کلان محبوبتر است یا خرد؟
اما در مورد اقتصاد خرد، طی سالهای اخیر مشکلاتی داشتهایم و این بخش با چالشهای بسیاری مواجه بوده است. دریچههای اقتصاد کلان، سهم بیشتری در تنوع، کاربرد، استفاده ذهنی، گفتاری و کلامی دارد؛ زیرا در زندگی روزمره، نقش بیشتری ایفا کرده و همواره همه ما، چه اقتصادخواندهها و چه اقتصادنخواندهها، در مورد مفاهیمی همچون تورم، نرخ ارز و... شنیدهایم. از طرف دیگر، محاسبات اقتصادسنجی در اقتصاد کلان آسانتر است.
اگر بخواهیم اقتصاد ایران را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم، ذکر این نکته ضروری است که علت عدمرشد و بلوغ در اقتصاد ایران رفتار دولت با مردم است. دولت به آنچه میگوید عمل نمیکند و آنچه در واقعیت رخ میدهد، کاملا خلاف گفتههای دولت است (ایجاد بیماری ناسازگاری زمانی)؛ در نتیجه اعتماد عمومی از این اقتصاد رخت بربسته است. همچنین ادبیات اقتصاد کلان در چارچوب درستی به کار نمیرود و اگر از سیاستگذاران بپرسید اقتصاد ایران، اقتصادی بسته است یا باز، پاسخ آن را نمیدانند. سیاستها در اقتصاد ایران بسته است و آثار سیاستها به صورت معکوس مشاهده میشود.
برای مثال ۸۵درصد تولید در اقتصاد ما به نهادههای وارداتی وابسته است؛ اما واردات را سیاستی منفور میدانیم. این موضوع درست نیست و سیاستهایی که در حال حاضر در اقتصاد کشور اتخاذ میشود، نتیجهای جز افزایش فزاینده تورم نخواهد داشت. افزایش تورم نیز اعتماد مردم را خدشهدار خواهد کرد. اقتصاد ایران در حال حاضر با عدماعتماد مردم مواجه شده و به ناسازگاری زمانی دچار است. ناسازگاری زمانی یعنی شرایطی که در زمانی مانند t، تصمیم یک عامل اقتصادی برای اجرا در زمانt+۱ بهینه بوده ولی با فرارسیدن زمان t+۱، تصمیم مذکور دیگر بهینه نشود. بروز این پدیده در رفتارهای عوامل اقتصادی، موجب انحراف معنادار سیاستهای پولی و اهداف نهایی اقتصاد کلان و بیثباتی تعادلهای بلندمدت میشود.
در اقتصاد ایران هم، چنین موضوعی مشهود است. بسیاری اوقات دولت وعده میدهد؛ اما مردم اعتمادی به این وعدهها ندارند. برای مثال اگر دولت بگوید قرار است با اقدامات آتی تورم را کاهش دهم، مردم این موضوع را قبول ندارند و رفتارهای اجتماعی علیه آن شکل میگیرد. این موضوع به دلیل ساختار اقتصادی در کشور است. در اقتصاد ما باید از سیاستهای پولی استفاده شود؛ اما زمانی که از سیاستهای مالی در آن بهره میگیریم، طبیعتا نتایج نادرست را نیز شاهد خواهیم بود. متاسفانه در ایران از الفبای علم اقتصاد بهدرستی بهره گرفته نمیشود. در حال حاضر، اقتصاد در مرحلهای نیست که بخواهیم آن را به اقتصاد کینزی، کلاسیک و... تقسیم کنیم. تمام مکاتب به نقطه مشترکی رسیدهاند و اختلافات در حدی نیست که بخواهیم در اقتصاد کلان مورد توجه قرار دهیم. در ایران به مسائل اصلی اقتصاد کلان توجهی نمیشود و همین امر عامل بسیاری از مشکلاتی است که در اقتصاد با آنها مواجه هستیم.