مشاغل در عصر هوش مصنوعی
بهعنوانمثال موسسه «مکنزی» در گزارشی که به کاهش موقعیتهای شغلی به دلیل خودکار کردن برخی مشاغل اختصاص داشت، هشدار داده بود که در چند سال آینده، ۳۷۵میلیون موقعیت شغلی در نتیجه بهرهبرداری از هوش مصنوعی از بین خواهند رفت. در ادامه این روند، سازمان بینالمللی کار در یکی از تحقیقات خود در سال ۲۰۱۸ میلادی تحت عنوان «تبعات اقتصادی هوش مصنوعی بر اشتغال»، ضمن تایید روند فزاینده استفاده از فناوری هوش مصنوعی در سطح جهان، بهصراحت بر تاثیر منفی روند موجود بر امنیت شغلی و کاهش درآمد تاکید کرد.
سطح نگرانیها به حدی رسید که دوسال بعد، یونسکو نیز به موضوع ورود پیدا کرد و استفاده از فناوری هوش مصنوعی و ابعاد حقوق بشری آن را مورد بررسی قرار داد تا شاید زمینهای برای ایجاد معاهدهای لازمالاجرا در زمینه مسائل حقوق بشری مرتبط با هوش مصنوعی شکل دهد. در برابر این نگرانیهای اعلامی، نگاهی سرشار از خوشبینی نیز با گسترش استفاده و بهرهبرداری از هوش مصنوعی، ایجاد شده است.
دوگانه مخرب و سازنده: به هر میزان که این فناوری با شدت و حدت بیشتر، سرزمینهای جدیدتری را برای حضور تسخیر میکند، تعارض در نگاههای خوشبینانه و بدبینانه، بیشتر خود را نمایان میکند؛ نگاهی دوگانه که حاصل بروز و ظهور این فناوری در تمامی ابعاد زندگی انسان از سیاست و روانشناسی تا اقتصاد و جامعهشناسی است. در یک سوی این طیف، بسیاری تصور میکنند که این پدیده میتواند بر انسان استیلا پیدا کرده و آینده پادآرمانشهری تیرهوتاری برای انسان رقم بزند یا حداقل به شکل ابزاری خطرناک در دست عدهای از انسانهای شریر قرار گیرد. در سوی دیگر اما برخی گمان میکنند که هوش مصنوعی میتواند به تمام تصورات آرمانشهری ما جامه واقعیت پوشانده و بهشتی زمینی به وجود آورد. این نگاه دوگانه در مورد مشاغل نیز برقرار است. با عمومیتیافتن استفاده از هوش مصنوعی، وضعیت مشاغل و آینده شاغلان نیز دچار این دوگانگی شده؛ بهگونهای که چگونگی مواجهه با وضعیت پیشرو را به یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز تبدیل کرده است.
در این فضا، برخی با تاکید بر وجوه مخرب هوش مصنوعی، آن را بهعنوان رقیب انسان در نظر میگیرند. این گروه با ارجاع به توانمندیهای فراانسانی این پدیده، هوش مصنوعی را در رقابت با انسان برنده مطلق در نظر گرفته و نتیجه میگیرند که این پدیده میتواند انسانهای بیشماری را از کار بیکار کند. بخش مهمی از این استدلال بر این پایه استوار است که هوش مصنوعی باتوجهبه توانمندیهایی که از خود نشان داده، میتواند جایگاه انسان در بسیاری از مشاغل را تصاحب کند؛ بهگونهای که دیگر نیازی به وجود آنها احساس نشود. اگر بخواهیم مثالی از حوزه اقتصادی مطرح کنیم باید به موضوع امکان تحلیل در بازارهای مالی اشاره کنیم.
هوش مصنوعی در این حوزه میتواند با قدرت تحلیلی ورای هوش انسانی از یکسو و جلوگیری از دخیل کردن احساسات انسانی همچون اضطراب، استرس، ترس و حرص از سوی دیگر، ترکیبی فراهم آورد که نیاز به حضور انسان در این مشاغل را کمرنگ کند. هنگامی که سرعت پردازش و پاسخگویی هوش مصنوعی را به توانمندیهای فوق اضافه کنیم، موضوع جدیت بیشتری نیز پیدا میکند.
در مقابل اما عدهای با انگشت تایید گذاشتن روی وجوه سازنده هوش مصنوعی ادعا میکنند که قابلیتهای این پدیده میتواند به ایجاد سیکل جدید در چرخههای نوآوری ختم شود؛ چرا که بهواسطه تغییرات وسیعی که ایجاد میکند، سبک زندگی را متحول خواهد کرد. همانگونه که پس از انقلاب صنعتی، تعریف از انرژی، کار، زندگی و تغذیه تغییر کرد، چرخه نوآوری جدیدی که با کمک هوش مصنوعی ایجاد شده است نیز بسیاری از مسائل مهم در سبک زندگی فعلی ما را تغییر داده و مشکلات اساسی را برطرف خواهد کرد. مثلا بحران غذا بهعنوان یکی از بحرانهای جدی بشر، با شناسایی بهترین نوع کشت، انتخاب اقلیم مناسب، پیشبینی دقیق آبوهوا، ارتقای کیفیت بذر و بسیاری موارد دیگر رفع خواهد شد. درواقع با یک شکست در سبک زندگی و ارتقای شتابان آن به سطحی غیرقابلباور روبهرو خواهیم شد. برای تقریب ذهن به آنچه این دسته از تحلیلها ترسیم میکنند، میتوان به تفاوت سبک زندگی انسان کشاورز مشغول به کار در زمین یک فئودال با انسان پرولتاریای پس از انقلاب صنعتی که در کارخانه اشتغال به کار داشت، اشاره کرد.
افقی ورای دوگانه: شواهد نشان میدهد که باید فراتر از دوگانه «مخرب و سازنده» با موضوع روبهرو شد. تحلیلهای بسیاری وجود دارد که به موضوع امکان توانمند کردن انسانها توسط هوش مصنوعی و قرارگرفتن این فناوری در کنار شاغلان بهعنوان مکمل فعالیتهای آنها اشاره دارد. در این دسته از تحلیلها، هوش مصنوعی نهتنها مخرب تلقی نمیشود؛ بلکه بهعنوان نیروی تسهیلگر فعالیتهای انسانی و سازنده فرصتهای جدید کاری در نظر گرفته میشود. این تحلیلها اذعان میکنند که برخی مشاغل ممکن است بیشترین میزان تاثیرپذیری از حضور هوش مصنوعی را داشته باشند؛ اما رویهمرفته، این نقش مکمل و دستیاری هوش مصنوعی است که دست بالا را خواهد داشت؛ مکملی که با قابلیتهای متعددی که در اختیار انسان قرار میدهد، سطح بالاتری از توانمندی را ایجاد خواهد کرد.
گزارش اخیر سازمان بینالمللی کار تحت عنوان «هوش مصنوعی مولد و مشاغل؛ تجزیهوتحلیل جهانی اثرات بالقوه بر کمیت و کیفیت شغل» در این دسته از تحلیلها جای میگیرد. ارزیابی این گزارش حاکی از آن است که مشاغلی مانند تولید محتواهای متنی، محتواهای صوتی، انیمیشن، مدلهای سهبعدی و سایر محتواهایی که بر اساس دادههای ورودی ایجاد میشوند ممکن است بهصورت گسترده با حضور هوش مصنوعی نیاز کمتری به حضور نیروی انسانی داشته باشند؛ اما بیشتر مشاغل و صنایع فقط تا حدی در معرض اتوماسیون قرار دارند. بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که بهجای جایگزینی، با هوش مصنوعی کامل شوند. نتیجه برآمده از این گزارش به این ترتیب است که مهمترین تاثیر فناوری هوش مصنوعی احتمالا، بهبود کار خواهد بود.
انتظار برای آینده: در دهه ۱۹۸۰، با ظهور کامپیوترهای شخصی و توسعه فناوریهای مرتبط، برخی از نگرانیهای مرتبط با کامپیوتر و تاثیرات آن بر جوامع و اقتصادها مطرح شد. برخی افراد و منابع این نگرانی را داشتند که با توسعه کامپیوترها و اتوماسیون فرآیندهای کاری، بیکاری افراد افزایش خواهد یافت. این نگرانی بهعنوان موج بیکاری انسانی شناخته میشد. علاوه بر آن، برخی تصور میکردند که به مرحله جایگزینی انسان توسط کامپیوتر نزدیک شدهایم. در عمل، تکنولوژی کامپیوتری نهتنها موجب ایجاد بیکاری نشده، بلکه بسیاری از مشاغل و موقعیتهای شغلی جدید را ایجاد و تغییرات مثبتی در بازار کار فراهم کرده است. توسعه هوش مصنوعی و روباتیک نیز از این سنخ خواهد بود و به ایجاد مهارتها و فرصتهای جدید در زمینههای مختلف انسانی منجر خواهد شد و بسیاری از کشورها و شرکتها برنامهها و سیاستهایی را اجرا کردهاند تا از تاثیرات مثبت فناوری بر اشتغال بهره ببرند. در نتیجه، تصویر کاملتر و پیچیدهتری از تاثیرات تکنولوژی بر بازار کار و اشتغال واقعیت دارد که نمیتوان آن را بهسادگی با مفهوم بیکاری انسانی مختصر کرد.
بر همین اساس است که رویکرد سوم یعنی هوش مصنوعی، نیروی مکمل مشاغل است که در حال محکم کردن جای پای خود است. اما نکته مهم اینجاست که بهرغم وجود چشماندازی مثبت در این رویکرد، دستیابی به آن بهسادگی محقق نخواهد شد. تاثیر هوش مصنوعی مولد بر نیروی کار همچنان ممکن است شدید باشد. دولتها باید آمادگی پرداختن به تغییرات فناوری را که پیش روی ما قرار دارد داشته باشند. باید توجه کرد که هوش مصنوعی در حوزه اشتغال نه ذاتا خوب است و نه بد؛ آنچه کیفیت تاثیرات اجتماعی-اقتصادی آن را متفاوت میکند، به نحوه مدیریت آن بستگی دارد.
مسائل مربوط به صدای کارگران متاثر از تعدیلهای بازار کار، احترام به حقوق موجود و استفاده کافی از حمایت اجتماعی ملی و سیستمهای آموزش مهارتی، عناصر حیاتی برای مدیریت استقرار هوش مصنوعی در محیط کار خواهند بود. بدون اتخاذ سیاستهای مناسب، این خطر وجود دارد که فقط برخی از کشورهای دارای موقعیت خوب و شرکتکنندگان در بازار بتوانند از مزایای بهرهبرداری از هوش مصنوعی در حوزه اشتغال استفاده کنند. بنابراین، سیاستگذاران و دولتمردان نباید رویکرد سوم را بهعنوان صدایی آرامبخش تلقی کنند، بلکه باید آن را بهعنوان فراخوانی برای حضور فعال و موثر در عصر تغییرات تکنولوژیک که در راه است، در نظر بگیرند.