گفتوگو با قائممقام بیمهملت:
رتبهبندی با ردهبندی متفاوت است
گروه بازار پول- رتبهبندی شرکتهای بیمه بیش از یک قرن است که در کشورهای توسعهیافته توسط موسسات مستقل انجام میگیرد و اطلاعات آن در اختیار ذینفعان شرکتهای بیمه از جمله مشتریان، سرمایهگذاران و غیره قرار گرفته تا آنها را در اتخاذ تصمیمات صحیح اقتصادی یاری رساند. در ایران نیز با توجه به عدم موسسات مستقل نتایجی تحت عنوان رتبهبندی شرکتهای بیمه توسط بیمه مرکزی ایران انجام میگیرد که در مورد ضرورت، اهداف و روششناسی رتبهبندی شرکتهای بیمه با آقای مثنوی، قائم مقام مدیر عامل شرکت بیمه ملت مصاحبهای انجام شده است که در پی میآید.
اصولا ضرورت و هدف رتبهبندی شرکتهای بیمه چیست؟
ضرورت رتبهبندی، انتشار اطلاعات صحیح از شرکتهایی است که برای ارائه خدمات در آینده به جامعه متعهد میشوند. شرکتهای بیمه با فروش بیمهنامه تعهد میکنند که در آینده اگر خطری اموال یا جان مشتریان را تهدید کرد و خسارتی بهوجود آمد جبران نمایند. به عبارتی شرکتهای بیمه آرامش میفروشند و چون خدمات در صورتی ارائه میشود که واقعهای رخ دهد؛ بنابراین مشتری باید بتواند به توانایی ایفای تعهدات شرکتهای بیمه در افق آینده اعتماد نماید و برای این اعتماد لازم است توانایی شرکتهای بیمه بررسی شود. اما بررسی تواناییهای شرکتهای بیمه کاری سخت و پیچیده است، زیرا شرکتهای بیمه از یک سو خریدار انواع ریسکهای جامعه هستند و از سوی دیگر به منظور سودآوری به خرید انواع داراییها با ریسکهای مختلف مبادرت میورزند، بنابراین بررسی و شناسایی شدت و تعادل ریسکها در بخش بدهیها و داراییها و نحوه مدیریت آنها از عهده افراد معمولی و حتی شرکتهای بزرگ اقتصادی خارج است و برای همین امر لازم است نهادهای تخصصی و مستقل با به کارگیری آخرین روشهای علمی به رتبهبندی بپردازند و نتیجه را در قالبی ساده و قابل فهم آ، ب و ث اعلام نمایند. رتبه «آ» برای شرکتهای با توانایی جبران عالی، رتبه «ب» برای شرکتهای با توانایی جبران خوب و رتبه «ث» برای شرکتهای بیمه با توانایی متوسط تعریف میشود. بنابراین هدف رتبهبندی کمک به جامعه است که ریسکهای خود را به شرکتهایی معتبر بسپارند. امکان دارد برای یک بیمهنامه با مشخصات قراردادی یکسان، نرخهای متفاوتی توسط هریک از این گروهها ارائه شود و مشتریان را به گمراهی اندازد که در حق آنها اجحاف قیمتی صورت میگیرد، ولی چون موضوع ایفای تعهدات در آینده مطرح است؛ لذا رتبه بیمهها ناظر بر کیفیت محصول ارائه شده است. در کنار مشتریان یا بیمهگذاران، سهامداران شرکتهای بیمه و سرمایهگذاران مهمترین گروههایی هستند که از نتایج رتبهبندی استفاده میکنند.
آیا نتایج رتبهبندی اعلام شده در ایران میتواند به بیمهگذاران کمک نماید؟
فرض کنید شما بهعنوان مشتری میخواهید با استفاده از این نتایج برای خرید یک بیمهنامه اتومبیل یا آتشسوزی یک شرکت بیمه را انتخاب کنید، آیا این رتبهبندی میتواند به شما کمک کند. شما با نتایجی روبهرو هستید که برای هر یک از شرکتها دهها رتبه را اعلام کرده است با توجه به شاخص اول شرکت رتبه دهم، با توجه به شاخص بعدی رتبه دوم، از نظر شاخص سوم رتبه هفتم و …. بدیهی است که این نتایج نمیتواند راهنمای شما باشد. نتایج باید بهطور ساده شرکتها را در گروه آ، ب، ث طبقهبندی کند تا شما را در تصمیمگیری یاری رساند. پس هدف رتبهبندی نه تنها با این روش بدست نمیآید؛ بلکه این نتایج نشان میدهد مفهوم رتبهبندی به درستی درک نشده است و این کار ردهبندی میکند نه رتبهبندی.
ممکن است مفهوم رتبهبندی و ردهبندی را توضیح دهید.
مفهوم رتبهبندی با ردهبندی بسیار متفاوت است. در رتبهبندی پدیده مورد بررسی با مقیاسی مستقل مورد محک قرار میگیرد، ولی در ردهبندی پدیده مورد بررسی با هم مقایسه میشوند. فرض کنید شرکتهای بیمه دانشجویان یک کلاس هستند. شما در آخر دوره تحصیلی باید بر اساس معیارهای که امتحانات مختلف است برخی شاگردان را قبول، مشروط یا رد کنید. این که چند نفر از یک کلاس قبول یا رد میشوند ربطی به قرار گرفتن دانشجویان نسبت به یکدیگر ندارد؛ بلکه با توجه به معیارهای از قبل تعریف شده که دروس و امتحانات مختلف و نتایج آنهاست، تعیین میشود. در این مثال دو موضوع قابل توجه است؛ اولا معیارهای قبولی یا ردی مستقل از نتایج بهدست آمده از دانشجویان است و در آغاز شروع تحصیل مشخص است؛ ثانیا اهمیتی ندارد که نمرات دانشجویان چند میشود به عبارتی اگر همه دانشجویان رد شوند یا قبول شوند معیار رتبهبندی تغییر نمیکند. رتبهبندی یعنی اینکه عملکرد دانشجویان در مقایسه با معیارهای از پیش تعیین شده مقایسه شود: چند درصد نمرات «آ» چند درصد «ب» و... حال شما یک کنکور را در نظر بگیرید که قرار است هزار نفر جذب شوند و دههزار نفر شرکتکننده دارد. کلیه افراد از بالاترین نمره تا نفر هزارم بهعنوان قبولی اعلام میشوند. در این جا ردهبندی صورت میگیرد و مهم نیست نمرات اول تا هزارم چند شده. مهم این است که این افراد بالاترین نمرات را گرفتهاند حال ممکن است تمام افراد زیر ده گرفته باشند. رتبهبندی شرکتهای بیمه نیز اینگونه بررسی میشود که کدام شرکت با توجه به مجموع ریسکهای که قبول کرده و ساختار سرمایه و مدیریت ریسک بر منابع خود توانایی نوشتن ریسکهای جدید یا قبول تعهدات جدید را دارد و کدامیک به صورت مشروط میتوانند و کدامیک حق قبول ریسک اضافهتر را ندارد، زیرا در اثر واقعهای بسیار کوچک به مرز ورشکستگی نزدیک میشوند و داراییهای مردم را در معرض خطر قرار میدهند. بنابراین رتبهبندی با ردهبندی تفاوت میکند و شرکتهای مانند S&P یا Fitch رتبهبندی میکنند و نتایج این گونه اعلام میشود که مثلا ده شرکت در ایران گروه «آ» پنج شرکت گروه «ب» و … ولی در دنیا فورچون با توجه به شاخص فروش یا سود پانصد شرکت برتر را ردهبندی میکند. در ایران نیز سازمان مدیریت صنعتی این کار را انجام میدهد و فهرست صد شرکت برتر از لحاظ فروش و شاخصهای دیگر را اعلام میکند.
متاسفانه در نتایج اعلام شده در مورد شرکتهای بیمه مفهوم ردهبندی با رتبهبندی خلط شده است. این خلط مفهوم میتواند ضربات جبران ناپذیری را به رتبهبندی زده که نه تنها اهداف رتبهبندی حاصل نمیشود؛ بلکه مشکلات جدیدی بهوجود خواهد آمد.
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند اصولا رتبهبندی شرکتهای دولتی با بازار وسیع و قدمت طولانی با شرکتهایی که کمتر از چند سال سابقه کار دارند مقایسه درستی نیست. به نظر شما باید برای رتبهبندی شرکتها بیمه گروههای همگن انتخاب کرد و سپس به این کار مبادرت ورزید؟
این یکی از مشکلات است که در جواب گذشته به آن اشاره کردم. این تفکر از این جا نتیجه میشود که مفهوم رتبهبندی با مفهوم ردهبندی شرکتهای بیمه یکسان فرض شود. بله اگر قرار است از روشی که طی این چند سال اخیر صورت گرفته استفاده شود باید در تحلیل نهایی همگنی گروهها مد نظر قرار گیرد، ولی اگر با متدولوژی صحیح و با توجه به هدف رتبهبندی که مهمترین آن کمک به مشتری برای خرید محصول مناسب است نه تنها لزومی به جداسازی شرکتهای قدیمی و دولتی و بزرگ و کوچک نیست، بلکه حتما باید در کنار یکدیگر این رتبهبندی انجام شود زیرا هدف کمک به مشتری برای انتخاب صحیح در بازار رقابتی است. شما به عنوان مشتری میخواهید بار ریسک خود را به شرکت بیمهای بسپارید که از منطقه ورشکستگی دورتر است نه به آنی که با ظرفیت حداکثر ریسک برداشته است. در حال حاضر شرکتهای بیمه قدیمی نه تنها با حداکثر ریسک در حال حرکت هستند که با توجه به معیارهای جهانی بالاتر از ظرفیت نیز کار میکنند. در رتبهبندی بزرگی و کوچکی ملاک نیست، بلکه ملاک تناسب بین ریسکهای خریداری شده از جامعه یا بدهیهای شرکتهای بیمه با سرمایه آنها است. هر کدام که ظرفیت خالی تری دارد، ارجح تر است. اصولا معیار رتبهبندی شرکتهای بیمه مستقل از وضعیت شرکتها نسبت به یکدیگر است. شما در فهرست S&P شرکت بیمهای با سرمایه صد میلیون دلار با رتبه آ دارید و همین طور شرکتی با ده برابر این سرمایه و صد برابر حق بیمه بالاتر دارید که رتبه ب دارد. بنابراین بزرگی و کوچکی بهخودی خود نمیتواند حائز اهمیت در رتبهبندی باشد.
متدولوژی رتبهبندی بر چه اصولی استوار است؟
اصولا رتبهبندی برای اندازهگیری فعالیت اصلی شرکتهای بیمه یا توانایی مدیریت ریسک صورت میگیرد. فعالیت اصلی شرکتهای بیمه خرید ریسک جامعه و مدیریت کردن آن و جبران خسارات حاصل از آنها است. بر اساس تعریف ایزو، ریسک یعنی احتمال بالقوه وقایعی که میتواند نتایجی منفی را موجب شود. ریسک از بین نمیرود، بلکه فقط میتوان به وسیله تمهیداتی احتمال وقوع یا آثار آن را کاهش یا اینکه آن را انتقال داد. بیماری و مرگ و میر یا حوادثی مانند حریق، زلزله و سیل ممکن است هر لحظه جان انسانها و اموال جامعه را تهدید نماید. بنابراین ریسک همواره وجود دارد و فقط میتوان آن را کنترل و نتایج آن را کماثرتر یا آن را به شرکتهای بیمه انتقال داد. وظیفه اصلی شرکتهای بیمه نیز قبول انواع و اقسام ریسکهای قابل اندازه گیری جامعه است و این شرکتها با مدیریت ریسک جامعه خسارات ناشی از آن را کنترل و جبران مینمایند. با این تعریف هسته اصلی روش رتبهبندی شرکتهای بیمه باید ناظر بر تغییرات یا اندازهگیری چگونگی مدیریت ریسک یا احتمالات حاکم برتعادل بین دارایی و بدهیهای شرکتهای بیمه باشد و هر روشی که این مهم را نشان ندهد نمیتواند روش مناسبی برای رتبهبندی شرکتهای بیمه باشد.
چه شاخصها یا حوزههایی برای رتبهبندی استفاده میشود؟
شرکتهای A.M Best، Fitch، MoodyS و S&P چهار موسسهای هستند که مقبولیت جهانی داشته وکلیه استفادهکنندگان به ارزیابی آنها اعتماد دارند، این شرکتها تقریبا پنج گروه یا حوزه اطلاعات کمی و کیفی را برای رتبهبندی استفاده میکنند هر چند در ارزیابی نهایی ضرایب اهمیت آنها کمی متفاوت است، اما در نتایج اصلی همگرا هستند.
اولین و مهمترین حوزه، بررسی کفایت سرمایه شرکتهای بیمه است. هر شرکت بیمه با خرید ریسک از جامعه و صدور بیمهنامه موجب تعهدات کوتاه مدت و دراز مدت خواهد شد و از سوی دیگر سرمایه و دارایی خود را بین انواع دارایی مالی و فیزیکی و در بازارهای مختلف سرمایهگذاری میکند. اینکه چه تناسبی بین داراییهای آنها و ریسکهای خریداری شده وجود دارد، مهمترین شاخص اندازه گیری توانایی شرکتها است. دومین حوزه بررسی شرایط نقدینگی شرکت در مقابل پرداخت خسارات است. قابلیت تبدیل داراییها به منابع نقد، انعطافپذیری منابع، شرایط ورود و خروج نقدینگی یک شرکت از حوزههای کلیدی برای ارزیابی توانایی شرکتها است. یک شرکت بیمه ممکن است داراییهای زیادی داشته باشد ولی برای تبدیل آن به منابع نقد زمان طولانی یک یا بیش از یک سال لازم داشته باشد. مشکلی که در حال حاضر شرکتی بزرگی مانند AIG دارد، بیش از افت داراییها به مشکل نقدینگی شرکت و پرداخت خسارات بر میگردد. حوزه سوم به بررسی استراتژی شرکت در امر سرمایهگذاری اختصاص دارد. انواع سرمایهگذاریها با توجه به رعایت حداقل انعطاف لازم برای نقدشدن، میزان ریسک - بازده هر سرمایهگذاری و تعادل بخشی سرمایهگذاری کوتاه، میان و دراز مدت و به ویژه پایداری در درآمدهای سرمایهگذاری از مهمترین موضوعات مورد بررسی در این قسمت است. چهارم بررسی وضعیت شرکت اعم از ساختار سرمایه، ساختار سهامداران، اصول حاکمیتی حاکم بر شرکت، ساختار مدیریتی، عقلانی بودن فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری، کانالهای توزیع و غیره ارتباط دارد. و آخرین حوزه به بررسی ریسکهای محیطی اعم از ریسکهای کلان اقتصادی یا ریسکهای صنعتی اختصاص دارد. اینکه این محیط به چه میزان ریسک دارد و شرایط رقابتی چگونه است، قوانین و مقررات، چارچوبها یا استانداردهای حسابداری چه بوده و چگونه اجرا میشوند و فرصتها و تهدیدهای محیطی از جمله تهدیدهای تازه واردها و محصولات جانشین، نوسانات درآمدی ریسکهای جدید، قدرت چانه زنی بیمه گران نسبت به مشتریان، و اینکه ریسکهای هر رشته بیمهای با رشتههای دیگر چه تفاوتی میکند یا اینکه شرایط رقابتی رشتههای بیمهای چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند، دامنه بررسیهای این حوزه را تشکیل میدهد و در نهایت با تلفیق این نتایج که بر مبنای اطلاعات سه یا پنج سال آخر به دست آمده است
(و نه یکسال) یکی از رتبههای آ، ب، ث برای شرکت بهدست میآید. هرچند ممکن است برخی از روشها هر یک از گروههای فوق را به دو یا چند گروه تقسیم کنند، اما تحلیل اطلاعات گروه اول و دوم به نوعی بسیار کلیدی بوده و بدون ارزیابی آنها هر رتبهبندی به بیراه میرود. بار دیگر لازم به اشاره است که در بررسی این حوزهها شناسایی پایداری و صلابت درآمدها و دارایی از یکسو و ویژگیهای هزینهها و بدهیها و سپس تعادل مابین آنها مطرح است نه این که متر را اینگونه بگذاریم که کدام شرکت حجم بازار برتری دارد پس رتبه آ است و بقیه که کوچکتر رتبههای بعدی. مفهوم رتبهبندی و ردهبندی در مبنای تحلیلها باید در نظر گرفته شود.
نهادهای ناظر بر صنعت بیمه چه استفادهای از رتبهها میکنند؟
نظارت مالی و رتبهبندی دو روی یک سکهاند، به عبارتی رتبهبندی ابزار نظارت مالی بر شرکتها است. یعنی حتی درصورت وجود موسسات رتبهبندی کننده نهاد ناظر باید خود اقدام به این امر کند زیرا ناظرین سازمانهایی هستند که از طرف دولتها مسوول ارائه مجوز به شرکتهای بیمه بوده و چشم و گوش جامعه هستند و بدین جهت وظیفه دارند دائما مراقب شرکتهای بیمه باشند تا آنها تعادل بین سرمایه و تجمع ریسکهای خریداری شده را حفظ کرده تا ورشکست نشده و داراییهای جامعه را در معرض خطر قرار ندهند. لذا ناظرین باید علاوه بر استفاده از نتایج رتبهبندی بیرونی حتما خود الگوهای شفافی برای ارزیابی مدیریت ریسک شرکتها داشته باشند و در صورت لزوم به اقدامات اصلاحی و دخالت در امور شرکتها مبادرت ورزند. ابزار یا روش نظارت مالی بر اساس همین رتبهبندی حاصل میشود. ناظر با توجه به رتبه بهدست آمده برای شرکتهای بیمه نوع نظارت و گستره و شدت دخالت خود را تعیین خواهد کرد.
ارسال نظر