مهاجران؛ باری بر دوش دولت‏‏‌ها یا راهکاری سودمند؟

درک این تاثیرات برای جوامع ما مهم است که به طور مفید در مورد نقش مهاجرت بحث کنند. چنین بحث‌‌‌هایی به نوبه خود برای طراحی سیاست‌‌‌هایی در زمینه‌‌‌هایی مانند آموزش و اشتغال که مزایای مهاجرت را به‌ویژه با بهبود وضعیت اشتغال مهاجران به حداکثر می‌‌‌رساند، ضروری است. البته بدیهی است که ترکیب سیاست‌‌‌ها از کشوری به کشور دیگر متفاوت خواهد ‌‌‌بود. اما این سوال اساسی که چگونه می‌‌‌توان مزایای مهاجرت را به حداکثر رساند، هم برای کشورهای میزبان و هم برای خود مهاجران باید توسط بسیاری از کشورهای عضو OECD در دهه‌‌‌های آینده مورد توجه قرار گیرد. به‌‌‌ویژه با توجه به اینکه پیری سریع جمعیت، تقاضا برای مهاجران را در جهت جبران کمبود نیروی کار افزایش می‌دهد.

کارگران مهاجر سهم مهمی از بازار کار دارند. این سهم چه برای مشاغل با مهارت بالا و چه برای مشاغل با مهارت پایین صادق است. باید توجه کرد که وضعیت تحصیلی مهاجران بسیار متفاوت است. درست مانند رابطه بین افراد بومی جوان و مسن‌تر، مهاجران جوان عموما بسیار تحصیل‌کرده‌‌‌تر از مهاجران نزدیک به سن بازنشستگی هستند. این مساله در خصوص مهاجرانی که وارد بازار نیروی‌‌‌کار می‌‌‌شوند نیز صادق است. در واقع، به طور متوسط بیش از یک‌سوم آنها دارای تحصیلات عالی هستند. حتی اگر بیشتر مهاجرت‌‌‌ها به‌طور مستقیم همسو با نیازهای بازار ‌‌‌کار کشور مقصد انجام ‌‌‌نشود، باز هم مهاجران نقش مهمی در پویاترین بخش‌‌‌های اقتصاد ایفا می‌کنند.

مهاجران جدید سهم ۲۲درصدی از «مشاغل رو به رشد» در ایالات‌متحده و سهم ۱۵درصدی در اروپا دارند؛ به‌ویژه در مشاغل مربوط به مراقبت‌‌‌های بهداشتی-درمانی و حوزه‌‌‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات. همچنین، حدود یک‌چهارم مهاجران به «مشاغل رو به افول» ورود پیدا می‌کنند که به‌طور دقیق، این سهم در اروپا ۲۴درصد و در ایالات‌متحده ۲۸درصد است. در اروپا، این مشاغل رو به افول شامل صنایع دستی و مشاغل مرتبط با آن و همچنین اپراتورها و مونتاژکنندگان ماشین‌‌‌آلات است و در ایالات‌متحده، آنها بیشتر به مشاغل تولید، نصب، نگهداری و تعمیر مربوط می‌‌‌شوند. در تمام این زمینه‌‌‌ها، مهاجران نیازهای بازار نیروی‌‌‌کار را با استخدام در مشاغلی که توسط کارگران بومی غیرجذاب یا فاقد چشم‌‌‌انداز شغلی تلقی می‌شود، تامین می‌کنند.

به‌تازگی مطالعه‌‌‌ای بر روی تاثیر مالی مهاجرت برای همه کشورهای اروپایی OECD و همچنین استرالیا، کانادا و ایالات‌‌‌متحده صورت گرفته که شواهد مقایسه‌‌‌ای جدید و بین‌المللی ارائه کرده است. بر این اساس، در بیشتر کشورها، به جز کشورهایی که سهم زیادی از مهاجران مسن دارند، سهم مهاجران در مالیات و کمک‌‌‌های اجتماعی بیشتر از مزایای دریافتی آنان است. این مطالعه نشان می‌دهد که تاثیر امواج تجمعی مهاجرت که در ۵۰سال گذشته که به کشورهای OECD رسیده است، به طور متوسط نزدیک به صفر است و به‌ندرت از ۰.۵‌درصد تولید ناخالص داخلی در شرایط مثبت یا منفی فراتر می‌رود. بیشترین تاثیر در سوئیس و لوکزامبورگ است؛ جایی که مهاجران سود خالص تخمینی حدود ۲‌درصد از تولید ناخالص داخلی را برای بودجه عمومی فراهم می‌کنند.

بنابراین، مهاجران نه باری برای بودجه‌‌ عمومی دولت‌‌‌ها هستند و نه نوشدارویی برای رسیدگی به چالش‌‌‌های مالی. به هر حال، اکثر مهاجران برای مزایای اجتماعی نمی‌‌‌آیند؛ بلکه آنها به دنبال کار و بهبود زندگی خود و خانواده‌‌‌هایشان هستند. بنابراین، تلاش برای ادغام بهتر مهاجران باید به عنوان یک سرمایه‌گذاری تلقی شود تا هزینه. تفاوت‌‌‌های بین کشوری در موقعیت مالی خانوارهای مهاجر با طراحی سیستم‌های مالیاتی و مزایا و با تفاوت در ترکیب جمعیت مهاجر از نظر سن و طبقه‌‌‌بندی مهاجران شکل می‌گیرد. در کشورهایی که مهاجرت‌‌‌های کاری بخش بزرگی از جمعیت مهاجر را تشکیل می‌دهند، مهاجران موقعیت مالی بسیار مطلوب‌‌‌تری نسبت به کشورهایی دارند که مهاجرت بشردوستانه بخش قابل‌توجهی از جمعیت مهاجر را تشکیل می‌دهند. دسته‌‌‌‌‌ اول نسبت به سایر گروه‌‌‌های مهاجر تاثیر بسیار مطلوب‌‌‌تری دارند؛ هرچند در طول زمان نوعی همگرایی وجود دارد.

مهاجرت، بر رشد اقتصادی هم تاثیر مستقیم و هم تاثیر غیرمستقیم دارد. شکی نیست در جایی که مهاجرت، نیروی‌‌‌کار را افزایش می‌دهد، می‌‌‌توان انتظار داشت که کل تولید ناخالص داخلی رشد کند. با این حال، وقتی از رشد تولید ناخالص داخلی سرانه صحبت می‌شود، وضعیت کمتر روشن است. باید توجه داشت که اولا، مهاجرت نه‌تنها با افزایش جمعیت، بلکه با تغییر هرم سنی کشورهای پذیرنده، تاثیر جمعیتی دارد. مهاجران در مقایسه با بومیان در گروه‌‌‌های سنی جوان‌‌‌تر و فعال‌‌‌تر از نظر اقتصادی قرار می‌گیرند. ثانیا، مهاجران با مهارت‌‌‌ها و توانایی‌‌‌ها وارد می‌‌‌شوند و بنابراین، سرمایه‌‌‌انسانی کشور میزبان را تکمیل می‌کنند. به طور خاص، شواهدی از ایالات‌‌‌متحده نشان می‌دهد که مهاجران ماهر در تقویت تحقیق و نوآوری و همچنین پیشرفت فناورانه نقش دارند.

نسبت مهاجران با تحصیلات عالی در کشورهای OECD به‌شدت در حال افزایش است. این روند عمدتا ناشی از مهاجرت آسیایی‌‌‌هاست؛ بیش از ۲میلیون مهاجر تحصیلات عالی که از این منطقه سرچشمه می‌‌‌گیرند در پنج‌سال گذشته به کشورهای OECD وارد شده‌‌‌اند. با این حال، تعداد کمی از مطالعات تجربی سعی کرده‌‌‌اند که تاثیر کلی خالص مهاجرت بر رشد اقتصادی را تخمین بزنند و این امر تا حدی به دلیل کمبود داده‌‌‌های مقایسه‌‌‌ای هماهنگ در مورد مهاجرت بین‌المللی براساس سطوح مهارت است. دست آخر باید بیان کرد که اگر پدیده‌‌ مهاجرت بدون برنامه‌‌‌ریزی و نبود زیرساخت‌‌‌ها رخ‌‌‌ دهد، بی‌‌‌تردید نگرانی‌های بسیاری را برای دولت‌‌‌ها به ارمغان خواهد آورد؛ در غیر‌این‌صورت می‌‌‌تواند در زمینه‌‌‌های گسترده‌‌‌ای به بهبود وضع اقتصادی کشور مقصد کمک کند.