توفان فرو مینشیند؟
گستردگی حملات نگرانیهای زیادی را در زمینه تحولات سریعی که منطقه در حال حاضر شاهد آن است ایجاد میکند؛ چرا که با گسترش این حملات و پاسخهای احتمالی حوثیها میتواند احتمال تبدیلشدن به جنگ منطقهای و حتی جهانی را در پیش داشته باشد. آغاز حملات آمریکا و بریتانیا و ورود احتمالی هواپیماهای اسرائیلی و حمله به حوثیها میتواند به آنچه در سوریه اتفاق افتاد تبدیل شود که این امر علاوه بر کشتار بسیار، به افزایش قیمت سوخت و آسیب به زنجیره تامین منجر میشود. حوثیها که این جنگ را «نبرد فتح موعود و جهاد مقدس» مینامند، موضع خود را بهعنوان نقش بازدارنده جنگ اسرائیل در نوار غزه ارزیابی میکنند و هدف خود را دفاع از مردم فلسطین و تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای توقف جنگ در غزه عنوان کردند.
حوثیها در این راستا اقدام به ممنوعیت عبور کشتیهای اسرائیلی از تنگه بابالمندب، دریای سرخ و دریای خلیجفارس کرده و با استفاده از پهپاد به کشتیهای اسرائیلی حمله کردند و حتی فراتر از آن موشکهای دریایی حداقل یک کشتی را توقیف کردند و در ۹دسامبر ممنوعیت عبور کشتیها از همه ملیتها را از بنادر اسرائیل و به آن در صورت عدمورود آنها به نوار غزه برای نیازهای دارویی و مردم فلسطین اعلام کردند.
اما علاوه بر دفاع از مردم فلسطین و مبارزه با اسرائیل، حوثیها اهداف دیگری را نیز دنبال میکنند. این جنگ اقتصاد جهان را با تهدیدی جدی مواجه کرده و در صورت ادامه حملات، اقتصاد بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان، بهویژه اروپا و آمریکا و حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس را به چالش و بحران میکشاند. حملات تشدیدشده توسط گروه حوثی به کشتیها در دریای سرخ، تجارت دریایی را مختل کرده است و شرکتهای بزرگ کشتیرانی بینالمللی کشتیهای خود را به مسیر دماغه امید نیک منحرف کردهاند تا از رفتن به کانال سوئز اجتناب کنند. این اقدامات خسارات گستردهای به اقتصاد جهان و بسیاری از کشورهای دارنده اقتصاد برتر جهان وارد کرده است؛ چرا که نزدیک به ۱۵درصد تجارت دریایی جهان از دریای سرخ میگذرد و کانال سوئز مصر آن را به دریای مدیترانه متصل میکند که کوتاهترین مسیر کشتیرانی بین اروپا و آسیاست و در واقع، اقتصاد جهان وابسته به این آبراه حیاتی است. برخی شرکتهای بزرگ مجبور به صرف هزینههای اضافی برای حمل کالاهای خود هستند و حتی برخی مجبور به توقف معاملات کالاهای خود با اسرائیل شدند.
براساس دادههای جمعآوریشده توسط بلومبرگ، ورود کشتیها از بابالمندب نسبت به ابتدای دسامبر ۲۰۲۳، حدود ۳۵درصد کاهش داشته است. از طرفی در ۴ژانویه، پلتفرم فریتوس اعلام کرد که قیمت حملونقل دریایی از اواسط دسامبر ۲۰۲۳ تا ۱۷۳درصد افزایش یافته است؛ چنانچه براساس اعلام اتاق بینالمللی کشتیرانی، ۲۰درصد کشتیهای کانتینری جهان اکنون از تردد در مسیر دریای سرخ اجتناب میکنند و در عوض از مسیر بسیار طولانیتری در اطراف دماغه امید نیک عبور میکنند و حتی هزینه حملونقل و خدمات لجستیک دریایی تا ۳۰درصد و این قیمتها در اروپا و آمریکا ۱۰ تا ۱۵درصد افزایش یافته است. دیگر دلیل مهم حملات حوثیها در دریای سرخ را میتوان یافتن وجهه بینالمللی و تبدیل شدن به قدرت منطقهای دانست که بتواند از شبهدولتی بودن به دولتی مستقل در یمن تبدیل شود.
این دیدگاه از سوی کارشناسان منطقهای مطرح است که حوثیها در جنگ فرصتی برای افزایش محبوبیت، نشاندادن تواناییهای خود و اثبات شایستگی خود در اتحاد با آنها و کارآمدی خود بهعنوان بخشی از «محور مقاومت» پیدا کردند. این حملات حتی میتواند موضع حوثیها را در منطقه تقویت کند؛ اگرچه به شکست مذاکرات صلح یمن منجر میشود. حوثیها از زمان تصرف صنعا، پایتخت یمن، در سپتامبر 2014، به طور سیستماتیک تواناییهای سیاسی و نظامی خود را توسعه داده و بهبود بخشیدهاند؛ حوثیهایی که توانستند از گروه چریکی بسیار توانا به یک سازمان شبهدولتی تبدیل شوند و اکنون میتوانند قدرت را در منطقه ایجاد کنند. پهپادها و موشکهای حوثی نتوانستهاند مواضع اسرائیل را مورد تهدید جدی قرار دهند، اما تهدید فزایندهای برای کشتیرانی دریای سرخ و زیرساختهای حیاتی انرژی در عربستانسعودی و امارات بهشمار میروند.
حوثیها که تجربه زیادی در جنگ نامتقارن دارند، اهمیت نفوذ را درک میکنند. این توانایی آنها در حمله به اهدافی در عربستان و امارات بود که سعودیها را بیش از هر چیز دیگری پای میز مذاکره آورد. اکنون حوثیها از همین استراتژی برای جلوگیری از حملات تلافیجویانه ایالاتمتحده و اسرائیل و نشان دادن خود بهعنوان یک قدرت منطقهای استفاده میکنند. به گفته هورتون «بهرهبرداری حوثیها از تهدیدهای نامتقارن و تشدید عمدی تنش، حداقل در حال حاضر نتیجه میدهد.» با توجه به بررسی دلایل حمله حوثیها در دریای سرخ و برآیند اقدامات و راهبردهای منطقهای و جهانی، سهسناریو از آینده بحران دریای سرخ مطرح میشود. بدترین سناریوی ممکن، ادامه حملات از جانب طرفین جنگ و ورود نیروهای نظامی و شروع جنگی همهگیر در منطقه و حتی جهان است.
حوثیها بر این باورند که راهبرد کنونی آنها برای تشدید عمدی تنش، موفقیتآمیز و عاری از پیامدهای کوتاهمدت است. در نتیجه، حملات آنها ادامه خواهد یافت. ادامه این روند، احتمال مداخله جدی اسرائیل و آمریکا و ائتلاف شکلگرفته را تشدید میکند که این امر میتواند عواقب فاجعهباری برای منطقه بهویژه و اقتصاد جهانی به طور کلی داشته باشد. اگر این فشار نظامی بر رهبری سیاسی حوثیها تاثیر نگذارد و تندروهای این گروه کنترل عملیات را در دست بگیرند، جهان ممکن است در عوض شاهد حملات گستردهتر حوثیها علیه کشتیهای جنگی ائتلاف و ترافیک دریایی با مکانیزمهایی مانند هواپیماهای بدون سرنشین، قایقهای انتحاری و حملات موشکی بالستیک باشد.
این حملات میتواند باعث توقف یا حتی فروپاشی مذاکرات آتشبس بین عربستانسعودی و حوثیها و سبب بازگشت حملات حوثیها به خاک عربستان و سایر اهداف در خلیجفارس شود. در پرتو سناریوی تشدید تنش، ایران میتواند استراتژی حمله دریایی خود را در همبستگی با متحد یمنی خود تشدید کند. این امر میتواند به انتخاب تهران برای حمله به طیف وسیعتری از اهداف غربی، از جمله اهدافی در عراق، خلیجفارس و نزدیکی تنگه هرمز برای حمایت از حوثیها منجر شود. اما در کنار بدترین سناریوی پیشرو، دو سناریوی دیگر هم مطرح است که یا جنگی کوتاهمدت برای تحتالشعاع قرار دادن جنگ اسرائیل خواهد بود یا به نقش بازدارندگی حوثیها از جانب ایران در جهت پایان بحران دریای سرخ منجر خواهد شد.
دیدگاهی از جانب حوثیها مطرح میشود که آمریکا برای کمرنگشدن نقش خود در حمایت از جنایتهای جنگی اسرائیل علیه مردم غیرنظامی غزه، حملات شاید نهچندان جدی حوثیها را در جهان مورد توجه قرار داده است تا نگاه جهان معطوف به این منطقه شود و با بزرگنمایی این موضوع و تشکیل ائتلاف «نگهبان سعادت» جنگ اسرائیل را به حاشیه ببرد. در این دیدگاه این سناریو مطرح است که آمریکا با جنگی محدود و مقطعی، حمایت خود از اسرائیل را به حاشیه خواهد راند. اما با توجه به بهحداکثررسیدن تنشها و آمادهباش و تهدید جدی کشورها، اینکه نیروهای نظامی ورود نکنند و به جنگ منطقهای و جهانی تبدیل نشود، در هالهای از ابهام قرار دارد. اما سناریوی سومی که میتواند از دیگر سناریوها محتملتر باشد، مذاکره کشورهای اروپایی و آمریکا و کشورهای حوزه خلیجفارس با ایران در جهت بازدارندگی حملات حوثیها و پایان جنگ دریای سرخ است. با توجه به اینکه ایران بزرگترین حامی حوثیها بهشمار میرود و بخشی از تسلیحات این گروه شبهدولتی از طریق ایران تامین میشود، پایان این جنگ تنها از طریق ایران تحقق خواهد یافت. این سناریو خود چند سناریوی دیگر را نیز به همراه دارد.
اولین سناریو را میتوان در عدمتمایل عربستان و مصر در ورود به جنگی جدید در منطقه دانست که حتی حاضر به پیوستن به ائتلاف آمریکا نشدند و در حال رایزنی در جهت کاهش تنش در منطقه هستند، زیرا منافع اقتصادی این دو کشور با شروع جنگی دوباره با تهدیدی جدی مواجه میشود و عربستان در جنگ با حوثیها که از سال 2014 تا 2022 به طول انجامید، خسارتهای بسیاری متحمل شد و با توجه به در پیش گرفتن سیاست «خاورمیانه قدرتمند» و رسیدن به برنامه توسعه خود تا 2030، خواهان برقراری صلح در منطقه است. همچنین، اگرچه ایران از حوثیها حمایت میکند و برخی از اقدامات آنها را تایید میکند، اما از طرفی علاقه زیادی به تعمیق روابط خود با عربستانسعودی دارد که قول سرمایهگذاری در ایران را داده است.
با برقراری مجدد روابط دیپلماتیک ایران با عربستان و حتی مصر طی یکسال اخیر، احتمالا در جهت پایان حملات حوثیها وارد مذاکراتی با دیگر کشورها شود. علاوه بر این، اگرچه چین تاکنون در این جنگ وارد نشده و طرفین را به آرامش و کاهش تنش دعوت کرده است، اما با توجه به اینکه تجارت چین نیز به تردد در دریای سرخ وابسته است و درصورت گسترش جنگ و بسته شدن این آبراه حیاتی و در نتیجه به خطر افتادن اقتصاد چین، احتمالا با ایران و حوثیها وارد مذاکره شده و نقش میانجی را در جهت پایان حملات خواهد داشت.