آیا توکنها در طول بحران بانکی ایمنتر هستند؟
تحول تعریف پول
در سوی دیگر، بانکهای تجاری جای میگیرند و برای تضمین تعهدات خود محدودیت بیمه دارند.کسری در بانکداری به این معنی است که سپردهگذاران تحتنظارت تیمهای مدیریت ریسک، سپردهای را برای کسب سود به اشخاصی وام دادهاند، از اینرو در نظام اعتباری فعلی همواره آنچه دارایی درنظر گرفته میشود، به همان میزان بدهی در طرف دیگر ترازنامه قرار میگیرد. سپردهگذاران ریسک سیاستهای بانک را از این طریق به عهده میگیرند و در اغلب اوقات از آن اطلاعی ندارند، اگرچه بانکها تنها «طرف مقابلی» نیستند که از چنین ساختاری بهره میبرند. کارگزاران بورس و اوراقبهادار نیز سازوکار مشابهی دارند و دقیقا به همین دلیل شرکت حمایت از سرمایهگذاران اوراقبهادار شکل گرفتهاست. سقف بیمه کوتاهی برای سهام و سایر داراییهای افراد در بازارهای مالی وجود دارد که فقط تا ۵۰۰هزار دلار را پوشش میدهد.
دسترسی آسان به اعتبار در آمریکا که با جریان جذب سرمایه هنگفت از منابع مالی خارجی پس از بحران بدهی روسیه و بحران مالی آسیا مربوط به دوره ۱۹۹۷-۱۹۹۸ نیز تقویت شد، منجر به رونق ساختوساز مسکن در این کشور شده بود. سهلانگاری در استانداردهای دریافت وام و افزایش قیمت املاک و مستغلات نیز به رشد حباب مسکن کمک کرد. دریافت انواع مختلف وام یا کارتهای اعتباری بهراحتی صورت میپذیرفت و مصرفکنندگان سقفی برای بدهی درنظر نگرفته بودند. تعداد موافقتنامههای مالی بهنام اوراقبهادار وام مسکن (MBS) و وثیقه تعهدات بدهی (CDO) که ارزش خود را از پرداخت وام مسکن و قیمت مسکن میگرفتند، بهعنوان بخشی از رونق مسکن و اعتبارات، افزایش چشمگیری پیدا کردند. چنین نوآوریهای مالی موسسات و سرمایهگذاران در سراسر جهان را قادر میساخت تا در بازار املاک آمریکا سرمایهگذاری کنند.
وامهای مسکن با میزان ریسک مختلف به وثیقه تعهدات بدهیهایی تبدیل شدهبودند که از نظر آژانسهای رتبهبندی مالی، ریسک بالایی داشتند، در نتیجه داراییها و میزان ریسک طرف مقابل مرتبط با آنها دیگر با هم مطابقت نداشت. بانکها نیز وثیقه تعهدات بدهی بسیاری را در پوشش داده بودند. بحران۲۰۰۸ زمانی آغاز شد که وامگیرندگان نتوانستند اقساط وامهای خود را بپردازند و بانکها راهی برای گریز از قبول شکست موجود نداشتند و در نهایت منجر به فروپاشی شدید اقتصادی شد. یکی از اولین و اصلیترین موارد استفاده از فناوری رمزنگاری و مدیریت کلیدهای خصوصی، به سرمایهگذاران این اجازه را میدهد چندین عامل خطر کلیدی را شناسایی و حذف کنند. در وایتپیپر بیتکوین نوشته شده توسط ساتوشی ناکاموتو در ۲۰۰۸ آمده است: «امروزه، صنعت تجارت اینترنتی برای پردازش پرداختهای الکترونیکی تقریبا بهطور انحصاری به نهادهای مالی شخص ثالث متکی است. این سیستم برای اکثر تراکنشها کارآمد است، اما ساختار مبتنی بر اعتماد به شخص ثالث، ضعف بزرگی برای آن محسوب میشود.»
پیش از بیتکوین، تصور پول دیجیتال در ساختار اعتباردهی دیگری ممکن نبود. در تنها روش موجود بهواسطه نهاد مالی ثالث در ازای دلار یا ارزهای دیگر، اعتبار دریافت میکردند. نهادهای شخص ثالث همواره مورد هدف قانونگذاران قرار میگرفتند و همیشه این احتمال وجود داشت که پولهای ارسالی به مقصد خاص، توقیف یا مسدود شوند. در سیستم پولی ارز دیجیتال، ریسک طرف مقابل به اینصورت وجود ندارد. زمانیکه ارز دیجیتالی در کیفپول دیجیتال فرد و بر بستر شبکه ذخیره شود، دیگر هیچ شخص ثالثی وجود ندارد که این قدرت را داشته باشد رمزارز فرد را توقیف یا تراکنشها را سانسور کند.
گیلاس روی کیک
در حالحاضر فناوری بلاکچین به اندازهای که بتواند جایگزین نظام اعتباری فعلی باشد توسعه نیافتهاست، با اینوجود کماکان امکان حذف یا به حداقل رساندن ریسک مسوولیت و طرف مقابل را با مدیریت کلیدهای خصوصی برای داراییهای دنیایواقعی فراهم کردهاست. بانک آمریکا (BAC) در گزارش از مطالعه پژوهشی که ۲۹ژوئن منتشر کرد اعلام داشت توکنسازی تنها یکی از کاربردهای فناوری بلاکچین است و میتواند زیرساختهای مالی و غیرمالی و بازارهای مالی را طی پنج تا ۱۵ سالآینده متحول کند. آلکش شاه و اندرو ماس؛ تحلیلگران این گزارش به این نکته اشاره کردند که جهان در آستانه تحول بنیادینی است که ممکن است نحوه انتقال، تسویه و ذخیره ارزش در هر صنعت را تغییر دهد.
توکنسازی فرآیندی است که در آن داراییهای دنیایواقعی به توکنهایی مبتنی بر بلاکچین تبدیل میشوند. توکنسازی داراییهای سنتی و انتشار داراییها به شکل توکنشده، پتانسیل افزایش کارآیی و کاهش هزینهها در طول چرخه عمر دارایی، بهبود تخصیص کارآمد سرمایه، بهینهسازی زنجیرههای تامین جهانی، تسریع نسل جدید نرمافزار را دارد. بانک آمریکا در گزارش خود خاطرنشان میکند فناوریهای فراگیری همچون رادیو، تلویزیون و اینترنت دههها زمان لازم داشتند تا مورد اقبال عمومی قرار گیرند، بااینحال انتظار میرود داراییهای دیجیتال جهت کسب اعتماد عمومی به زمان کمتری برای تطابق با شرایط احتیاج داشته باشند. در این گزارش آمده است که با افزایش کارآییهای غیرقابل جایگزینی، پیادهسازی فناوری بلاکچین تسریع خواهد شد.
مشکلتراشی نهادهای قانونی
بانک آمریکا همچنین در گزارش دیگری به این عنوان پرداخت که تعارض میان اقدامات نظارتی بازار ارزهای دیجیتال، توسعه بلاکچین را تحتالشعاع قرار میدهد، اگرچه بازار رمزارز با نوسانات شدیدی روبهرو بودهاست، با این حال داراییهای دیجیتال از ابتدای مه پس از افزایش ۵۲درصدی از ابتدای سال، تنها ۲۴درصد کمتر از شاخص سهام نزدک عمل کردهاند. تحلیلگران؛ الکس شاه و اندرو ماس در این زمینه عنوان کردند اقدامات کمیسیون بورس و اوراقبهادار آمریکا (SEC) باعث ایجاد عدماطمینان نظارتی و فشار بر قیمتهای رمزارزها شدهاست. نهادهای نظارتی آمریکا اوایل ژوئن اعلام کردند که علیه بایننس، موسس آن، چانگ پنگ ژائو و شرکت زیرمجموعه Binance. US به اتهام نقض قوانین اوراقبهادار فدرال شکایت تنظیم کردهاست.
تنها یک روز بعد صرافی رقیب کوینبیس نیز با اتهامات مشابهی روبهرو شد. بانک آمریکا در گزارش خود تاکید دارد تمرکز بیش از حد بر موانع نظارتی، تایید صندوق قابلمعامله در مبادلات بیتکوین (ETF) در ایالاتمتحده و برچسب فعالیت غیرقانونی، توسعه سریع و یکپارچهسازی زیرساختهای فناوری دفتر کل توزیع شده و بلاکچین را تحتالشعاع قرار میدهد. دفترهای توزیع شده با مجوز خصوصی و از زیرشبکههای بلاکچین است که امکان توکنسازی داراییهای مالی سنتی را فراهم میکنند.
توکنسازی طلا
البته بانک آمریکا سابقا نیز در گزارشی توکنسازی داراییهای واقعی را محرک کلیدی پذیرش داراییهای دیجیتال خوانده بود. بر اساس این گزارش، ارزش بازار طلای توکن شده در مارس ۲۰۲۳ به بیش از یکمیلیارد دلار رسیدهاست. توکنسازی فرآیند قراردادن مالکیت داراییهای ملموس، مانند فلزات گرانبها، بر روی بلاکچین است و خریدوفروش آسان و دائمی داراییها را به جهت آنکه دیگر معاملات شامل کارگزاران سنتی نمیشوند را فراهم میکند. فرآیند توکنسازی بهطور کلی شامل دو نوع از داراییها میشود. داراییهای مشهود از جمله املاک، طلا و به همین شکل داراییهای نامشهود که شامل اطلاعات حساس، حق رای، شماره شناسنامه و کارتهای اعتباری، مجوزها و گواهینامهها هستند. توکنسازی بهمعنای تغییر شکل و بازنمایی دارایی یا شیء در بستر بلاکچین است.
برای دستیابی به این هدف، توکنسازی شامل فرآیندی است که تعریف ویژگیهای شیء موردنظر است. این فرآیند شامل دیجیتالیکردن و وارد ساختن تمامی اطلاعات موردنیاز در بلاکچین است. توکنها پس از ثبت، قابل تعویض و ذخیره هستند. در این فرآیند، توکن تعریفشده این امکان را فراهم میآورد تا هرچیزی بهعنوان بخشی جداییناپذیر از بلاکچین شاخته شود. تایید و ثبت اطلاعات تراکنشها در بلاکچین بهواسطه الگوریتمهای اجماع صورت میگیرد و برای تمام گرهها (Node) در شبکه فرستاده میشود. به این ترتیب شفافیت اطلاعات در این فناوری تضمین شدهاست و عموم مردم به تاریخچه مالکیت صفحهها دسترسی دارند و میتوانند آنها را مشاهده کنند. مزیت دیگر توکنسازی بر بستر فناوری بلاکچین، سند مالکیت است.
اسناد مالکیت ثبتشده در صفحات بلاکچین با تقریب خوبی قابل جعل و انکار نیست. قبل از ظهور طلای توکنشده، سرمایهگذارانی که بهدنبال تجارت در بازار طلا بودند، میتوانستند صندوقهای سرمایهگذاری قابلمعامله در بورس (ETF) و معاملات آتی را خریداری کنند، یا کسانی که بهدنبال در اختیار گرفتن طلای فیزیکی بودند، میتوانستند آن را از طریق دلالها خریداری کنند اما روشهای متداول سرمایهگذاری با اشکالاتی در تعیین هزینه یا نقدینگی روبهرو بودند. طلای توکنشده، امکان دسترسی و تسویه لحظهای ۲۴ساعته، بدون هزینه مدیریت، انبارداری یا بیمه را فراهم میکند.تحلیلگران بانک آمریکا اذعان کردند طلای توکنشده امکانی برای سرمایهگذاران خردهپا فراهم میکند و تجزیه، انتقال مالکیت و ارزش فیزیکی طلا را به شکلی درآورده که سابقا امکانپذیر نبودهاست.
در این یادداشت آمده است که توکنسازی این فلز گرانبها میتواند نقدینگی را افزایش دهد و سرمایهگذاران را قادر سازد تا با سرعت و بهرهوری بهتری پرتفوی را مدیریت کنند. این گزارش همچنین به این نکته اشاره دارد که توکنسازی زنجیره تامین طلا میتواند به نفع سرمایهگذارانی باشد که به تضمین برای اینکه طلای موردنظر از یک معدن خاص یا از یک منطقه مشخص تهیه شدهباشد، احتیاج دارند. در صورت رفع چالشها، تامین مالی غیرمتمرکز میتواند از زیرساخت مالی جدید حمایت کند. نوآوری دیجیتال پیشرفتهای عمدهای را برای سیستم مالی به ارمغان آورده اما معماری سیستم کماکان مثل سابق یکسان و هنوز متمرکز است.
مزایای تمرکززدایی
بسیاری از مزایایی که معمولا به سیستمهای مالی غیرمتمرکز (DeFi) یا بهطور کلی بلاکچین نسبت داده میشود، میتوانند از طریق زیرساخت متمرکز نیز بهدست آیند. قراردادهای هوشمند به سیستمهای غیرمتمرکز محدود نمیشوند؛ در واقع میتوان از همان استانداردها و محیطهای اجرایی در دفتر کل متمرکز نیز استفاده کرد. نمونههای بیشماری از ماشینمجازی اتریوم (ماشینمجازی که بر روی تمام رایانههای شبکه بلاکچین میتواند نصب شود و قراردادهای هوشمند را اجرا کند) وجود دارد که در کنار پروتکلهای اجماع متمرکز بهشدت استفاده میشود. بهطور مشابه، همان استانداردهای توکن و پروتکلهای مالی را هم میتوان در پلتفرمهای متمرکز استفاده کرد. حتی ترکیبی از فناوریهای جدید و قدیمی نیز میتواند سیستمهای کارآیی را شکل دهد.
صندوق بینالمللی پول در ویژهنامهای که از آینده پول و رمزارزها منتشر کرده بود، اشاره میکند علاوهبر تمامی استدلالهای بالا، تجربه تا به امروز جهان نشان میدهد سیستمهای متمرکز با مدیریت خوب بسیار کارآمدتر از بلاکچینهای عمومی هستند، با این حال سیستمهای متمرکز بر یک پیشفرض بسیار قوی استوارند: اعتماد بهواسطهها و نهادهایی که عمدتا غیرشفاف هستند. چنین اعتمادی را نباید بدیهی انگاشت و تاریخ نمونههای بیشماری برای ارائه دارد و بحران مالی ۲۰۰۸ یکی از کوچکترین مثالها برای فساد و خطاهای درون نهادهاست، با این حال زمانیکه اقتصاددانان زیرساختهای مالی را موردبحث قرار میدهند و ویژگیهای بلاکچینهای عمومی را با ویژگیهای سیستمهای متمرکز مقایسه میکنند، معمولا فرض میکنند که نهادهای متمرکز خیرخواه هستند و به اینصورت مشاهده مزایای تمرکززدایی را دشوار میسازند.
بلاکچینهای عمومی شفاف هستند و از آنجاکه آنها توسط نهادواحدی کنترل نمیشوند، میتوانند زیرساخت بیطرف، مستقل و منسجمی را برای تراکنشهای مالی فراهم آورند. کد در سیستمی باز ذخیره و اجرا میشود، تمامی دادهها در دسترس و قابلتایید هستند. این به محققان و سیاستگذاران اجازه میدهد تا معاملات را تجزیه و تحلیل کنند، مطالعات تجربی را انجام دهند و شاخصهای مختلف ریسک را در زمان واقعی محاسبه کنند. مهمتر از هر مزیت دیگری، دسترسی به صفحات محدود نیست و دو کاربرد اساسی دارد.
اول، نبود محدودیتهای دسترسی، ساختاری بیطرف ایجاد میکند که نمیتواند بین موارد استفاده یا ذینفعان تبعیض قائل شود. این در تضاد شدید با دفترهای مجاز است که قوانین آن توسط نهادی متمرکز تنظیم میشود. از آنجاکه قوانین مورداستفاده بسیار مشخص و نهادها بسیار متمرکز هستند، دستیابی به استانداردهای پذیرفتهشده جهانی ممکن است دشوار باشد و حقوق دسترسی و استفاده از زیرساخت بهراحتی میتواند بازیچه سیاست و منافع غیرشود. سیستمهای غیرمتمرکز میتوانند این موانع را از سر راه بردارند و بهطور بالقوه از مشکل عدمهمکاری جلوگیری کنند یا به حداقل برسانند.
دوم، سیستم مالی غیرمتمرکز بر روی زیرساخت لایهای ساخته شدهاست. یک دفتر کل غیرمتمرکز به این معنی نیست که همه چیزهایی که در بستر آن مستقر شدهاند باید به همان اندازه غیرمتمرکز باشند. ممکن است در مواردی دلایل موجهی برای محدود یا مشمول مداخله دسترسی به نشانهها یا پروتکلهای مالی خاص وجود داشته باشد. این محدودیتها را میتوان در سطح قرارداد هوشمند بدون بهخطر انداختن بیطرفی کلی زیرساخت اصلی اجرا کرد، با این حال اگر دفتر کل از قبل متمرکز شکل دادهشده بود، غیرممکن بود که موارد مورداستفاده بر مبنای را بهطور قابلاعتمادی غیرمتمرکز کرد.
از نقطهنظر صندوق بینالمللی پول بسیار محتمل بهنظر میرسد که دنیا شاهد حرکتی به سمت دفترهای غیرمتمرکزی باشد که پرداختها، داراییهای توکنشده و پروتکلهای مالی مانند مبادلات و بازارهای وام را ترکیب میکنند. سیستمهای مالی غیرمتمرکز اولین نمونه از کاربردهای توسعه این فناوری است و قابل انتظار است که پیشرفتهای مشابهی در زیرساختهای متمرکز نیز شکل گیرند. منطقی بهنظر میرسد اگر بهرهوری بالای تراکنشها تنها در صورتی امکانپذیر باشد که داراییها و پروتکلهای مالی در یک دفتر کل باشند. در حالحاضر شبکههای متمرکز و غیرمتمرکز بسیار دور و جدا از هم شکلگرفتهاند.
داراییهای رمزنگاری شده و ارزهای دیجیتال بانکمرکزی حتی اگر در بستر یکسان بدون دارایی یا پروتکلهای مالی دیگری مستقر شوند، تطابقپذیر نیستند. ایجاد زیرساخت متمرکز قابل ترکیب با داراییها و پروتکلهای مالی جدید دیگر امکانپذیر است، اما با توجه به چالشهای مرتبط با دفاتر مجاز، مدیریت آن خطرناک و دشوار است. این مشکل به تنهایی انگیزه لازم برای تمرکززدایی را شکل میدهد.
چالشها و تعارضات
مزایای زیادی در مورد سیستمهای مالی غیرمتمرکز وجود دارد، اما چالشها و تعارضاتی وجود دارد که باید درنظر گرفتهشود. اول، خطر فریب یا «تئاتر عدمتمرکز» وجود دارد. آنچه بهطور کلی بهعنوان سیستمهای مالی غیرمتمرکز شناخته میشود؛ در واقع اغلب بهشدت متمرکز است. در بسیاری از موارد، پروتکلهای سیستمهای مالی غیرمتمرکز تحت فیدهای داده متمرکز هستند و میتوانند توسط افرادی با «کلیدهای مدیریت» یا تخصیص توکن حاکمیتی بسیار متمرکز (حق رای) شکل یا تحتتاثیر قرار گیرند، درحالیکه تمرکز جزئی لزوما آسیبزا نیست، مهم است که بین تمرکززدایی واقعی و شرکتهایی که ادعا میکنند سیستمهای مالی غیرمتمرکز هستند درحالیکه؛ در واقع زیرساختهای متمرکز را ارائه میدهند، تفاوت قائل شود.
دوم، تغییرناپذیری میتواند خطرات جدیدی را بهدنبال داشته باشد. ممکن است اجرای حفاظت از سرمایهگذار سختتر باشد و خطاهای برنامهریزی قرارداد هوشمند میتواند عواقب مخربی داشته باشد. ترکیبپذیری و طرحهای پیچیده تعریف توکن که شبیه به بازپرداخت وثیقه است، به انتشار شوک در سیستم کمک میکند و ممکن است بر اقتصاد تاثیر بگذارد. سوم، ماهیت شفاف بلاکچین و ایجاد بلوک غیرمتمرکز میتواند از منظر حفظ حریم خصوصی مشکلساز شود. علاوهبر این، امکان استخراج رانتها از طریق پیشروی تعمیمیافته را فراهم میکند: پدیدهای که بهعنوان ماینر/ حداکثر ارزش قابل استخراج (MEV) شناخته میشود. کسانی که تراکنشی را مشاهده میکنند که حاوی دستور مبادله داراییها در صرافی غیرمتمرکز است، میتوانند با پیشدستی در صدور تراکنش، این اقدام را پیشتر انجام دهند (or sandwich.) از اینرو، ماینر پیشتاز به هزینه صادرکننده معامله اصلی سود میبرد. راهحلهای بالقوهای وجود دارد که میتوانند تا حدی این مشکل را کاهش دهد، اما آن راهحلها نیز خود تعارضاتی در پی دارند.
در نهایت، دوران گذار و قرارگرفتن کامل در بستر بلاکچین در مقیاس جهانی را نمیتوان بدون بهخطر انداختن برخی از ویژگیهای منحصربهفرد این فناوری عملیاتی ساخت. ایجاد بلوک غیرمتمرکز هزینههای سنگینی را بههمراه دارد. الزامات سختافزاری نمیتواند خودسرانه بالا باشد، زیرا این امر باعث میشود بسیاری از ذینفعان قیمتگذاریهای متفاوتی داشته باشند و تمرکززدایی را بهخطر بیندازند. مقیاسپذیری زنجیره صفحات را محدود میکند و کارمزد تراکنشها را بالا میبرد.
مبادله بین امنیت، تمرکززدایی و مقیاسپذیری معمولا بهعنوان سهگانه دشواری اجرایی به تصویر کشیده میشود. یک راهحل بالقوه بهاصطلاح Layer ۲s نامیده میشود. این صفحات بهگونهای طراحی شدهاند که برخی ازبار را از دوش بلاکچین بردارند و در عینحال بهکاربران اجازه میدهند در صورت بروز مشکل، از طریق امکاناتی که بلاکچین در اختیارشان قرارداده حقوق خود را حفظ کنند. رویکرد فعلی گذار به سمت تمرکززدایی اگرچه امیدوارکننده است اما در بسیاری از موارد، هنوز به تضمین و تنوع اشکال زیرساخت متمرکز نیاز دارد.