازار رمزارزها دیگر یک موج زودگذر یا هیجان مقطعی محسوب نمیشود و به بخشی پایدار از تحولات اقتصاد جهانی تبدیل شده است. سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی در مسیر رسمیشدن داراییهای دیجیتال به شمار میآید و بسیاری از تردیدهای گذشته را به حاشیه رانده است. تصویب قوانین مشخص در آمریکا، افزایش سرمایهگذاری نهادی، رشد ادغام و تملکها و استقبال بازار سرمایه از شرکتهای فعال در حوزه کریپتو، همگی نشان میدهند که رمزارزها جای خود را در ساختار اقتصاد جهانی باز کردهاند. در چنین شرایطی، فاصله کشورهایی که این تحول را به فرصت اقتصادی تبدیل کردهاند با کشورهایی که همچنان در مرحله انکار یا تعلیق سیاستی باقی ماندهاند، هر روز بیشتر میشود و ایران نیز متاسفانه در دسته دوم قرار میگیرد.
ورود رمزارزها از حاشیه به متن اقتصاد جهانی
بازار جهانی رمزارزها در سال ۲۰۲۵ شاهد شتابی کمسابقه در فعالیتهای اقتصادی بود و صنعت کریپتو توانست رکورد ۸.۶میلیارد دلار معامله ادغام و تملک را ثبت کند. این رقم نشان میدهد که بازیگران بزرگ بازار مالی، رمزارزها را نه یک تجربه پرریسک، بلکه بخشی از استراتژی بلندمدت خود تعریف کردهاند. افزایش ۱۸درصدی تعداد معاملات نسبت به سال قبل نیز این واقعیت را تقویت میکند که صنعت کریپتو وارد مرحله بلوغ شده است.
شرکتهای بزرگی مانند Coinbase، Kraken و Ripple با انجام خریدهای چندمیلیارددلاری، جایگاه خود را در بازار تثبیت کردند و نشان دادند که رقابت در این صنعت دیگر محدود به استارتآپها نیست. این روند نشان میدهد که رمزارزها به تدریج در حال ادغام با نظام مالی رسمی هستند و موسسات سنتی تلاش میکنند از قافله عقب نمانند. همزمان، عرضههای اولیه سهام شرکتهای کریپتویی در بازارهای جهانی با استقبال سرمایهگذاران مواجه شد ومیلیاردها دلار سرمایه جدید وارد این حوزه شد.
نقش سیاستگذاری دولت آمریکا در این روند بسیار پررنگ است. دولت ایالات متحده با تعریف داراییهای دیجیتال بهعنوان یک اولویت ملی، مسیر را برای رشد کسبوکارهای کریپتویی هموار کرد و فضای عدم قطعیت حقوقی را تا حد زیادی کاهش داد. این رویکرد باعث شد سرمایهگذاران نهادی با اطمینان بیشتری وارد بازار شوند و شرکتها بتوانند برنامههای توسعهای خود را عملیاتی کنند. نتیجه این سیاستها، شکلگیری یک اکوسیستم پویا و رقابتی بود که امروز موتور رشد بخش مهمی از اقتصاد دیجیتال آمریکا محسوب میشود.
پیوند فناوری با اقتصاد واقعی
استیبلکوینها در سالهای اخیر نقش کلیدی در اتصال فناوری بلاکچین به اقتصاد واقعی ایفا کردند و توانستند بسیاری از محدودیتهای رمزارزهای پرنوسان را برطرف کنند. این داراییها با اتصال ارزش خود به ارزهای معتبر یا داراییهای کمریسک، امکان استفاده گسترده در پرداختها و تسویههای مالی را فراهم کردند و به ابزار جذابی برای کسبوکارها تبدیل شدند.
در سال ۲۰۲۵، تقاضا برای شرکتهای فعال در حوزه استیبلکوین به شکل محسوسی افزایش یافت و سرمایهگذاران، این بخش را یکی از کمریسکترین مسیرهای ورود به بازار کریپتو ارزیابی کردند. اجرای قوانین جدید در آمریکا و بریتانیا نیز به این روند شتاب داد و چارچوبی شفاف برای فعالیت شرکتها ایجاد کرد. این وضعیت باعث شد استیبلکوینها از یک ابزار تخصصی به بخشی از جریان اصلی اقتصاد دیجیتال تبدیل شوند.
برای شرکتهای فعال در تجارت بینالملل، فینتک و خدمات پرداخت، استیبلکوینها امکان کاهش هزینهها و تسریع فرآیندهای مالی را فراهم کردند. این مزیتها برای اقتصادهایی که با محدودیتهای بانکی مواجه هستند، اهمیت دوچندانی دارد. تجربه جهانی نشان میدهد زمانی که مقررات شفاف و قابل پیشبینی وجود دارد، استیبلکوینها میتوانند بهجای تهدید، به فرصت تبدیل شوند و ارزش افزوده واقعی ایجاد کنند.
فرصتسوزی ساختاری در اقتصاد دیجیتال
در حالی که بسیاری از کشورها رمزارزها را به ابزار رشد اقتصادی و توسعه کسبوکار تبدیل کردهاند، سیاستگذاری در ایران همچنان گرفتار بلاتکلیفی و نگاه سلبی باقی مانده است. نبود چارچوب قانونی مشخص، تصمیمات متناقض و برخوردهای مقطعی باعث شده است فعالان این حوزه امکان برنامهریزی بلندمدت نداشته باشند. این وضعیت، فضای نااطمینانی ایجاد کرده است و سرمایهگذاران داخلی و خارجی را از ورود رسمی به بازار ایران بازداشته است.
ایران میتوانست از رمزارزها بهعنوان ابزاری برای دور زدن محدودیتهای بانکی، تسهیل تجارت خارجی و جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور استفاده کند. این ظرفیت وجود داشت که استارتآپهای بلاکچینی به موتور اشتغالزایی تبدیل شوند و بخشی از اقتصاد دیجیتال کشور را شکل دهند. اما فقدان سیاستگذاری منسجم باعث شد بسیاری از این کسبوکارها یا به فعالیت زیرزمینی روی بیاورند یا مسیر مهاجرت را انتخاب کنند.
درحالیکه در بازارهای جهانی، مجوزهای فعالیت رمزارزی به دارایی ارزشمند تبدیل شدهاند و شرکتها برای خرید آنها هزینههای سنگین پرداخت میکنند، در ایران مسیر اخذ مجوز همچنان مبهم است. این وضعیت نهتنها مانع شکلگیری شرکتهای شفاف و قانونمند شده است، بلکه دولت را نیز از درآمدهای مالیاتی و نظارتی محروم کرده است. این نوع فرصتسوزی، هزینهای پنهان اما سنگین برای اقتصاد کشور ایجاد میکند و فاصله ایران را با روندهای جهانی عمیقتر میسازد.
رمزارزها بهعنوان پیشران کسبوکار و نوآوری
تجربه جهانی نشان میدهد که رمزارزها میتوانند به پیشران نوآوری و توسعه کسبوکار تبدیل شوند و زنجیرهای گسترده از فعالیتهای اقتصادی را شکل دهند. صرافیها، پلتفرمهای پرداخت، شرکتهای تحلیل داده، ارائهدهندگان خدمات امنیتی و توسعهدهندگان زیرساختهای بلاکچینی همگی بخشی از این اکوسیستم هستند و ارزش افزوده ایجاد میکنند.
افزایش ادغام و تملکها در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که بازار کریپتو در حال گذار از مرحله هیجانی به مرحله تثبیت است. شرکتها به دنبال افزایش مقیاس، انطباق با مقررات و توسعه بازارهای جدید هستند و تصمیمات خود را بر اساس چشمانداز بلندمدت اتخاذ میکنند. حتی نوسانات قیمت بیتکوین نیز نتوانست این روند را متوقف کند و فعالان بازار مسیر توسعه را ادامه دادند.
برای ایران، ورود هوشمندانه به این حوزه میتوانست به معنای خلق بازارهای جدید، افزایش صادرات خدمات دیجیتال و ارتقای جایگاه اقتصاد دانشبنیان باشد. اما تحقق این اهداف نیازمند تغییر نگرش سیاستگذاران است و بدون پذیرش واقعیتهای اقتصاد دیجیتال، این فرصتها همچنان از دست خواهند رفت.
سیاستهای معطل ایران
تحولات سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که رمزارزها به بخش جداییناپذیر آینده اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند و دیگر نمیتوان آنها را پدیدهای حاشیهای یا موقتی تلقی کرد. کشورهایی که این واقعیت را پذیرفتهاند، توانستهاند از رمزارزها بهعنوان ابزاری برای جذب سرمایه، توسعه کسبوکارهای نوآور، افزایش رقابتپذیری نظام مالی و تقویت اقتصاد دیجیتال خود استفاده کنند. این کشورها با تدوین مقررات شفاف و قابل پیشبینی، مسیر فعالیت بخش خصوصی را هموار کردهاند و اجازه دادهاند نوآوری در چارچوب قانون رشد کند.
در مقابل، تعلل در تصمیمگیری و تداوم نگاه محدودکننده باعث شده است کشورهایی مانند ایران از مزایای این تحول بزرگ محروم بمانند. نبود استراتژی مشخص، تغییر مداوم سیاستها و غلبه رویکرد سلبی، فضای نااطمینانی ایجاد کرده است و فعالان اقتصادی را از سرمایهگذاری رسمی در این حوزه بازداشته است. این وضعیت نهتنها مانع شکلگیری کسبوکارهای شفاف و پایدار شده است، بلکه به خروج سرمایه انسانی و مهاجرت ایدهها نیز دامن زده است و شکاف ایران با روندهای جهانی را عمیقتر کرده است.
رمزارزها قرار نیست جایگزین کامل نظام مالی شوند، اما میتوانند آن را کارآمدتر، سریعتر و رقابتیتر کنند و هزینه مبادلات را کاهش دهند. این فناوری میتواند نقش مکمل برای بانکها، فینتکها و بازار سرمایه ایفا کند و ابزارهای جدیدی برای پرداخت، تامین مالی و مدیریت ریسک در اختیار اقتصاد قرار دهد. تجربه جهانی نشان میدهد که تلفیق نوآوری دیجیتال با نظارت هوشمندانه، نهتنها ثبات مالی را تهدید نمیکند، بلکه میتواند آن را تقویت کند.
آینده اقتصاد دیجیتال به تصمیمهایی وابسته است که امروز گرفته میشود و تاخیر در تصمیمگیری، هزینهای فراتر از زمان از دسترفته دارد. هر روز تعلل، به معنای از دست دادن سهم بازار، فرصتهای شغلی، درآمدهای مالیاتی و جایگاه رقابتی در اقتصاد جهانی است. ایران هنوز میتواند مسیر خود را اصلاح کند، اما این امکان تنها در صورتی محقق میشود که سیاستگذاران بهجای مقاومت در برابر تغییر، مدیریت فعال و هدفمند این تحول را در دستور کار قرار دهند و رمزارزها را به بخشی از راهحل توسعه اقتصادی تبدیل کنند.