رازهای حکمرانی در طولانیترین استان کشور
سیستانوبلوچستان با کشورهای پاکستان و افغانستان هممرز است؛ کشورهایی که از مهمترین و پربسامدترین مسائل سیاست خارجی ایران هستند. بحران مهاجران غیرقانونی و مساله قاچاق سوخت، اسلحه و مواد مخدر در کنار حضور گروههای تروریستی و بحران آب هیرمند، از جمله مسائل مهم مشترک میان ایران، افغانستان و پاکستان است که بر استان سیستانوبلوچستان سایه افکنده است. در حوزه سیاست داخلی نیز بافت انسانی این استان که شامل اقوام و مذاهب گوناگون است، سبب پیچیدگی فراوان مساله اداره استان شده است. در سالهای اخیر نیز با عزم دولت بر توسعه سواحل مکران با تمرکز بر بندر چابهار، جنوب استان سیستانوبلوچستان که شامل سند توسعه مکران میشود، از اهمیت زیادی برخوردار شده است.
پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان و روی کار آمدن طالبان در کابل، بحران مهاجران گریزان از حکومت طالبان گریبانگیر پاکستان و ایران شد. این مهاجران بیشتر از کانالهای قاچاق انسان در مرز سیستانوبلوچستان (سراوان) به ایران وارد میشدند. همچنین قاچاق سوخت، اسلحه و مواد مخدر در این استان مسبوق به سابقه است و متاسفانه این منطقه به یکی از کریدورهای مهم برای قاچاق تبدیل شده است. استان سیستانوبلوچستان را به صورت کلی میتوان به سه بخش جغرافیایی دشت سیستان، مناطق کوهستانی (زاهدان تا نیکشهر) و سواحل مکران تقسیم کرد. دشت سیستان در طول تاریخ با استفاده از آب رود هیرمند که از بخشهای مرکزی افغانستان (جنوب کابل) سرچشمه میگیرد سیراب شده است. این منطقه از دشت سیستان که در حال حاضر جزو خاک ایران محسوب میشود، حاصلخیزترین بخش سیستان بزرگ تا قبل از حکمیت گلداسمیت و تعیین حدود مرزی سیستان بوده که برای حاصلخیز بودن به رود هیرمند نیاز داشته، اما از زمان استقرار حکومت افغانستان مصادف با حکومت پهلوی اول، مساله آب هیرمند به مساله شمارهیک شرق کشور تبدیل شده و تاکنون نیز حل نشده است.
دولت جمهوری افغانستان و حکومت طالبان از دادن حقآبه ایران به دلایل مخلتف ممانعت کردهاند که این مساله سبب خشکسالی در منطقه سیستان و مهاجرت مردم آنجا به دیگر مناطق شده است. سیاست داخلی استان نیز متاثر از دو متغیر قومیت و مذهب، دارای مسائل فراوانی است. بیشتر مردم استان سیستانوبلوچستان یعنی بلوچها، اهل سنت (حنفیمذهب) هستند، اما مردم شمال استان یعنی سیستان اهل تشیعاند. این مساله در طول سالها فراز و نشیب فراوانی داشته است. بسیاری از مردم بلوچ بر این دیدگاهاند که به دلیل تفاوت مذهبشان با مذهب رسمی کشور مورد تبعیض قرار گرفتهاند و این مساله همواره یکی از چالشهای مهم و حساس دولت مرکزی در جنوب شرق ایران بوده است. این نوع شکاف اجتماعی به بستری برای گروههکهای تروریستی تبدیل شده است تا با سوءاستفاده از این مساله اقدام به عضوگیری و مطرح کردن خود بهعنوان یک عنصر تاثیرگذار کنند.
پیش از انقلاب نیز درگیری دولت مرکزی با بعضی از خانها و اشرار منطقه سبب توجه تهران به این منطقه و اتخاذ سیاستهای امنیتی شده بود. اما پس از انقلاب و در دهه ۸۰ یک گروهک تروریستی با نام جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی به وجود آمد. این گروهک با سوار شدن بر موج شکافهای اجتماعی در استان برای چند سال اقدام به ناامنکردن جنوب شرق ایران کرده بود. همچنین درگیریهای قومی و قبیلهای همچنان در استان وجود دارد که باعث شده است بزرگان و ریشسفیدان قومی از جایگاه مهمی برخوردار شوند. این نهاد دیرپای منطقه بهعنوان حکم در دعوای مختلف عمل کرده و بانی سازش و صلح گروههای مختلف است.
ارتباط با جامعه محلی را میتوان مهمترین سیاست جامع استاندار در استان تعریف کرد؛ زیرا پیچیدگیهای انسانی این استان سبب ایجاد گرههای فراوان در راستای اداره استان میشود. نداشتن ارتباط با جامعه محلی و استفادهنکردن از ظرفیت نهاد دیرپای بزرگان و ریشسفیدان مانع از کارهای مهم توسعهای در استان میشود. در سال ۱۳۹۶ دولت دوازدهم تلاش کرد از طریق طرح توسعه سواحل مکران، منطقه جنوب شرق ایران را به سمت توسعه سوق دهد. این طرح که شامل شهرستانهای میناب تا دشتیاری میشود، تلاش دارد با استفاده از ظرفیت دریا، برنامههای توسعه کوچک و بزرگ خود را اجرا کند. مهمترین بخش این طرح در بندر چابهار است؛ جایی که با توسعه بندر شهید بهشتی در سال ۱۳۹۶ ظرفیت اسمی بندر از ۱.۵میلیون تن به ۸.۵میلیون تن ارتقا پیدا کرد تا یکی از بنادر مهم راهبردی کشور بتواند در تراز بینالمللی ایفای نقش کند.
استاندار سیستانوبلوچستان میراثدار تمامی مسائل ذکرشده در بالاست و تمامی مسائل این استان با تهران پیوند دارند و تنها با استفاده از ظرفیتهای استان قابل حل نخواهند بود. در زمان ریاست دکتر نوبخت در سازمان برنامه و بودجه، استان سیستانوبلوچستان در صدر استانهای تخصیصیافته برای بودجه قرار داشت، اما نتوانست اعتبارات در نظر گرفتهشده را جذب کند. کارهای اولویتدار اداره استان را میتوان جذب حداکثری بودجه از تهران، پیوند با جوامع محلی و استفاده از نهاد بزرگان و ریشسفیدان، حل مساله مهاجران غیرقانونی، توسعه زیرساختهای مهم استان از جمله راهآهن چابهار-زاهدان برای پشتیبانی پسکرانه بندر چابهار و ایجاد مراکز صنعتی با استفاده از فرصت بندر چابهار، مرز پاکستان و افغانستان، پیگیری حقآبه هیرمند از طریق مبادی دیپلماتیک و... برشمرد.