چشمانداز چندجانبهگرایی در جهان و اولویتهای اقتصاد ایران
نظم نوین جهانی که پس از کنگره وین بهوجود آمد به کنسرت اروپا « Concert of Europe» معروف شد. از کنگره وین به این سو طی قرون نوزدهم و بیستم کشورها بارها و بارها برای حل و فصل مسائلشان و با هدف حفظ صلح و توسعه تجارت گردهم آمدند؛ کنفرانس صلح پاریس(۱۹۲۰) با موضوع خاتمه جنگ جهانی اول و تشکیل جامعه ملل، کنفرانس سانفرانسیسکو با موضوع تشکیل سازمان ملل متحد با امضای ۵۰ کشور(۱۹۴۵) پس از جنگ جهانی دوم، موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت(گات-۱۹۴۷) با امضای ۲۳ کشور، معاهده رم(۱۹۵۷) با موضوع تشکیل جامعه اقتصادی اروپا، تشکیل اتحادیه ملتهای آسیا و آسیای جنوب شرق(ASEAN-۱۹۶۷)، تشکیل سازمان جهانی تجارت در ۱۹۹۴ و تشکیل گروه ۲۰ در ۱۹۹۹ پارهای از مهم ترین نمونههای چندجانبهگرایی طی دو قرن اخیر به حساب میآید. چندجانبهگرایی یا مبتنی بر تقسیمات جغرافیایی است (مانند اتحادیه اروپا)، یا مشترکات فرهنگی(سازمان کنفرانس اسلامی) یا مسائل مشترک بشری است(مانند سازمان ملل یا سازمان جهانی تجارت). تردیدی وجود ندارد که چندجانبهگرایی در سیاست و اقتصاد محرک اصلی پدیده «جهانی شدن» بوده است؛ روندی که از کنگره وین آغاز شد، اما پس از تشکیل سازمان ملل مانند آنکه روی سراشیبی قرار گرفته باشد با سرعت بی بدیلی به راه خود ادامه داد و تصویری که از جهان در هم تنیده امروز در پیش رو داریم مرهون چندجانبهگرایی دولتها در سیاست و اقتصاد و ظهور بازیگران جدید در محیط بینالملل مانند سازمانهای بینالمللی و شرکتهای چندملیتی است. البته طی دست کم یک دهه اخیر شاهد برخی رویدادها در جهان بودهایم که در مسیر عکس روند چندجانبهگرایی یا جهانی شدن بوده است. مانند رای مثبت مردم انگلستان به جدایی این کشور از اتحادیه اروپا(برگزیت)، ظهور ترامپ در آمریکا با شعار «اول آمریکا» و جدی شدن تحرکات ناسیونالیستی در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، ایتالیا و پارهای دیگر از کشورهای اروپایی. بسیاری حتی این تحرکات جدید را نشانه پایان کار جهانی شدن ارزیابی کردهاند اما به نظر میرسد هنوز برای چنین نتیجهگیریهایی زود باشد و بهرغم متوقف شدن دورهای مذاکراتی سازمان جهانی تجارت و ناکارآمد به نظر آمدن بسیاری از نهادهای بینالمللی، کماکان «روند» چندجانبهگرایی در حال پیش روی است و اگرچه با دست اندازهایی مواجه شده است ولی به راه خود ادامه میدهد. یکی از مصادیق بارز این ادعا نیز امضای بزرگترین پیمان تجارت آزاد میان ۱۵ کشور آسیا و اقیانوسیه در سال ۲۰۲۰ است. این پیمان ۲/ ۲ میلیارد نفر و تقریبا یک سوم تولید اقتصادی جهانی و ۲۹ درصد از حجم تجارت جهانی را در بر میگیرد و در شرایطی مورد توافق قرار گرفت که کرونا به طرز بی سابقهای کشورها را در لاک انزوا فروبرده است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی، هرگز در مسیر رویدادهای جریان ساز قرن بیستم مانند جنگهای جهانی و توافقهای بعد از آن قرار نداشت. در واقع اگرچه ترکشهای جنگها و منازعات گاه دامن کشور را هم گرفت اما هرگز بهطور فعال در صحنه حاضر نبودهایم. در واقع در شکلگیری نظم نوین جهانی متاثر از چندجانبهگرایی و جهانی شدن، سهم کشور ما مانند بسیاری از کشورها بسیار ناچیز بوده است. به بیان دیگر ما در صحنهسازیها نقشی نداشتهایم و عموما در صحنههای ساخته شده، ایفای نقش کردهایم. بدیهی است وقتی صحنه یا ساختاری را بدون حضور یا رای ما طراحی میکنند؛ ممکن است بسیاری از متقضیات آن مطابق میل ما نباشد، اما عموما کشورها از جمله ایران منطق حاکم بر نظام بینالملل را با واقع بینی پذیرفته و سعی به بازیگری و کنشگری در نظام نضج یافته موجود داشتهاند. یکی از بزرگترین نمادهای چندجانبهگرایی در جهان سازمان جهانی تجارت است و ایران عمدتا به دلیل مخالفت آمریکا، بزرگترین اقتصاد خارج از این سازمان است. بسیاری از موافقتنامههای تجارت ترجیحی یا آزاد دوجانبه و منطقهای ایران به دلیل جلوگیری از محدود شدن قدرت مذاکراتی در سازمان جهانی تجارت معطل مانده است زیرا اعطای هر گونه امتیازی در مذاکرات دوجانبه یا منطقهای بعدها در جریان مذاکرات سازمان جهانی تجارت قدرت چانه زنی ما را کاهش خواهد داد. حال که امیدها برای رفع تحریمها و کنشگری بیشتر ایران در عرصه بینالمللی احیا شده است، پیگیری الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت بدون تردید یکی از اولویتهای اصلی کشور و یکی از دروازههایی است که اقتصاد ایران را به اقتصاد و تجارت جهانی وصل میکند و امکان به انزوا کشاندن کشور را در آینده محدودتر خواهد کرد.