نوبل پنجاهم برای رومر و نوردهاوس طراح: Niklas Elmehed

نوبل پنجاهم برای پایداری رشد

آکادمی نوبل در توضیح ضمیمه شده به پنجاهمین جایزه نوبل اقتصاد در شرح فعالیت‌های علمی برگزیدگان نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۸ «ویلیام نورد هاوس» را اولین فردی معرفی کرده ‌است که مدل کمّی برای توضیح رابطه بین رشد اقتصادی و تغییرات آب و هوا در جهان ارائه کرده‌ است. مدل نوردهاوس طی سال‌های اخیر کاربردهای وسیعی پیدا کرده و برای اندازه‌گیری و برآورد پیامد سیاست‌های مرتبط با تغییرات اقلیمی، مانند اعمال مالیات بر تولید گازهای گلخانه‌ای، مورد استفاده قرار می‌گیرد. نوردهاوس در تحقیقات خود ثابت کرده ‌است، کارآترین راه‌حل برای رقیق کردن مشکلات ناشی از انتشار گازهای گلخانه‌ای اعمال یک برنامه جهانی مالیات بر تولید کربن است که به‌طور واحد بر تمامی کشورها اعمال می‌شود.

نوردهاوس که علاوه بر تحقیقات در زمینه رابطه بین اقلیم و اقتصاد به‌عنوان یکی از نظریه‌پردازان برجسته «ادوار تجاری سیاسی» نیز شناخته‌ می‌شود، در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه «ییل» فارغ‌التحصیل شد و از آن زمان به بعد در دانشکده اقتصاد این دانشگاه مشغول تدریس است. نوردهاوس در سال ۲۰۰۴ نیز جایزه معتبر دیگری تحت عنوان «عضو متمایز» انجمن اقتصاددانان آمریکا دریافت کرده ‌بود. نوردهاوس در سال‌های اخیر اداره معاونت اقتصادی فدرال رزرو بوستون را نیز بر عهده داشته‌ است. حوزه اصلی مطالعاتی نوردهاوس بر سیاست‌های اقتصادی-زیست محیطی متمرکز است. از دیگر حوزه‌های مطالعاتی این عضو انجمن اقتصاددانان آمریکا، می‌توان به رفتار قیمت و دستمزد، اقتصاد سلامت، حسابداری ملی و ادوار تجاری سیاسی و بهره‌وری اشاره کرد. او کتاب‌های متعددی در زمینه اقتصاد تالیف کرده است که از جمله آنها می‌توان «اختراع، رشد و رفاه: آیا رشد تداوم پیدا می‌کند؟» را نام برد. «بهینگی در استفاده از منابع» و «گرمایش زمین» نیز از کتاب‌های دیگری است که این اقتصاددان در سال‌های اخیر تالیف کرده است. نوردهاوس یکی از اقتصاددانان منتقد سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا در زمان بوش بود. بر مبنای برآوردهای نوردهاوس هزینه جنگ عراق برای آمریکا رقمی بیش از ۲ تریلیون دلار بوده ‌است.

آقای تناقض

پل رومر، اقتصاددان برجسته آمریکایی و عضو هیات علمی دانشگاه نیویورک نیز به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران «تئوری جدید رشد اقتصادی» تاثیر بسزایی بر تفکر اقتصادی و سیاست‌گذاری مدرن داشته‌ است. آکادمی نوبل، تحقیقات رومر در زمینه رشد اقتصادی که در نهایت منجر به ارائه نظریه «رشد درون‌زا» شد را به‌عنوان دلیلی متقاعدکننده برای معرفی این اقتصاددان آمریکایی به‌عنوان برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۱۸ عنوان کرده ‌است. نظریه رشد درون‌زای رومر موجب ایجاد نگاهی جدید و ارائه ایده‌هایی نو در زمینه رشد اقتصادی پایدار شد. بر مبنای این نظریه، رشد اقتصادی نتیجه برآیند نیروهای داخلی اقتصاد و نه عوامل بیرونی است. بر اساس نظریه رشد درون‌زا، سیاست‌هایی که از اقتصاد باز، فضای رقابتی و رقابت نوآورانه حمایت می‌کند در نهایت منجر به رشد اقتصادی خواهد شد، در مقابل سیاست‌های در بر دارنده محدودیت و حمایت از صنایع غیرخلاق منجر به کاهش رشد اقتصادی در بلندمدت خواهد شد. در واقع به عقیده رومر اگر اتفاق خاصی در زمینه نوآوری در یک اقتصاد نیفتد، ظرفیت آن اقتصاد در دستیابی به رشد پایدار محدود خواهد بود.

رومر علاوه بر نظریه رشد درون‌زا، مقالات متعددی در زمینه اقتصاد کلان دارد، یکی از جنجالی‌ترین مقالات رومر که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، ادعای «ریاضی‌زدگی» در اقتصاد کلان است. در این مقاله رومر ادعا می‌کند که روند کلی اقتصادکلان در دهه‌های اخیر نه تصویر‌کننده یک مسیر رو به جلو، بلکه در برخی موارد در جا زدن و حتی عقب‌نشینی است. به عقیده رومر استفاده از ریاضیات در زمینه مدل‌سازی پدیده‌های اقتصاد کلان دربردارنده نوعی کجروی است که اقتصاد کلان را از نتایج و برآوردهای صحیح دور کرده‌ است. او با اشاره به ۱۰ مورد از مسائل اساسی این شاخه از علم اقتصاد، استدلال می‌کند که چگونه اقتصاد کلان از واقعیات فاصله گرفته و رویکردها و مدل‌سازی‌های غول‌های این حوزه دچار کج‌فهمی شده‌اند. بنابراین شاید بتوان رومر را نخستین اقتصاددانی دانست که در یک بستر علمی و آکادمیک به نقد رویکرد اقتصاد کلان پرداخته است‌‍. رومر در این مقاله نشان می‌دهد برخی نظریات علمی بزرگان اقتصاد کلان با یافته‌های ناشی از روندهای آماری سنخیت چندانی ندارد. به عقیده رومر بخشی از این ناسازگاری ریشه در زاویه نگاه متعصبانه به پدیده‌های علمی دارد که در نهایت منجر به سنخیت جانبدارانه نتایج نهایی با این زاویه دید می‌شود. این اقتصاددان برجسته که از سوی برخی محافل علمی با عنوان «تناقض مشهور» شناخته می‌شود، عقیده دارد چنین رویه‌ای نه تنها در علم اقتصاد بلکه در علوم طبیعی نیز در جریان بوده ‌است. رومر در زمان ارائه مقاله خود با عنوان «ریاضی‌زدگی در رشد اقتصادی» در نشست سالانه اقتصاددانان آمریکا در سال ۲۰۱۵ هشدار داد که «ریاضی‌زدگی» در حال تحریف یافته‌های اقتصادی است. به گفته این اقتصاددان برجسته آمریکایی «ارائه یک مدل مانند انجام یک ترفند در بازی با کارت است. همه می‌دانند که تردستی وجود دارد. هیچ میلی برای آشکار ساختن این تردستی وجود ندارد چراکه هیچ‌کس آن را جدی نمی‌گیرد. شاید هنجارهای ما به‌زودی همانند این شعبده‌بازی شود؛ به دور از ادب و حتی اخلاق خواهد بود که فاش کنید چگونه حقه یک نفر کار می‌کند.» به عقیده رومر برخی اقتصاددانان از مدل‌های ریاضی، نه برای ساده‌کردن مفاهیم اقتصادی بلکه برای پیچیده‌تر کردن این مفاهیم و در برخی موارد نزدیک کردن نتایج مدل‌سازی به فضای ذهنی جانبدارانه خود استفاده می‌کنند. زاویه دید نقادانه رومر به یافته‌های اقتصاد کلان به حدی بود که انتخاب اقتصاددان متناقض به‌عنوان «مشاور ارشد بانک جهانی» تعجب بسیاری از اقتصاددانان را به همراه داشت.

به‌عنوان یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه شیکاگو و با وجود گرایش‌های سیاسی سوسیالیستی، دانستن اینکه رومر احترام زیادی به نیروی بازار آزاد قایل است، چندان غیرمنتظره نیست. از زاویه دید اقتصاد سیاسی، رومر معتقد است، با استفاده از قوانین بهتر، کشورهای توسعه‌نیافته می‌توانند مسیر رشد بهتر و متفاوت‌تری در بلندمدت داشته باشند. رومر اهمیت قوانین و تعاملات اجتماعی در مسیر توسعه اقتصادی را به مراتب بالاتر از مفاهیم یکپارچه‌ای مانند نهادها می‌داند. در واقع رومر معتقد است آنچه منجر به رشد اقتصادی پایدار می‌شود انتخاب‌های عامدانه افراد جامعه‌ بر مبنای هنجارهای اجتماعی است، بنابراین چیزی جز تغییر این هنجارهای اجتماعی نمی‌تواند منجر به نوسان در مسیر پیشرفت اقتصادی یک کشور شود.

12 (1)

 

12-02