چالشهای کلان آینده
پیشنهاد اول
تغییرات اقلیم یا تغییر آبوهوا به معنای هرگونه تغییر مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت میانگین آبوهوایی است که متاثر از انقلاب صنعتی و رشد روزافزون انتشار گازهای گلخانهای توسط بشر، زمینه را برای تغییرات شگرف در الگوهای مورد انتظار فراهم کرده است. اثرات تغییر اقلیم و مخاطرات آن چالشهای جهانی هستند که میتوانند امنیت ملی هر کشوری را تهدید کنند. متاثر از تغییر اقلیم در ایران، متوسط دمای ۱۵سال منتهی به سال ۱۳۹۵ در کشور نسبت به متوسط بلندمدت ۶/ ۰درجه سلسیوس افزایش یافته است. این تغییرات در مقادیر میانگین آبوهوایی کشور، علاوهبر تغییر رژیم و نوع بارشها از برف به باران، متوسط بارش کشور را نیز کاهش داده که سبب میشود میزان آب تجدیدپذیر که مبنای برنامهریزی منابع آب در کشور است، کاهش یابد. به همین سبب برای کاهش اثرات زیانبار تغییر اقلیم بر کشور و بهطور ویژه بخش آب که عمدتا بهصورت کاهش آب در دسترس و افزایش دما نمود پیدا خواهد کرد، لازم است علاوهبر تعدیل انتظارات شکلگرفته براساس میانگین آمار بلندمدت بخش آب و هواشناسی، اقدامات لازم برای تسکین اثرات تغییر اقلیم در دستور کار قرار گیرد.
پیشنهاد دوم
لازمه هرگونه سیاستگذاری و تصمیمگیری در مورد منابع آب، تخصیصهای مربوطه و ارتباط آن با بخشهای اقتصادی، زیربنایی و تولیدی، حصول آمار و بیلان دقیق از وضعیت منابع آب است. برنامهریزی و سیاستگذاری در مورد جنبههای مختلف بخش آب در هر سطح، از سطوح اجرایی و مدیریتی گرفته تا سطح سیاستگذاری، نیازمند آمار و اطلاعات معتبر و قابل استناد در مورد منابع آب است؛ در غیراینصورت برنامهریزیها منطبق بر واقعیت نخواهد بود و به نتیجه نیز نمیرسد.الزام وجود آمار دقیق بیلان منابع و مصارف آب، در حال حاضر با توجه به وضعیت نامطلوب بخش آب کشور و وجود بحران در آن، بسیار ضروری و بااهمیت است. خلأهای موجود در این زمینه در کشور بسیار جدی و عمیق بوده و بیلان منابع و مصارف آب نامشخص و غیردقیق است. این امر در کشور به حدی چالشی است که نهتنها هیچگونه آمار دقیقی از میزان آب تجدیدپذیر کشور تحت شرایط مختلف موجود نیست، بلکه برای مصارف بخشهای مختلف (بهخصوص کشاورزی) آمار و ارقام بسیار متفاوتی از سوی دستگاههای مختلف ارائه میشود.
پیشنهاد سوم
همچنین بررسی و توجه به موقعیت جغرافیایی و سیاسی کشور و نیز وضعیت حوضههای آبریز رودخانهها و آبهای مشترک حاکی از آن است که بسیاری از مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی در مناطق مرزی و حتی غیرمرزی، متاثر از فعل و انفعالات و چگونگی بهرهبرداری از این منابع آبی بوده و با توجه به افزایش مصرف آب و توسعه آتی، عدممدیریت و بهرهبرداری نامناسب از منابع آب مشترک، بهطور حتم میتواند زمینهساز بحرانهای پیشبینینشدهای شود. با وجود این، تاکنون موضوع منابع آب مرزی و مشترک و مسائل وابسته به آن مورد توجه شایسته مسوولان ذیربط قرار نگرفته است. این مساله درنهایت به درهمتنیدگی موضوع آب و دیپلماسی منجر شده و باعث میشود که آب و مسائل وابسته به آن در روابط سیاسی کشورها وارد شده و در روابط آنها نیز اثرگذار باشد. بنابراین نیاز است کشور برای نقشآفرینی براساس منافع ملی بلندمدت کشور از یک راهبرد منسجم درخصوص دیپلماسی آب کشور برخوردار باشد.