چطور فساد را سیستماتیک کنیم؟
حکمی که اکنون آمده، حکم عجیبی است؛ زیرا چیزی که در بانکمرکزی در دوره سیف صورتگرفته، با مجوز و دستورات نهاد ریاستجمهوری بودهاست؛ یعنی بهطور مستقیم از دولت و شورایعالی امنیت دستور گرفتند و حتی اگر بگوییم با فرض ناآگاهی یا هرچیز دیگری هم بوده، بازهم نهاد دستوردهنده یا صرفا مجری بانکمرکزی باید محاکمه شود. در دورانی که بانکمرکزی مستقل نیست، این موضوع جای توجه و صحبت دارد.
اینکه قوهقضائیه وارد میشود و به این شکل حکم میدهد، نشاندهنده فقدان آشنایی و اطلاع دقیق و درست از اصول اقتصادی و سازوکار اقتصاد است که جای بحث دارد و قضات ما که در این حوزه حکم میدهند باید دانش اقتصادی مربوطه را داشته باشند یا حداقل از مشاوران خوب در این حوزه استفاده کنند. نباید اینطور باشد که واقعیت به شکل دیگری جلوه داده شود و در دورانی که شبهعلم جای زیادی در فضای اقتصاد باز کردهاست، طبیعتا افراد فضا را آلوده خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که تفکر اقتصادی درست شکل بگیرد. این موضوع سیگنال خطرناکی است و ممکن است در آینده اتفاقات بدتری بیفتد و حکم عجیبی ببینیم که همه شوکه شوند.
بحث جدی و مهم دیگر این است که اگر در آن دوران کارهای عراقچی انجام نمیشد، شاید اتفاقات بدتری را شاهد بودیم؛ یعنی جهشهای ارزی شدیدتر. فارغ از بحث اقتصادی، در اینجا بحث مدیریتی داریم و از دید مدیریتی میتوان به این داستان نگاه کرد که چطور در سازمان، فساد سیستماتیک ایجاد میکنیم. وقتی برای فردی که کار درست را انجام میدهد، چنین حکمی صادر میشود، آنهم در شرایطی که تقصیر خاصی در ماجرا ندارد، واقعیت طور دیگری جلوه میکند و انگیزه آیندگان برای کار و تصمیم درست ازبین میرود. زمانیکه با کسی که دلسوزانه کار میکند، چنین برخوردی میشود، این سیگنال به بقیه افراد جامعه هم داده میشود که اگر دلسوز باشید، این سازمان جای شما نخواهد بود و ممکن است اتفاق دیگری بیفتد.
یکی دیگر از نکاتی که به فساد سیستماتیک منجر میشود، این است که وقتی فردی درست کار میکند، او را آینهعبرت بقیه کنیم، بنابراین افراد دلسوز یا مجبور به ترک سازمان هستند یا به فساد سیستماتیکتن خواهند داد. مدل دیگری که میتوان فساد سیستماتیک ایجاد کرد، این است که به افراد نالایق فرصت رشد دهیم. وقتی نخبگان نمیتوانند کار کنند، ناشایستهها جایگزین آنها خواهند شد. مساله مهم دیگر این است که در دورانی که با فسادهای بزرگ مواجهیم، موضوعی که به گفته اقتصاددانان درست بوده و تخلفی صورت نگرفته است، قابل نقد است. وقتی فسادهای بزرگ را رها میکنیم و به موارد حاشیهدار حکم بزرگ و سنگین میدهیم، سیگنال بدی میرسد و قابل نقد است.
بازندههای فساد سیستماتیک چه کسانی هستند؟
عموما اتفاقات بد اقتصادی، بیش از همه به دهکهای ضعیف جامعه آسیب میرساند. بهعنوان مثال، همانطور که در تورم میبینیم، دهکیک همواره بیشترین تورم را نسبت به دهک دهم تحمل میکند. نکته اینجاست که مشکلات اقتصادی به همه آسیب میرساند و کسی غیر از گروه ذینفع رانت برنده مشکلات اقتصادی نیست و فارغ از همه عواملی که سبب میشود دهکهای ضعیف جامعه مشکلات بیشتری را متحمل شوند، یکی از دلایل اصلی این اتفاق، آن است که دسترسی به اطلاعات و قدرت تحلیل این افراد محدود است و افراد در شرایط فقر زیاد، تصمیمات اشتباه بیشتری میگیرند و این موضوع سبب میشود بیشتر در دام فقر بیفتند.
در موضوع فساد سیستماتیک و مشکلاتی که برای عراقچی و سیف پیش آمد، شاید یکی از مسائل مهمی که باید مدنظر قرار گیرد این است که تحلیلگران اقتصادی آن دوران میگفتند فنر قیمت ارز فشرده شده است و در این باره هشدار میدادند. اما این صحبت به گوش عموم نمیرسید. فساد سیستماتیک اجازه شنیدهشدن صدای درست، صدای دلسوزان، صدای منتقدان و... را نیز نمیدهد. در پایان باید گفت واقعا حکم عراقچی اتفاقی بد بود و برای دلسوزان راهی جز رهایی از کار یا تندادن به فساد باقی نخواهد گذاشت.