پیروزی در انتخابات آمریکا با  نیروی رمزارزها

بررسی تلاش‌‌‌های دونالد ترامپ و کامالا هریس برای جذب حداکثری آرا از میان طرفداران بازار ارزهای دیجیتال، موضوع یادداشت پیش‌‌‌ روی شماست.در حال حاضر، رویکرد ترامپ و هریس در خصوص بازار رمزارزها، همگرایی نسبی را نشان می‌دهد؛ هرچند دراین‌‌‌خصوص، نگاه دموکرات‌‌‌ها به پرچم‌‌‌داری هریس، غالبا حمایتی اما محافظه‌‌‌کارانه و دیدگاه ترامپ، به‌‌‌عنوان چهره شاخص جمهوری‌خواهان، قاطع و محکم بوده است. شاید بیان این نکته جالب‌‌‌توجه باشد که ترامپ از مواضع سال‌های قبل خود دست کشیده و به یک طرفدار پروپاقرص بازار رمزارزها و فناوری بلاک‌چین تبدیل شده است.

نگاهی مختصر به دو دیدگاه متفاوت نامزدهای انتخابات آمریکا

با احتساب مواضع اخیر دونالد ترامپ در کنفرانس سالانه بیت‌کوین و کارزارهای تبلیغاتی روزهای اخیر او، این چهره در چهار سال اخیر، مجموعا ۱۰مرتبه به‌‌‌صورت شاخص و ویژه از بیت‌‌‌کوین، بازار رمزارزها و فناوری‌‌‌های مالی غیرمتمرکز حمایت کرده است. این آمار در مقابل ۶حمایت واضح بایدن و هریس در مدت مشابه، نشان از برتری واضح و عزم جدی دونالد ترامپ برای حرکت به سمت این فناوری و بازار، در فردای پیروزی دارد. ذکر این نکته ضروری است که وزن حمایتی گفتمان این دو جناح نیز تشابهی به یکدیگر ندارد. دموکرات‌‌‌ها در این سال‌ها بیشتر بر قانون‌گذاری و حمایت قانونی از فعالان این بازار تاکید داشته‌‌‌اند و در مقابل، جمهوری‌خواهان به رهبری ترامپ، از تسهیل شرایط و قانون‌‌‌زدایی گفته‌‌‌اند. هر دوی این رویکردها عواقب احتمالی خود را دارند؛ اما در آخر دیدگاه و تصمیم نسل زد (متولدان ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) و نسل هزاره‌‌‌ها (متولدین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶) به‌‌‌عنوان فعالان اصلی این بازار مهم است. این سوال که به نظر آنها، کدام گفتمان شفاف‌‌‌تر است، شاید در بطن جامعه آمریکایی به جواب برسد. این دو نسل، شامل افراد جوانی هستند که فعالیت عمده‌‌‌ای در بازار رمزارزها و شبکه‌‌‌های مجازی دارند و به نظر می‌رسد «قدرت تاثیرگذاری بر دیدگاه نسل‌‌‌های قبل» و «پویایی اجتماعی» آنها، موردتوجه دو رقیب انتخاباتی قرار گرفته است.

Untitled copy

انگیزه‌‌‌های سیاسی نامزدهای انتخابات آمریکا از حمایت از رمزارزها

دونالد ترامپ و کامالا هریس هرکدام به نحوی دنبال کسب اکثریت آرا هستند که این مساله بدون جذب قشر جوان جامعه امکان‌‌‌پذیر نیست. طبق آمارهای جمعیتی اداره سرشماری آمریکا، 42.4‌درصد از جمعیت این کشور را دو نسل زد و هزاره‌‌‌ها تشکیل می‌دهند. همچنین، طبق آمار منتشرشده دیگر در سال ۲۰۲۴، مجموعا ۱۶‌درصد از جمعیت آمریکا به نحوی با بازار کریپتو تعامل داشته است. این آمار زمانی جذاب‌‌‌تر می‌شود که درمی‌‌‌یابیم این عدد در سال ۲۰۱۹ تنها ۵‌درصد بوده است!

طبق گزارش دیگری از سال ۲۰۲۳، حدود ۱۰‌درصد از افراد ۱۸ تا ۲۹سال جزو کاربران ارزهای دیجیتال بوده‌‌‌اند. همچنین حدود ۱۱‌درصد آمریکایی‌‌‌های ۳۰ تا ۴۴ساله در این بازار فعال هستند یا قبلا با کریپتوکارنسی‌‌‌ها کار کرده‌‌‌اند. علاوه بر این، ۸‌درصد از افراد ۴۵ تا ۵۹ساله در دسته کاربران رمزارزها قرار می‌‌‌گیرند. نکته حائز اهمیت در اینجا این است که دو بخش اول این آمار جزو کسانی هستند که بیشترین استفاده را از شبکه‌‌‌های مجازی دارند.

با نگاهی به آمار بالا، متوجه می‌‌‌شویم که چرا نامزدهای انتخاباتی به دنبال رأی قشر جوان جامعه هستند. درحقیقت، از آنجا ‌‌‌که این افراد به‌واسطه سوشال‌‌‌مدیا می‌‌‌توانند نظرات خود را با شدت بیشتری به گوش دیگران برسانند، از اهمیت ویژه‌‌‌ای در میان دو نامزد اصلی برخوردار هستند.اگرچه ممکن است همه افراد نسل زد واجد شرایط رأی‌‌‌دادن نباشند، اما تاثیر آنها بر فضای روانی جامعه و تصمیم‌گیری نسل‌‌‌های قبل، غیرقابل‌‌‌انکار است. این راهبرد می‌‌‌تواند به شکل‌‌‌گیری افکار عمومی و جهت‌‌‌گیری رأی‌‌‌دهندگان از تمام نسل‌‌‌ها کمک کند.

اولین گام ترامپ در راستای تمرکززدایی اقتصادی

در بحبوحه کمپین‌‌‌های انتخاباتی دو نامزد ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ از توسعه یک پروژه کریپتویی متفاوت به نام World Liberty Finance خبر داد. این پلتفرم که در حوزه دیفای (امور مالی غیرمتمرکز) توسعه داده شده، قصد دارد با عرضه توکن بومی شبکه خود که WLFI نام دارد، به بستری برای تمرکززدایی از تراکنش‌‌‌های مالی تبدیل شود. این رویکرد در مقابل رویکرد محتاط هریس، یک رویکرد تهاجمی و پرهیجان، برای جذب آرا به ‌‌‌حساب می‌‌‌آید!

البته باید توجه کرد که ترامپ این پروژه را تامین مالی کرده؛ اما رهبری و هدایت آن را به دو پسر خود واگذار کرده است. همچنین یک تیم اجرایی حرفه‌‌‌ای پشت این پروژه قرار گرفته است. در یک پخش زنده دوساعته، مدیران اجرایی World Liberty Finance، منطق اقتصاد توکنی (Tokenomics) این ارز دیجیتال را تا حدودی شرح دادند. طبق صحبت‌‌‌های آنها، ۱۵‌درصد از کل توکن‌‌‌ها برای تامین‌‌‌کنندگان مالی پروژه یعنی خانواده ترامپ، ۱۷‌درصد به‌‌‌عنوان پاداش به کاربران و ۶۳‌درصد باقی‌‌‌مانده برای فروش به عموم در نظر گرفته ‌‌‌شده است.اطلاعات زیادی راجع به اهداف و نحوه کار این پلتفرم در دسترس نیست و وبگاه آن نیز فعلا تنها یک صفحه دارد که توضیحی در خصوص پروژه در آن ارائه نشده است. بااین‌‌‌حال، پلتفرم ایکس (توییتر سابق) پروژه فعال‌‌‌تری است و حدود ۱۱۵‌هزار نفر دنبال‌‌‌کننده دارد. با نگاهی کلی به توییت‌‌‌های این صفحه می‌‌‌توانیم حدس بزنیم که اهداف احتمالی این پروژه شامل ارائه خدمات مالی بدون واسطه به کاربران، افزایش شفافیت در تراکنش‌‌‌های مالی و کاهش وابستگی به سامانه‌‌‌های بانکی سنتی باشد.رئیس‌‌‌جمهور پیشین آمریکا که پیش‌‌‌ازاین با فروش NFTهای خود در سال ۲۰۲۲، اولین برخورد را با دنیای کریپتوکارنسی تجربه کرده بود و زمانی از مخالفان بیت‌کوین به شمار می‌‌‌رفت، اکنون رویکرد خود را به‌طور کامل عوض کرده است. در حقیقت ترامپ با این پروژه، تغییر دیدگاه خود راجع به رمزارزها را به شکل آشکارتری بیان کرده و به‌‌‌نوعی قصد دارد با ساختارهای متمرکز و تمامیت‌‌‌خواه اقتصادی به مبارزه بپردازد. اگرچه این تقابل ممکن است در کوتاه‌‌‌مدت نتیجه چشمگیری نداشته باشد، اما می‌‌‌تواند به نزدیک‌‌‌تر شدن رمزارزها به جریان اصلی اقتصاد کمک کرده و توجه عموم را به مزایای فناوری بلاک‌چین جلب کند. البته باید توجه داشته باشیم که پیروزی یا شکست وی در انتخابات پیش‌‌‌رو نیز یکی از عوامل مهم ادامه توسعه پروژه World Liberty Finance  خواهد بود.

سخن آخر

پیوستن دیرهنگام هریس به جرگه حامیان سیاسی رمزارزها شاید به مذاق اهالی کریپتو چندان خوش نیامده باشد. از طرف دیگر، سابقه پشتیبانی ترامپ از بازار ارز دیجیتال به سال ۲۰۲۲ بازمی‌گردد و به‌‌‌طورکلی به نظر می‌رسد او در این زمینه شفافیت بیشتری نسبت به رقیب خود دارد. ترامپ بارها در مصاحبه‌‌‌های اخیر خود درباره لزوم حضور فعال آمریکا در جامعه کریپتو صحبت کرده و گفته است قصد دارد این کشور را به پایتخت رمزارزها تبدیل کند.

در نهایت به نظر می‌رسد ترامپ به‌‌‌عنوان یک تاجر و کارآفرین (که دستی هم در صنعت قمار دارد) بهتر می‌‌‌تواند از پتانسیل‌‌‌های بازار ارزهای دیجیتال بهره ببرد. بااین‌‌‌حال، همان‌طور که اشاره کردیم، یک بخش اساسی از حمایت او از رمزارزها رنگ و بوی سیاسی هم دارد. باید به‌‌‌خاطر داشت که عمل به وعده‌‌‌های انتخاباتی در صورت پیروزی هریک از این دو نامزد، مهم‌تر از سخنرانی‌‌‌های آتشین آنها در خصوص بازارهای مالی است.