بازیگران تخریب اراضی و تهدید امنیت غذایی
اندازهگیری تغییرات شوری در بخشهای جنوبی استان خوزستان نشان داده که روند شوری از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۹۵ بهشدت در این بخشها افزایش یافته است، بهطوری که وسعت خاک با شوری کمتر از ۴دسیزیمنس بر متر از ۱۰درصد از یک منطقه در سال ۱۳۶۸ (از وسعت ۹هزار هکتاری) به تقریبا صفر کاهش یافته است. به این ترتیب با افزایش شدید شوری و حذف پوشش گیاهی، این مناطق مستعد فرسایش بادی شد و روند تخریب خاک و اراضی گسترش یافت که نمود عینی آن در توفان سال ۱۳۹۵ موجب قطع کامل برق کلانشهر اهواز شد. سدسازی و عدمتخصیص آب به دشتها و حتی ممانعت از ورود آب در هنگام سیلاب نیز این مشکلات را دوچندان کرده است.
آبیاری
برخی از اراضی ایران به دلیل عدمرعایت بیلان نمکی در آبیاری، دچار مشکلات شور و سدیمی شده و بر اثر تخریب و از دست رفتن کیفیت خاک از گردونه تولید مواد غذایی خارج میشوند. برداشت خیلی زیاد از منابع آبی سبب شده است تا سفره آب زیرزمینی پایینتر رفته و به این ترتیب سطح عمومی آب در چاههای حفرشده کاهش یابد و برای دستیابی به آب، چاهها تا اعماق بیشتری حفاری شوند. به این ترتیب کیفیت آبها بهشدت کاهش یافته و بر اثر این پدیده آبهای آبیاری شور یا شور و سدیمی شده که استفاده از آن در درازمدت سبب شوری خاک و از بین رفتن توان تولیدی آن شده است. در اغلب دشتهای ایران مرکزی بهخصوص مناطقی که از این آب برای آبیاری باغات و صیفیها استفاده میشود، چنین روندی ملاحظه میشود.
تغییر کاربری
مشکل دیگری که منابع خاک و اراضی را در ایران بهشدت تهدید میکند، تغییر کاربری اراضی است. اراضی که مهمترین سرمایههای کشور برای تولید مایحتاج غذایی و الیاف هستند، باید چنان از اهمیت برخوردار باشند که تنها تحت شرایط خاصی به کاربریهای دیگری که جنبه شخصی یا غیرتولیدی دارد، اختصاص یابد. همچنین این کاربریها باید براساس درجه کیفی اراضی باشد. بهعنوان مثال، اگر مقرر است توسعه شهری در منطقهای صورت گیرد ضرورت دارد که این توسعه در مناطقی که خاک از کلاس کیفی کمتری برخوردار است صورت گیرد. این در حالی است که در بسیاری از مناطق چنین نیست. مثلا در شهرستان ایذه در استان خوزستان، توسعه شهری بهجای گسترش به سمت اراضی شیبدار و سنگلاخ با درجه کیفی پایین برای کشاوری به سمت اراضی با کیفیت خوب زراعی توسعه یافته است.
کاهش وسعت اراضی
تقسیم اراضی در ایران به دلیل ارث یا فروش بخشی از آن سبب شده است تا امکان توسعه سیستمهای جدید مکانیزه یا ارائه خدمات فنی بهروز در این اراضی میسر نباشد. بر این اساس تولید در این اراضی هرگز به حداکثر توان خود نخواهد رسید. به این ترتیب بخشی از پتانسیلهای اراضی به هدر خواهد رفت. همچنین امکان توسعه کشتهای هماهنگ برای تولید محصولات استراتژیک یا احداث کارخانههای فرآوری محصولات نخواهد بود. همچنین کاهش وسعت تملک اراضی سبب میشود که کشاورز رغبتی به هزینه کردن برای بهبود وضعیت اراضی نداشته باشد و به این ترتیب درجه باروری و حاصلخیزی خاک کاهش مییابد.
کاهش درجه باروری و کیفیت اراضی
یکی از معضلات مهم خاکها و اراضی، کاهش کیفیت آنهاست که به کاهش تولید منجر میشود. باروری عبارت از داشتن شرایط کیفی مناسب خاک برای تولید محصولات غذایی است. به این ترتیب هر عاملی که سبب کاهش کیفیت خاک شود، به کاهش تولید در واحد سطح منجر خواهد شد. از مهمترین عوامل در کاهش کیفیت اراضی، عدمتناسب بین نوع کاربری و توان اراضی است. در علم خاکشناسی بخشی به تعیین تناسب اراضی برای کاشت گیاهان زراعی مربوط میشود.
در این بخش، بهترین نوع تناسب برای استفاده از اراضی برای کشت گیاهان زراعی یا باغی یا استفادههای دیگر مثل جنگلکاری، مرتع، تفرجگاه سکونتگاه و... مشخص میشود. درصورتی که تناسبی بین نوع استفاده از اراضی و ویژگیهای اراضی وجود نداشته باشد، در درازمدت موجب تخریب اراضی و از دست رفتن باروری و کیفیت آن میشود. مثلا برخلاف تناسب کافی بین خاک و نیازهای گیاه، تناسبی بین کشت نیشکر و اقلیم خوزستان (از لحاظ زمان وقوع بارندگی) وجود ندارد؛ به این ترتیب که در زمان برداشت که نباید بارندگی باشد، وقوع بارندگی سبب میشود که خاک مرطوب شده و بر اثر تردد ماشینآلات در این اراضی سبب تراکم شدید خاک شود. به این ترتیب باروری خاک و کیفیت آن به مرور کاهش مییابد.
همچنین عدمبازگرداندن بقایای گیاهی به خاک بر اثر سوزاندن یا چرای شدید، موجب فقر ماده آلی خاک شده و به این ترتیب فعالیت ریزجانداران خاک و همچنین نفوذپذیری، کاهش مییابد که در نهایت سبب کاهش شدید کیفیت خاک میشود. همچنین فقر ماده آلی بر اثر این سوءمدیریت در اراضی سبب کاهش تخلخل و افزایش تراکم خاک میشود و به دنبال آن کیفیت خاک افول میکند. کاهش کیفی خاک هم به کاهش تولید و در نتیجه تهدید امنیت غذایی منجر میشود.