هنر روابط عمومی در هدایت سازمان از شعار به عمل
جایگاه روابط عمومی و دیدگاه هر سازمان به حوزه روابطعمومی تا حد زیادی نشاندهنده دیدگاه آن سازمان به مشتریان، خریداران، تعاملکنندگان و در مجموع مخاطبان آن سازمان است. شاید گاهی سازمانها با شعارهای جالب و دهان پرکن میخواهند به مشتریان خود بگویند که به آنها اهمیت میدهند، اما مادامی که این سازمانها یک روابط عمومی حرفهای و توانمند نداشته باشند تا این شعارها را سازماندهی و مدیریت کند و به عمل نزدیک نماید هیچگاه از قالب یک شعار فراتر نمیروند و چهبسا بهزودی مخاطبانشان هم به این نتیجه خواهند رسید که فلان سازمان فقط شعار میدهد و در عمل به مشتریان و مخاطبان خود توجهی ندارد. اینجاست که باید علم و هنر روابط عمومی به کمک سازمانها بیاید و اینجاست که حوزههایی مانند تبلیغات و بازاریابی باید فعالیتهای خود را همسو با روابط عمومی پیش ببرند تا در خم کوچه شعار تبلیغاتی باقی نمانند.
از آغاز شکلگیری فعالیتهای روابط عمومی در سازمانها همواره، به حجم این فعالیتها افزوده شده و اهمیت آن بیشتر نمایان شده است تا جایی که گاهی سازمانهایی که در فعالیت خود به بن بست رسیدهاند با یک طرح حرفهای خلاقانه روابطعمومی از این بن بست خارج شده و فعالیت را از سر گرفتهاند. نمونههای این موارد در دنیای تجارت و اقتصاد فراوان است و میتوان با مراجعه به تاریخچه فعالیت برخی شرکتهای بزرگ این نمونهها را به وضوح مشاهده کرد. اصولا فضای ارتباطات و روابط عمومی که فضایی تعاملی و دوسویه است بدون حضور هردو طرف ارتباط، به اهداف خود دست نمییابد و یک روابط عمومی توانمند نمیتواند بدون دخالت دادن ایده، علایق و سلایق مخاطب خود، یک برنامه مناسب را برای سازمانش اجرا کند.
اخلاقمداری و حفظ حرمت انسانها باید همواره سرلوحه کار روابط عمومیها باشد و نهایت دلسوزی، احترام و اهمیت به مخاطب (مشتری) لازمه شروع فعالیت و تداوم یک روابط عمومی حرفهای است.برخلاف تبلیغات که همواره هزینه در بر دارد و در صف اول هزینههای سازمانها است اتفاقا روابط عمومی، کمهزینهترین راه معرفی و شناساندن خدمات، محصولات و در مجموع فعالیتهای سازمانها است چراکه با ارتباط خوب با رسانهها و خبرنگاران، با داستان گویی و گزارش نویسی در مطبوعات و رسانههای الکترونیکی و انتشار مقاله و مصاحبه و برگزاری کنفرانسهای خبری بدون هیچ هزینهای به معرفی سازمان خود میپردازد و بهصورت کاملا شفاف با مردم سخن میگوید.وظیفه اصلی روابط عمومیها که استادان این حوزه همیشه بر آن تاکید داشتهاند انتقال اطلاعات، علایق و نظرات از بیرون سازمان (مردم و مخاطبان) به درون سازمان و دخالت دادن این اطلاعات در تصمیمگیریها و روند فعالیت و همچنین ارائه تصویری شفاف، کامل و همراه با صداقت از سازمان خود به مخاطبان و اولین راه است که اعتماد جلب میشود و شما همواره مشتریانی وفادار خواهید داشت که اهمیت و احترام شما را به خودشان احساس میکنند.روابط عمومی باید زبان گویا سازمان و مخاطب بهصورت دوطرفه باشد تا نظرها را به خود جلب کند و شاید بخشی از فعالیتهای روابط عمومی باید به این موضوع اختصاص یابد که جایگاه خود را در سازمان تثبیت بخشد و اعتماد مدیران ردههای بالا را جلب کن تا از این راه بتواند بهترین خدمات خود را به مخاطبان ارائه کند.امروزه دیگر کمتر شاهد استراتژی و برنامه بازاریابی هستیم که در آن جایگاهی ویژه برای فعالیتهای ارتباطی و روابط عمومی تعریف نشده باشد و اصولا سازمانهای توانمند بدون جایگاه ویژه روابط عمومی، برنامه تبلیغاتی و استراتژی فروش مناسبی برای خود متصور نخواهند شد.در مجموع انتقال احساس سازمان نسبت به مشتری به گونهای که مشتری این احساس را به خوبی درک کند وظیفه روابط عمومی است و هرچه روابط عمومی احساس مثبت، توام با احترام و ارزش برای مشتری را بهتر منتقل کند مشتری هم وفادارتر خواهد بود و این احترام را متقابلا پاسخ خواهد داد و اگر این وظیفه روابط عمومی به خوبی انجام نگیرد چه بسا تمام فعالیتها و تلاشهای یک سازمان نتیجه معکوس دهد و هرگز به موفقیت منجر نشود.
ارسال نظر