پیامدهای اقتصادی یک چالش چندوجهی
صنایع، بهعنوان موتور محرک اقتصاد و عامل اصلی اشتغال، تولید و صادرات برای ادامه فعالیت و حفظ پویایی و رقابتپذیری خود در بازارهای داخلی و جهانی، به تامین پایدار و کافی انرژی نیاز دارند. اما ناترازی انرژی، این جریان حیاتی را مختل کرده و صنایع را با چالشهای جدی و بحرانهای متعدد مواجه میسازد و آنها را در تنگنایی شدید قرار میدهد. قطعی برق که بهویژه در فصول گرم سال به اوج خود میرسد و گاه به صورت برنامهریزیشده و گاه به صورت ناگهانی رخ میدهد، خطوط تولید را متوقف میکند، تجهیزات حساس و گرانقیمت را از کار میاندازد و کارگران را به بیکاری ناخواسته میکشاند.
این اختلالات مکرر و طولانی در تولید میتواند به کاهش قابلتوجه بهرهوری صنایع منجر شود؛ زیرا صنایع مجبور میشوند از روشهای تولید ناکارآمد، پرهزینه و زمانبر استفاده کنند تا بتوانند با شرایط بحرانی و غیرقابل پیشبینی ناترازی انرژی کنار بیایند و به فعالیت خود ادامه دهند. محدودیت در تامین گاز طبیعی که بهعنوان سوخت اصلی و حیاتی بسیاری از صنایع ایران، از جمله صنایع پتروشیمی، فولاد و سیمان استفاده میشود نیز مشکلات جدی و خسارتباری را برای این صنایع ایجاد میکند. این محدودیت، صنایع را مجبور به استفاده از سوختهای جایگزینی میکند که از لحاظ اقتصادی گرانتر و از لحاظ زیستمحیطی آلایندهتر هستند. از این قبیل سوختها میتوان به مازوت اشاره کرد که هزینههای تولید را بهشدت افزایش میدهد، همچنین به محیطزیست آسیب جدی میرساند و سلامت جامعه را به خطر میاندازد.
محدودیت گاز میتواند به کاهش تولید در صنایع پتروشیمی که بهعنوان یکی از منابع اصلی درآمد ارزی کشور و تامینکننده مواد اولیه بسیاری از صنایع دیگر محسوب میشود، منجر شود و اقتصاد کشور را با چالشهای جدی در زمینه صادرات و تامین نیازهای داخلی مواجه کند. کاهش تولید و بهرهوری در صنایع، بهویژه صنایع انرژیبر که نقش کلیدی و حیاتی در اقتصاد ایران دارند، به کاهش رشد اقتصادی کشور و افزایش تورم منجر میشود. رشد اقتصادی به معنای افزایش تولید کالاها و خدمات در یک دوره زمانی است و کاهش تولید در صنایع، این روند را کند و حتی معکوس میکند. علاوه بر این، ناترازی انرژی، سرمایهگذاری را نیز تحتتاثیر قرار داده و آن را بهشدت کاهش میدهد. سرمایهگذاران داخلی و خارجی به دنبال محیطهای باثبات، قابل پیشبینی و دارای زیرساختهای انرژی مطمئن برای سرمایهگذاری هستند و ناترازی انرژی، با ایجاد عدمقطعیت در مورد تامین انرژی موردنیاز صنایع، جذابیت سرمایهگذاری در کشور را کاهش داده و سرمایهگذاران را به سمت مقاصد جذابتر دیگر سوق میدهد.
در نتیجه، ناترازی انرژی در ایران یک چالش جدی، چندوجهی و عمیق است که ابعاد مختلف اقتصاد کشور را تحتتاثیر قرار میدهد و پیامدهای منفی گستردهای برای جامعه به همراه دارد. این ناترازی با ایجاد اختلال در تولید، کاهش بهرهوری، افزایش هزینهها، کاهش سرمایهگذاری، افزایش تورم، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و کاهش رفاه عمومی، چرخه معیوبی را به راه میاندازد که نهایتا به تضعیف جایگاه ایران در اقتصاد جهانی و کاهش قدرت رقابتپذیری آن منجر میشود. مقابله با این چالش بزرگ و پیچیده، نیازمند راهحلهای جامع، بلندمدت و مبتنی بر دانش و فناوری است که در پایان یادداشت به آن خواهیم پرداخت.
تجارب کشورهای مختلف در جهت رفع ناترازی انرژی
۱. ژاپن بهعنوان کشوری با منابع انرژی محدود، پس از فاجعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ و تعطیلی نیروگاههای هستهای خود، با چالش جدی ناترازی انرژی مواجه شد. با این حال، این کشور با اتخاذ رویکردهای هوشمندانه و اجرای سیاستهای کارآمد، توانسته است تا حد زیادی بر این چالش فائق آید و تجارب موفقی را در زمینه رفع ناترازی انرژی به دست آورد. در ادامه به برخی از این تجارب اشاره میشود.
برنامههای صرفهجویی انرژی: ژاپن پس از فاجعه فوکوشیما، برنامههای گستردهای را برای کاهش مصرف انرژی در بخشهای مختلف جامعه اجرا کرد. این برنامهها شامل آموزش و اطلاعرسانی عمومی، ارائه مشوقهای مالی به مصرفکنندگان کممصرف و وضع استانداردهای سختگیرانه برای مصرف انرژی در ساختمانها و لوازم خانگی میشد. این اقدامات به کاهش قابلتوجه مصرف برق در ژاپن منجر شد، بهطوری که مصرف برق این کشور در سال ۲۰۱۵ به سطح قبل از فاجعه فوکوشیما بازگشت.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: ژاپن در حال سرمایهگذاری روی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی، زمینگرمایی و زیستتوده است. این کشور با ارائه مشوقها و تسهیلات به تولیدکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر، سهم این انرژیها را در سبد انرژی خود افزایش داده است.
استفاده از گاز طبیعی: ژاپن برای جبران کاهش تولید برق هستهای، به واردات گاز طبیعی مایع (LNG) روی آورده است. این کشور با ساخت پایانههای LNG و انعقاد قراردادهای بلندمدت با تامینکنندگان LNG، امنیت انرژی خود را افزایش داده است.
باتریهای خانگی و صنعتی: ژاپن در حال توسعه فناوریهای ذخیرهسازی انرژی مانند باتریهای خانگی و صنعتی است. این باتریها میتوانند در ساعات اوج مصرف یا در زمان قطعی برق، برق موردنیاز را تامین کرده و به پایداری شبکه برق کمک کنند.
ذخیرهسازی پمپاژ هیدروالکتریک: ژاپن از فناوری ذخیرهسازی پمپاژ هیدروالکتریک برای ذخیرهسازی انرژی در مقیاس بزرگ استفاده میکند. این سیستم به مدیریت نوسانات تولید برق تجدیدپذیر و افزایش پایداری شبکه برق کمک میکند.
شبکههای مدیریت برق هوشمند: ژاپن در حال توسعه شبکههای هوشمند است که از فناوریهای دیجیتال برای مدیریت و کنترل شبکه برق استفاده میکنند. این شبکهها میتوانند به صورت خودکار به تغییرات در عرضه و تقاضای برق پاسخ دهند، مصرف انرژی را بهینه کرده و به پایداری شبکه کمک کنند.
مشارکت مصرفکنندگان: ژاپن برنامههایی را برای تشویق مشارکت مصرفکنندگان در مدیریت شبکه برق اجرا میکند. این برنامهها شامل تعرفههای پلکانی، برنامههای پاسخگویی تقاضا و نصب کنتورهای هوشمند میشود.
۲. ایالاتمتحده، با چشمانداز وسیع و متنوع انرژی خود، با عدمتعادل انرژی در اشکال مختلف، از جمله کمبود تقاضای اوج مصرف، اختلافات منطقهای و آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی مواجه بوده است. با این حال، چند ایالت و منطقه استراتژیهای موفقی را برای رفع این چالشها اجرا کردهاند و درسهای ارزشمندی را برای سایر مناطق و کشورها ارائه میدهند.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: ایالت کالیفرنیا با تعیین اهداف بلندپروازانه برای سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی خود، به یکی از پیشگامان توسعه این انرژیها در آمریکا تبدیل شده است. کالیفرنیا تا سال ۲۰۴۵ قصد دارد ۱۰۰درصد برق خود را از منابع تجدیدپذیر تامین کند. این ایالت با ارائه مشوقها و تسهیلات به تولیدکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر، سرمایهگذاری در زیرساختهای لازم و اجرای برنامههای پاسخگویی تقاضا، توانسته است سهم انرژیهای خورشیدی و بادی را در سبد انرژی خود بهطور قابلتوجهی افزایش دهد. همچنین ایالت تگزاس با داشتن منابع عظیم باد و خورشید، به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی بادی و خورشیدی در آمریکا تبدیل شده است. تگزاس با ایجاد بازار رقابتی برای انرژیهای تجدیدپذیر و ارائه مشوقها به تولیدکنندگان، توانسته است هزینه تولید این انرژیها را کاهش دهد و آنها را به گزینهای رقابتی در برابر سوختهای فسیلی تبدیل کند.
بهینهسازی مصرف انرژی در قالب برنامههای پاسخگویی تقاضا: بسیاری از ایالات آمریکا برنامههای پاسخگویی تقاضا را اجرا میکنند که به مصرفکنندگان اجازه میدهد در ازای دریافت تخفیف یا مشوقهای مالی، مصرف برق خود را در ساعات اوج بار کاهش دهند. این برنامهها به کاهش نیاز به ساخت نیروگاههای جدید و کاهش هزینههای تولید برق کمک میکنند.
باتریهای خانگی و صنعتی: استفاده از باتریهای خانگی و صنعتی برای ذخیرهسازی انرژی خورشیدی و بادی در حال افزایش است. این باتریها میتوانند در ساعات اوج مصرف یا در زمان قطعی برق، برق موردنیاز را تامین کنند و به پایداری شبکه برق کمک کنند.
میکروشبکهها: میکروشبکهها، شبکههای برق کوچک و مستقلی هستند که میتوانند به صورت مستقل از شبکه سراسری عمل کنند یا به آن متصل شوند. این شبکهها میتوانند در زمان قطعی برق، برق موردنیاز را تامین کرده و به افزایش تابآوری شبکه برق کمک کنند.
راهکارهای گذر از بحران ناترازی انرژی در ایران
تدوین برنامهای جامع برای آینده پایدار بحران ناترازی انرژی در ایران نیازمند اقدامات فوری و برنامهریزی بلندمدت است. برای مقابله با این چالش بزرگ و چندوجهی، مجموعهای از راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت باید به صورت همزمان و با همکاری همهجانبه دولت، صنایع و مردم اجرا شود.
راهکارهای کوتاهمدت
الگوی مصرف: ترویج فرهنگ صرفهجویی در مصرف انرژی در همه بخشهای جامعه، از خانوادهها گرفته تا صنایع بزرگ، از طریق آموزشهای عمومی، اطلاعرسانی گسترده در رسانهها و ارائه مشوقهای مالی و غیرمالی به مصرفکنندگان کممصرف.
بهینهسازی مصرف: استفاده از تجهیزات و فناوریهای کممصرف و هوشمند در صنایع، ساختمانها و وسایل نقلیه و همچنین نوسازی و بهسازی تجهیزات فرسوده و ناکارآمد.
مدیریت بار: استفاده از ابزارهای هوشمند مدیریت بار مانند تعرفههای پلکانی و تشویقی برای کاهش مصرف در ساعات اوج بار و تشویق به مصرف در ساعات کمباری. این کار میتواند به کاهش نیاز به ساخت نیروگاههای جدید و کاهش هزینههای تولید برق کمک کند.
توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس: استفاده از ظرفیت نیروگاههای کوچکمقیاس و پراکنده مانند نیروگاههای خورشیدی و بادی خانگی و صنعتی برای تامین برق مناطق دورافتاده، کاهش تلفات انتقال برق و افزایش امنیت انرژی.
استفاده از ظرفیت بخش خصوصی: تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در تولید برق از طریق ارائه مشوقها و تسهیلات مالی و قانونی، کاهش بوروکراسی و تضمین خرید برق تولیدی آنها.
راهکارهای بلندمدت
افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر: سرمایهگذاری گسترده و هدفمند در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی، زیستتوده و زمینگرمایی برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، کاهش آلودگی هوا و کاهش انتشار گازهای گلخانهای.
ایجاد زیرساختهای لازم: توسعه شبکههای انتقال و توزیع برق هوشمند برای اتصال نیروگاههای تجدیدپذیر به شبکه سراسری، ایجاد سیستمهای ذخیرهسازی انرژی برای مدیریت نوسانات تولید برق تجدیدپذیر و توسعه فناوریهای هوشمند برای مدیریت شبکه برق.
حمایت از تولیدکنندگان: ارائه مشوقها و تسهیلات مالی و قانونی به تولیدکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش هزینههای تولید و افزایش رقابتپذیری آنها در بازار انرژی.
بهینهسازی مصرف در صنایع: استفاده از فناوریهای نوین مانند اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و اتوماسیون صنعتی برای مدیریت انرژی در صنایع، کاهش مصرف انرژی و افزایش بهرهوری.
اصلاح قیمت انرژی بهواسطه حذف یارانههای انرژی: حذف تدریجی و هدفمند یارانههای انرژی و واقعی کردن قیمتها برای تشویق به صرفهجویی در مصرف انرژی، کاهش هدررفت انرژی و افزایش کارآیی اقتصادی.
تعرفههای پلکانی: اعمال تعرفههای پلکانی برای تشویق به کاهش مصرف در ساعات اوج بار، مدیریت بار شبکه و کاهش نیاز به ساخت نیروگاههای جدید.
تشویق به سرمایهگذاری: ایجاد سازوکارهایی برای تشویق سرمایهگذاری در بخش انرژی از طریق واقعی کردن قیمتها، ایجاد بازار رقابتی و تضمین بازگشت سرمایه.
اصلاح ساختار صنعت برق از طریق افزایش رقابت: ایجاد بازار رقابتی در تولید و توزیع برق برای افزایش کارآیی، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت خدمات.
توسعه ذخیرهسازی انرژی: سرمایهگذاری در توسعه فناوریهای ذخیرهسازی انرژی مانند باتریها و سیستمهای پمپاژ هیدروالکتریک برای مدیریت نوسانات تولید برق تجدیدپذیر و افزایش پایداری شبکه برق.
با اجرای این برنامه جامع و بلندمدت، میتوان بهتدریج از بحران ناترازی انرژی خارج شد و به سمت سیستم انرژی پایدار، کارآمد، پاک و مقرونبهصرفه حرکت کرد. این امر به نوبه خود به رشد اقتصادی پایدار، بهبود کیفیت زندگی و حفاظت از محیطزیست کمک خواهد کرد.