دولت‏‏‌ها علیه تجارت جهانی

تجارت آزاد در گوشه رینگ: در دهه‌‌‌های اخیر، تجارت آزاد هیچ‌گاه به اندازه سال‌های اخیر مورد حمله قرار نگرفته است. اعلام جنگ تجاری ترامپ به چین، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، محدودیت‌های ایجادشده به دنبال گسترش کووید-۱۹ و اخلال در زنجیره‌‌‌های تامین، بی‌‌‌میلی دولت بایدن به لغو سیاست‌‌‌های تعرفه‌‌‌ای ترامپ و قانون حمایت از صنعت ریزتراشه و انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر از مهم‌ترین وقایعی هستند که در پنج‌سال اخیر بر ضد تجارت آزاد به وقوع پیوسته‌‌‌اند. به نظر می‌رسد دوران آزادسازی تجارت با پایان دراماتیک همراه شده و قرار است بار دیگر سیاست‌‌‌های حمایت‌‌‌گرایانه در دستور کار همه‌جانبه قرار گیرند.

با این حال این گمانه‌‌‌زنی‌‌‌ها نکات مهمی را نادیده می‌‌‌گیرند. در واقع ماهیت متناقض سیاست‌‌‌های حمایت‌‌‌گرایانه، به‌عنوان اصلی‌‌‌ترین جایگزین تجارت آزاد، موجب می‌شود این سیاست‌ها در مواجهه با چالش‌‌‌های اقتصادی، ژئوپلیتیک و اخلاقی سربلند بیرون نیایند و حتی اگر در کوتاه‌مدت بتوانند پاسخ‌‌‌های قانع‌‌‌کننده‌‌‌ای فراهم کنند، در بلندمدت و با آشکارشدن نتایج این ماهیت متناقض ادامه آنها ممکن نباشد. در واقع اگر میلیون‌‌‌ها مبادله اقتصادی در درون مرزهای ملی می‌‌‌تواند به ثروتمندتر شدن ما منتهی ‌شود و ما را قادر می‌‌‌سازد، چه از نظر کمیت و چه از نظر تنوع، بیشتر مصرف کنیم، دلیل منطقی وجود ندارد که گمان کنیم محدود نگه‌داشتن این روابط به درون مرز و محروم‌کردن خود از مبادله با آن سوی مرز به نتایجی مشابه منتهی خواهد شد.

  تاکید اقتصادی بر تجارت آزاد: مهم‌ترین و اصلی‌‌‌ترین مزیت تجارت آزاد نصیب مصرف‌کنندگان می‌شود. مازاد مصرف‌کننده در تجارت کالاهای مختلف رقم خردی را تشکیل می‌دهد؛ اما مقیاس‌بزرگ مصرف‌کنندگان موجب می‌شود مزایای آن از هر اقدام دیگری در اقتصاد بزرگ‌تر باشد. در واقع اختلاف قیمتی که قرار است صرف پرداخت به کالاهای گران‌‌‌تر تعرفه‌‌‌ای شود و در عوض به قدرت خرید برای مصرف بیشتر کالاهای ارزان‌‌‌تر تبدیل می‌شود، مهم‌ترین مزایای تجارت آزاد برای مصرف‌کنندگان است. نکته مهم در اینجا تاثیر پررنگ‌تر تجارت از این محل بر زندگی اقشار کم‌‌‌درآمدتر است.

بدون شک ممکن است در ظاهر تعرفه بر واردات فولاد به تقویت مقطعی شرکت‌های فولاد بینجامد؛ اما باید توجه کرد که این افزایش قیمت در نهایت باید در همه صنایع پایین‌دستی فولاد جذب شود و این مساله افزایش قیمت محصول نهایی صنایع مختلف و ریسک‌‌‌های متعاقب آن را به دنبال خواهد داشت. تجارت آزاد مزایای دیگری نیز دارد که مهم‌ترین آنها مساله سرمایه‌گذاری خارجی، امکان تخصیص منابع به صنایع با بازدهی بالاتر و فرآیند تخریب خلاق است. در واقع در نظام اقتصادی باز، حیات بنگاه به فراهم‌کردن ترکیب متعادلی از بالاترین کیفیت و کمترین قیمت و به‌طور کلی جلب رضایت مشتری وابسته است. تلاش برای تحقق این هدف و حفظ حیات بنگاه تنها به نوآوری، کالاهای ارزان‌‌‌تر و در نتیجه پس‌‌‌انداز بیشتر منتهی نمی‌شود، بلکه به مشاغل بهتر، کالاهای بیشتر و زندگی باکیفیت‌‌‌تر منتهی می‌شود.

با این حال تعیین کمیت منافع ناشی از تجارت پیچیده و دشوار است؛ اما مطالعات زیادی درباره هزینه‌‌‌های مضاعف جلوگیری از تجارت وجود دارد. در واقع نتیجه مشترک این مطالعات نشان می‌دهد که محدود کردن عملکرد نیروهای بازار از طریق تعرفه‌‌‌ها، سهمیه‌‌‌ها، محدودیت‌های واردات یا صادرات یا هر سیاست حمایتی دیگر سبب خسارات رفاهی کلی برای کل جامعه می‌شود؛ زیرا مجموع هزینه‌‌‌های تحمیل‌شده به مصرف‌کنندگان تقریبا همیشه بیشتر است و معمولا به چندبرابر مزایایی که نصیب تولیدکنندگان داخلی و دولت می‌شود، می‌‌‌رسد. به‌عنوان مثال، حمایت تعرفه‌‌‌های اعمال‌شده بر لاستیک‌های چینی در سال ۲۰۰۹ در آمریکا موجب شده است تا به‌ازای هر شغل در صنعت تایر به میزان ۱/ ۱میلیون دلار (در سال ۲۰۲۱) به مصرف‌کنندگان هزینه تحمیل شود؛ پولی که مصرف‌کنندگان دیگر نمی‌‌‌توانستند پس‌‌‌انداز کرده و در دیگر بخش‌‌‌های اقتصاد هزینه یا سرمایه‌گذاری کنند.

  بحران ژئوپلیتیک : فردریک باستیا، اقتصاددان فرانسوی، در عبارتی کوتاه مهم‌ترین نتایج تجارت آزاد را این‌گونه خلاصه کرد: «اگر این کالاها نباشند تا مرزها را در‌‌‌نوردند، ارتش‌‌‌ها چنین خواهند کرد.» در واقع تجارت آزاد صرفا درباره اقتصاد نیست و از دیرباز ستون امنیت ملی و جهانی بوده است. یکی از مهم‌ترین عوامل به وجود آورنده نظام چندجانبه تجاری در نیمه دوم قرن بیستم، ترس از تقسیم جهان به بلوک‌‌‌های اقتصادی رقیب و جلوگیری از درگیری‌‌‌های نظامی گسترده در سطح جهان بود. اختلافات تجاری، کمتر مستعد درگیر شدن در رقابت ژئوپلیتیک یا درگیری مسلحانه با یکدیگر خواهد بود و این نظام، با همه مناسبات و ویژگی‌‌‌هایش، این هدف را طی بیش از هفت‌دهه به‌خوبی برآورده کرده است.

سازوکار تامین امنیت از سوی تجارت آزاد به این صورت است: اول، تجارت کشورها را از نظر اقتصادی بیشتر به هم وابسته می‌کند؛ دوم، تجارت و چانه‌‌‌زنی راهی مقرون‌به‌صرفه‌‌‌تر برای حل و فصل اختلافات و به دست آوردن منابع خارجی است؛ سوم، تجارت باعث افزایش رفاه مادی و ترویج مدارا و درک متقابل می‌شود؛ چهارم، تجارت می‌‌‌تواند قدرت حوزه‌های داخلی را که از درگیری مسلحانه سود می‌برند، محدود کند. در واقع سیاست‌‌‌های حمایتی حتی اگر بتوانند با جلب‌نظر کارگران یا کارفرمایان یک یا چند صنعت، چند صباحی رضایت اکثریت را جلب کنند، در بخش چالش‌‌‌های ژئوپلیتیک عملا راهی به‌جز افزایش تنش با سایر کشورها و بالا بردن ریسک‌‌‌های ژئوپلیتیک نتیجه‌‌‌ای نخواهند داشت.

  پرونده اخلاقی تجارت : در نهایت رفع موانع راه تجارت صرفا یک تصمیم اقتصادی یا ژئوپلیتیکی نیست، بلکه نوعی تصمیم اخلاقی نیز به شمار می‌رود. در واقع مهم‌ترین فضیلت اخلاقی تجارت بر داوطلبانه بودن روابط میان افراد متکی است. در روابط تجاری انسان‌‌‌ها فارغ از نژاد، ملیت، مذهب، جنس و سن در موقعیت یکسانی قرار گرفته و با ارائه ارزش در مقابل ارزش می‌‌‌توانند منافع شخصی خود را دنبال کنند؛ ویژگی مهمی که مختص تجارت آزاد است. در مقابل حمایت‌‌‌گرایی غیراخلاقی است؛ زیرا در گام اول مبتنی بر محدود کردن اجباری دایره تعاملات اقتصادی انسان‌‌‌هاست و از سوی دیگر رفاه نهادهای حمایت‌‌‌شده و نه صرفا رفاه از دست‌‌‌رفته دیگران را با تحمیل هزینه مستقیم بر آنها بالاتر می‌‌‌برد.

جالب است این کار تنها با این توجیه انجام می‌شود که ذی‌نفعان سیاست‌‌‌های حمایتی از نظر سیاسی مهم‌تر از قربانیان این سیاست‌‌‌ها هستند. تجارت آزاد برای همه مردم نتایج عالی به همراه ندارد و در حقیقت هیچ سیاستی این کار را نمی‌‌‌کند. با این حال، با وجود تمام مشکلاتی که تجارت بین‌الملل متهم به ایجاد آن می‌شود، جایگزین حمایت‌‌‌گرایانه آن بارها ثابت کرده است که هزینه‌‌‌های بسیار بالاتری را نسبت به منافع اقتصادی آن به افراد تحمیل می‌کند. فارغ از این موضوع حمایت‌‌‌گرایی یکی از مهم‌ترین تهدیدها برای صلح پایدار جهانی و ملی به شمار می‌رود و علاوه بر ناکامی در دستیابی به اهداف اقتصادی، در اهداف ژئوپلیتیک نیز شکست می‌‌‌خورد.