همه تخممرغها را در یک سبد بگذارید!
ابتدا سری به وضعیت بازار سرمایه در ایران بزنیم. در سال ۹۸، میانه تعداد نماد در سبد سهامداران، دو نماد بود که نشان از فقدان متنوعسازی مناسب دارد. اما رفتهرفته طی چند سال، تعداد نماد در سبد سهامداران افزایش یافت و به بیش از ۷ نماد رسید. در نگاه اول، گویی سهامداران یاد گرفتهاند که به سبد خود تنوع ببخشند و مدیریت ریسک را بهخوبی اعمال کردهاند. اما این نتیجهگیری خیلی دقیق نیست؛ زیرا علاوه بر افزایش تعداد نماد در سبدها، نحوه وزندهی به هر نماد درون سبد به اندازه افزایش تعداد نماد مهم است؛ اگر نگوییم از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین با بررسی وزندهی درون سبد افراد، به نکته عجیب و قابل تاملی برمیخوریم. سهامداران خرد در بورس تهران به طور متوسط یک نماد با وزن نزدیک به ۵۰درصد در سبد خود دارند.
به عبارت دیگر، سهامداران خرد نیمی از سرمایه خود را به یک نماد اختصاص داده و نیم دیگر را بین ۶نماد متفاوت تقسیم میکنند. در واقع، سهامداران خرد بهخوبی به اهمیت افزایش تعداد نماد و کاهش ریسک درون سبد خود پی بردهاند، اما از یک نکته غافل ماندهاند و آن هم وزندهی و تخصیص سرمایه متناسب با هر نماد است. بهطور خلاصه، متنوعسازی دو بعد دارد؛ بعد اول انتخاب نمادهای گوناگون از صنعتهای متفاوت و بعد دوم وزندهی و تخصیص سرمایه متناسب با هر نماد است که اتفاقا بعد دوم نسبت به بعد اول، تخصصیتر و پیچیدهتر است. البته، افزایش تعداد نماد هم به صورت تخصصی اتفاق نیفتاده و به نظر میرسد سهامداران تحتتاثیر اخبار، نمادها را به سبدشان اضافه کردهاند، نه بررسی تخصصی.
نتیجه فقدان توازن چیست؟
دادهها نشان میدهند که به علت فقدان توازن، در مواقعی که بازار رشد میکند، بازدهی سبد سهامداران خرد کمتر از بازدهی بازار است. در حقیقت اکثر سهامداران خرد حتی قادر به کسب بازدهی برابر با بازدهی شاخص کل نیز نیستند. تاییدیه این موضوع، در ضرربودن سبد سهامداران خرد بهرغم رسیدن شاخص به سقف قبلی در سال ۹۹ است.
استراتژی بهینه برای سهامدار خرد؟
تحقیقات بسیاری انجام شده که نشان میدهد درصد بسیار پایینی از سهامداران بازدهی بیشتر از بازار کسب میکنند یا بهاصطلاح بازار را شکست میدهند. شکست دادن بازار نیازمند تخصص، دانش، تجربه و صرف زمان زیادی است و سرمایهگذارانی که قصد شکست دادن بازار را داشته باشند، بازار آنها را شکست خواهد داد! همچنین، تحقیقات نشان میدهد که سهامداران خرد تحتتاثیر اتفاقات و اخبار حول یک سهم، اقدام به خرید آن میکنند و همانطور که اشاره کردیم، تخصیص بهینه سرمایه به هر نماد درون سبد نیازمند بررسی کامل بازار است. از طرفی در سال ۹۹، نزدیک به ۷میلیون سهامدار خرد به بازار سرمایه هجوم آوردند که اکثر آنها بدون دانش، تجربه، زمان و سرمایه کافی برای بررسی دقیق و عمیق نمادها و متنوعسازی سبد وارد بازار شدند. بنابراین بهترین اقدام برای سهامداران خرد، روی آوردن به صندوقها، بهخصوص صندوقهای شاخصی است.
به عبارت دیگر، سهامدار خرد بهجای داشتن اطلاعات ناقص و صرف زمان زیاد برای بررسی چند صد سهم و خرید چند سهم، یکسهم (صندوق شاخصی) خریداری میکند و «همه تخممرغها را در یک سبد میگذارد»، در عین حال که با خرید صندوق شاخصی، سرمایهگذار کل بازار را خریداری کرده و متنوعسازی را به بهترین شکل انجام داده است. حتی در صورت تمایل سرمایهگذار به متحمل شدن ریسک بیشتر، بهجای خرید سهمهایی با ریسک بالاتر، میتواند صندوقهای اهرمی را که گام حرکتی بزرگتری نسبت به شاخص دارند خریداری کند. به بیان دیگر، استراتژی بهینه برای سهامدار خرد، تحلیل شاخص کل و خرید صندوقها براساس رفتار شاخص کل است.