مسیر پرچالش فدرال رزرو

دهه ۱۹۶۰ آغاز یک دوره بحرانی در تاریخ تورم آمریکا بود. در این دهه، سیاست‌‌‌های اقتصادی دولت‌‌‌های کندی و جانسون که براساس نظریات کینزی و با تمرکز بر افزایش تقاضای کل طراحی شده بودند، به افزایش تورم منجر شد. افزایش هزینه‌‌‌های دولتی، به‌خصوص برای جنگ ویتنام و برنامه‌‌‌های اجتماعی، اقتصاد را بیش از حد رونق داده و تورم را به‌سرعت افزایش داد. این دوره به عنوان آغاز «تورم بزرگ» شناخته می‌شود که تا دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت. در این دوره، سیاستگذاران به منحنی فیلیپس به‌عنوان ابزاری برای مدیریت تورم و بیکاری نگاه می‌‌‌کردند. منحنی فیلیپس نشان می‌‌‌داد که بین نرخ بیکاری و نرخ تورم رابطه معکوس وجود دارد. اما با افزایش تورم در دهه ۱۹۷۰، این نظریه با چالش‌‌‌های جدیدی مواجه شد و مفهوم «رکود تورمی» به وجود آمد.

در دهه ۱۹۷۰، بحران‌های نفتی و افزایش شدید قیمت نفت، فشارهای تورمی را تشدید کرد. در سال ۱۹۷۳، اولین شوک نفتی رخ داد و قیمت نفت به طور ناگهانی افزایش یافت که به تورم بالا و رکود اقتصادی منجر شد. سیاست‌‌‌های پولی در این دوره با شکست مواجه شد. کنترل‌‌‌های مستقیم بر دستمزدها و قیمت‌ها که توسط دولت نیکسون اعمال شد، نتوانست تورم را مهار کند و حتی به کمبود کالاهای اساسی و افزایش نارضایتی عمومی منجر شد. این تجربه نشان داد که کنترل‌‌‌های دستوری بر بازار نمی‌‌‌توانند به‌تنهایی تورم را کاهش دهند و نیاز به سیاست‌‌‌های پولی قوی‌‌‌تر و پایدارتر احساس می‌‌‌شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، فدرال‌رزرو تحت رهبری پال ولکر1 سیاست‌‌‌های پولی بسیار سخت‌‌‌گیرانه‌‌‌ای را برای کنترل تورم اعمال کرد. پال ولکر، رئیس فدرال‌رزرو از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷، به‌عنوان یکی از شخصیت‌‌‌های مهم تاریخ اقتصادی آمریکا شناخته می‌شود که نقشی کلیدی در مهار تورم بالا در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ داشت.

در این دوران، آمریکا با یکی از بالاترین نرخ‌های تورم در تاریخ خود مواجه بود که باعث ایجاد بحران‌های اقتصادی و کاهش اعتماد عمومی به دولت و نهادهای اقتصادی شده بود. ولکر با افزایش شدید نرخ بهره، توانست تورم را که به سطوح بسیار بالایی رسیده بود، مهار کند. این سیاست‌‌‌ها به رکود اقتصادی در کوتاه‌‌‌مدت منجر شد، اما در نهایت تورم را کاهش داد و اقتصاد آمریکا را به مسیر رشد پایدار بازگرداند. این دوره به عنوان نقطه‌عطفی در تاریخ سیاست‌‌‌های پولی آمریکا شناخته می‌شود. ولکر نشان داد که فدرال‌رزرو می‌‌‌تواند با اعمال سیاست‌‌‌های پولی سخت‌‌‌گیرانه، حتی در مقابل فشارهای سیاسی و اجتماعی، تورم را مهار کند.

موفقیت ولکر در کاهش تورم، اعتماد عمومی به فدرال‌رزرو و سیاست‌‌‌های پولی آن را بازیابی کرد. پیش از روی کار آمدن ولکر، تورم در آمریکا به دلیل چند عامل به سطح بسیار بالایی رسیده بود. دو شوک نفتی در دهه ۱۹۷۰ (۱۹۷۳ و ۱۹۷۹) باعث افزایش شدید قیمت انرژی شد که این خود به افزایش قیمت کالاها و خدمات دیگر انجامید. علاوه بر این، سیاست‌‌‌های پولی و مالی انبساطی در دوره‌‌‌های قبلی، به‌ویژه تحت رهبری نیکسون و کارتر، به تورم دامن زده بود. این عوامل، به همراه انتظارات تورمی بالای مردم و شرکت‌ها، تورم را به سطح دورقمی رسانده بود. ولکر به‌عنوان اولین اقدام، نرخ بهره را به طور چشمگیری افزایش داد.

نرخ بهره پایه فدرال‌رزرو2 که در زمان شروع دوره او حدود ۱۱‌درصد بود، در مدت کوتاهی به بیش از ۲۰‌درصد رسید. هدف از افزایش شدید نرخ بهره، کاهش تقاضا در اقتصاد بود. با افزایش هزینه‌‌‌های وام‌‌‌گیری، مصرف و سرمایه‌گذاری کاهش یافت و در نتیجه فشار تقاضا بر قیمت‌ها کاهش پیدا کرد. فدرال‌رزرو تحت رهبری ولکر سیاست‌‌‌های پولی جدیدی را برای کنترل دقیق‌‌‌تر عرضه پول اجرا کرد. ولکر از روش‌های کنترل مستقیم‌‌‌تر بر عرضه پول استفاده کرد تا از رشد سریع نقدینگی در اقتصاد جلوگیری کند. این سیاست‌‌‌ها براساس نظریه‌‌‌های پول‌‌‌گرایان3 مانند میلتون فریدمن بنا شده بود که معتقد بودند کنترل دقیق رشد عرضه پول می‌‌‌تواند تورم را مهار کند. یکی از چالش‌‌‌های مهم ولکر، مدیریت انتظارات تورمی بود. او با استفاده از سیاست‌‌‌های سخت‌گیرانه و اعلام صریح اهداف خود، تلاش کرد اعتماد عمومی را به توانایی فدرال‌رزرو در کنترل تورم بازگرداند. ولکر به‌وضوح اعلام کرد که فدرال‌رزرو متعهد به کاهش تورم است و از هر ابزاری برای دستیابی به این هدف استفاده خواهد کرد. سیاست‌‌‌های ولکر اگرچه در نهایت موفقیت‌‌‌آمیز بود، اما با هزینه‌‌‌های قابل‌توجهی همراه شد:

۱. رکود اقتصادی: افزایش شدید نرخ بهره و سیاست‌‌‌های انقباضی فدرال‌رزرو به رکود اقتصادی عمیقی در اوایل دهه ۱۹۸۰ منجر شد. نرخ بیکاری به بیش از ۱۰‌درصد رسید و بسیاری از صنایع با مشکلات جدی مواجه شدند. این رکود اقتصادی باعث نارضایتی‌‌‌های اجتماعی و فشارهای سیاسی بر ولکر شد.

۲. کاهش تورم: به‌رغم رکود اقتصادی، سیاست‌‌‌های ولکر در کاهش تورم موفق بود. تا اواسط دهه ۱۹۸۰، تورم به حدود ۳ تا ۴‌درصد کاهش یافت و این روند کاهشی تا پایان دوره ولکر ادامه یافت. این کاهش تورم باعث بازیابی اعتماد عمومی به فدرال‌رزرو و سیاست‌‌‌های پولی آن شد.

۳. پایه‌‌‌گذاری دوره‌‌‌های بعدی رشد اقتصادی: اگرچه سیاست‌‌‌های ولکر در کوتاه‌‌‌مدت سبب رکود شد، اما در بلندمدت زمینه‌‌‌ساز رشد اقتصادی پایدار در دهه‌‌‌های بعدی شد. با مهار تورم، شرایط برای رشد پایدار و ایجاد اشتغال فراهم شد و اقتصاد آمریکا وارد دوره‌‌‌ای از ثبات و رونق شد که تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت.

دهه ۱۹۹۰ دوران ثبات اقتصادی و تورم پایین در آمریکا بود. فدرال‌رزرو تحت رهبری آلن گرینسپن توانست با استفاده از سیاست‌‌‌های پولی مناسب، تورم را در سطح پایین نگه دارد و همزمان رشد اقتصادی پایداری را فراهم کند. این دوره به عنوان یکی از دوره‌‌‌های موفق فدرال‌رزرو در مدیریت تورم و اقتصاد شناخته می‌شود. در این دوره، فدرال‌رزرو از ابزارهای جدیدی مانند هدف‌‌‌گذاری تورم استفاده کرد و به طور موثری توانست انتظارات تورمی را مدیریت کند. گرینسپن با دقت زیادی تحولات اقتصادی را زیر نظر داشت و سیاست‌‌‌های پولی را به‌موقع تنظیم می‌‌‌کرد تا از هرگونه تورم افسارگسیخته جلوگیری کند.

در دوران بحران مالی ۲۰۰۸، تورم به دلیل رکود اقتصادی و کاهش تقاضا به سطح پایینی رسید، اما پس از بحران، فدرال‌رزرو با چالش‌‌‌های جدیدی در مدیریت تورم مواجه شد. بن برنانکی که در این دوره رئیس فدرال‌رزرو بود، سیاست‌‌‌های پولی انبساطی شدیدی را به کار گرفت تا از رکود اقتصادی جلوگیری کند. این سیاست‌‌‌ها شامل کاهش نرخ بهره به نزدیک صفر و اجرای برنامه‌‌‌های خرید دارایی‌‌‌های مالی بود.

پس از بحران مالی، تورم در سطح پایینی باقی ماند و فدرال‌رزرو با چالش‌‌‌های جدیدی در بازگرداندن تورم به سطح مطلوب مواجه شد. همه‌گیری کرونا در سال ۲۰۲۰ به یک شوک جدید برای اقتصاد جهانی منجر شد و فدرال‌رزرو مجددا از سیاست‌‌‌های پولی انبساطی شدید استفاده کرد. این سیاست‌‌‌ها شامل کاهش نرخ بهره و اجرای برنامه‌‌‌های گسترده خرید دارایی‌‌‌های مالی بود. سیاست‌‌‌های پولی آمریکا در طول دهه‌‌‌های مختلف با چالش‌‌‌های متعددی مواجه شده است. از تورم بزرگ دهه‌‌‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تا موفقیت‌‌‌های دهه ۱۹۹۰ و سپس بحران‌های مالی و اقتصادی دهه‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، فدرال‌رزرو نقش کلیدی در مدیریت تورم و ثبات اقتصادی ایفا کرده است. تجربه‌‌‌های گذشته نشان می‌دهد که سیاست‌‌‌های پولی نه‌تنها باید به‌دقت تنظیم شوند، بلکه باید به‌طور پایدار و مداوم اجرا شوند تا از بروز بحران‌های تورمی جدید جلوگیری شود.


پی‌نوشت:

1. Paul Volcker

2. Federal Funds Rate

3. Monetarists