چرا  رشد به رفاه نرسید؟

۱. تفاوت رشد اقتصادی و رفاه

رشد اقتصادی، تغییرات تولید ناخالص داخلی را اندازه‌‌‌گیری می‌کند. اما رشد اقتصادی الزاما به معنای رفاه عمومی نیست. رفاه اقتصادی مفهومی بسیار گسترده‌‌‌تر است و علاوه بر سطح درآمد و تولید، شامل عواملی مانند کیفیت زندگی، سطح آموزش، سلامت، توزیع عادلانه ثروت، دسترسی به خدمات عمومی و امنیت اقتصادی و اجتماعی می‌شود. برای اینکه رشد اقتصادی به بهبود رفاه عمومی منجر شود، ضروری است این رشد به صورت پایدار و عادلانه توزیع شود و به تمام بخش‌‌‌های جامعه برسد. در واقع، رشد اقتصادی بدون توجه به ابعاد اجتماعی و روانی رفاه می‌‌‌تواند شکاف‌‌‌های اقتصادی و نارضایتی‌‌‌های اجتماعی را افزایش دهد. رفاه به معنای ایجاد ثبات اقتصادی، دسترسی به فرصت‌‌‌های برابر، کاهش نابرابری‌‌‌ها و افزایش سطح کلی رضایت مردم از زندگی است.

۲. سهم بیشتر بخش نفت و گاز از رشد اقتصادی

اگر به اجزای تولید ناخالص داخلی از روش درآمد توجه کنیم، مشخص می‌شود قسمت عمده‌ای از این رشد اقتصادی، عمدتا به‌واسطه رشد بخش نفت و گاز بوده است که در کوتاه‌‌‌مدت اثر کمتری بر رفاه خانوارها دارد؛ به‌‌‌ویژه که استفاده از درآمدهای نفتی نیز به‌‌‌دلیل تحریم‌‌‌ها با چالش روبه‌‌‌روست. این در حالی است که بخش کشاورزی رشدهای اندک و بعضا منفی را تجربه کرده است؛ این یعنی بخش بزرگی از جامعه که در دهک‌‌‌های فقیر جامعه هم قرار دارند، از رشد اقتصادی کشور محروم بوده‌‌‌اند.

۳. توجه به مبنای محاسبه درآمد (حسابداری تعهدی یا نقدی)

موضوع مهم بعدی، حسابداری حوزه نفت در بانک‌مرکزی است. مبنای محاسبه درآمد از منظر حسابداری می‌‌‌تواند نقدی یا تعهدی باشد. اگر مبنای محاسبه درآمد نقدی باشد، به این معنی است که این درآمد وصول شده است؛ اما اگر اعتباری و تعهدی باشد، یعنی قراردادهایی بسته شده، اما درآمد آنها وارد کشور نشده است. به همین دلیل ممکن است مردم این ارقام رشد را در زندگی خود احساس نکنند.

۴. رشد مثبت به علت شفافیت تراکنش‌ها

وقتی به رشد تولید ناخالص داخلی از سمت هزینه نگاه می‌‌‌کنیم، نهادهای آماری از افزایش مصرف خصوصی صحبت می‌کنند. اینکه چگونه مصرف خصوصی رشد پیدا کرده اما مردم آن را حس نکرده‌اند، کمی عجیب به نظر می‌‌‌رسد. برای پاسخ به این پرسش باید چند نکته را مدنظر قرار داد. اول آنکه در سال‌های اخیر، امکان رصد دقیق‌‌‌تر فعالیت‌‌‌های اقتصادی از طریق کنترل تراکنش‌‌‌ مالی فعالان اقتصادی به‌‌‌وجود آمده است. در واقع این مصرف وجود داشته است؛ فقط بخشی از این مصرف گزارش نمی‌‌‌شد. اما در سال‌های اخیر به‌‌‌علت توانمندی بیشتر دیده‌‌‌بانی دستگاه مالیاتی از طریق کنترل تراکنش‌‌‌ها، وضعیت درآمدی مؤدیان شفاف‌تر شده است. بنابراین قسمتی از این رشد نتیجه محاسبه‌‌‌پذیر‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر شدن اقتصاد بوده است و نه عملکرد بهتر.

۵. بی‌‌توجهی به کیفیت کالاها و خدمات در محاسبه تولید ناخالص داخلی

همان‌طور که اشاره شد، رشد اقتصادی عمدتا از محل رشد اقتصادی بخش نفت و گاز بوده است. در موضوع فروش نفت باید در نظر گرفت قسمتی از درآمد فروش نفت احتمالا به صورت کالا وارد کشور می‌شود؛ در این‌صورت باعث افزایش هزینه‌‌‌های اضافی می‌شود و قسمتی از این درآمد‌‌‌ها از دست می‌‌‌روند. به‌علاوه، اگر دولت یا گروه‌‌‌هایی که این درآمدها به آنها تعلق گرفته است از آن درآمدها برای تولید کالاهای عمومی بی‌‌‌کیفیت یا غیرمولد استفاده کنند، مردم حتی از کالاهای عمومی تولیدشده هم بهره‌‌‌ای نمی‌‌‌برند. بنابراین اگر رشد اقتصادی در رفاه مردم تاثیری ندارد، به این دلیل است که این رشد در بخش‌‌‌هایی اتفاق می‌‌‌افتد که ارتباط بسیار ضعیفی با جامعه دارند، همچنین درآمد حاصل از رشد آنها روی ایجاد کالای عمومی باکیفیت نیز تاثیری نمی‌‌‌گذارد.

۶. توزیع نامتوازن ثروت

یکی از چالش‌‌‌های مهم در اقتصادهای در حال توسعه مانند ایران، توزیع نابرابر ثروت است. رشد اقتصادی اگرچه به معنای افزایش تولید ناخالص داخلی است، اما همیشه به‌طور یکسان در میان تمام اقشار جامعه توزیع نمی‌شود. در ایران، بخش قابل‌توجهی از رشد اقتصادی ممکن است در بخش‌‌‌های خاصی از اقتصاد متمرکز شود؛ مانند صنایع نفت و گاز یا فناوری‌‌‌های پیشرفته که سود آنها به گروه‌‌‌های معدودی می‌‌‌رسد. مطالعات اقتصادی نشان می‌دهند حتی اگر یک کشور رشد اقتصادی مثبت داشته باشد، اما این رشد به نفع اقشار کم‌‌‌درآمد نباشد، بهبود معیشت عمومی چندان محسوس نخواهد بود. اگر دسترسی به فرصت‌‌‌های اقتصادی، محدود به گروه‌‌‌های خاصی از جامعه باشد، اقشار آسیب‌‌‌پذیر جامعه همچنان با چالش‌‌‌های اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

۷. تورم و کاهش قدرت خرید

یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی در ایران، تورم پایدار است. تورم بالا، به‌خصوص در کالاهای اساسی و ضروری، باعث کاهش قدرت خرید مردم می‌شود. حتی در دوره‌‌‌هایی که تولید ناخالص داخلی رشد می‌کند، اگر درآمد مردم نتواند افزایش قیمت‌ها را جبران کند، زندگی آنها همچنان در سطح معیشتی پایین باقی می‌‌‌ماند.افزایش قیمت‌ها به‌‌‌ویژه در بخش مسکن، خوراک و انرژی بیشترین فشار را به اقشار کم‌‌‌درآمد وارد کرده است. بنابراین، ممکن است مردم رشد اقتصادی را در آمارها مشاهده کنند، اما به دلیل تورم، تاثیرات مثبتی بر زندگی خود حس نمی‌‌‌کنند. برای مثال، در سال‌های اخیر قیمت مسکن در برخی از کلان‌شهرها به بیش از چند برابر درآمد سالانه یک خانواده متوسط رسیده است که خود نشان از شکاف میان درآمد و هزینه‌‌‌های زندگی دارد. آمارهای نرخ تورم برحسب دهک‌‌‌های درآمدی نشان می‌دهد که نرخ تورم شکل‌‌‌گرفته برای دهک‌‌‌های فقیر خیلی بزرگ‌تر از نرخ تورم تحمل شکل‌‌‌گرفته برای دهک‌‌‌های ثروتمند بوده است.

۸. شوک‌های منفی دهه ۹۰

از میانه سال ۹۷ تا پایان سال ۹۸، اقتصاد ایران پنج‌فصل رشد اقتصادی منفی را پشت سر گذاشته است. به عبارت دیگر اقتصاد ایران در حالی که در سال‌های پیش از برجام با افت رشد اقتصادی دست‌‌‌وپنجه نرم می‌‌‌کرد، پس از سال ۹۷ دور تازه‌‌‌ای از افت را پشت سر گذاشت. این افت با وقوع بحران کرونا تشدید شد و اقتصاد کشور به کوچک‌ترین ابعاد خود در سال‌های اخیر رسید. این نکته موجب می‌شود رشد اقتصادی اخیر با سطح اقتصاد ایران پیش از این موج کاهشی ‌سنجیده شود و به چشم نیاید. در واقع با وجود این رشدها، هنوز به عملکردهای دوره‌‌‌های پررونق کشور نزدیک نشده‌‌‌ایم.

۹. ابعاد اجتماعی و روانی

رشد اقتصادی تنها بخشی از معادله برای بهبود زندگی مردم است. ابعاد اجتماعی و روانی نیز نقش مهمی در ادراک مردم از تغییرات اقتصادی دارند. در جامعه‌‌‌ای که با بحران‌های اجتماعی، استرس‌‌‌های روانی و عدم‌امنیت اقتصادی مواجه است، حتی اگر رشد اقتصادی واقعی رخ دهد، مردم احساس بهبود نخواهند کرد.در ایران، عواملی مانند نااطمینانی اقتصادی، نگرانی نسبت به آینده و نارضایتی از وضعیت اجتماعی، باعث می‌شود که مردم حتی در دوره‌‌‌های رشد اقتصادی، احساس نکنند که شرایط زندگی آنها بهتر شده است. برای آنکه رشد اقتصادی تاثیرات مثبتی بر زندگی مردم داشته باشد، اصلاحات عمیق‌‌‌تر در حوزه‌‌‌های توزیع درآمد، ایجاد فرصت‌‌‌های شغلی، کنترل تورم و بهبود اعتماد عمومی به نهادهای اقتصادی و دولتی مورد نیاز است. رشد اقتصادی پایدار زمانی تحقق می‌‌‌یابد که تمام اقشار جامعه از آن بهره‌‌‌مند شوند و تغییرات ملموسی را در زندگی روزمره خود احساس کنند. بدون شک سرمایه‌گذاری مستمر، بهبود شرایط تجارت و کسب‌وکار و ایجاد ثبات اقتصادی و کاهش تورم از جمله شروط لازم برای رشد اقتصادی مداوم است و بدون تحقق این موارد نمی‌‌‌توان توقع داشت که رشد‌‌‌های اقتصادی گاه و بیگاه با تغییر محسوس در رفاه شهروندان همراه شوند.