مهاجرت بزرگ در پیش است
در نظر بگیرید در توسعه نیشکر فقط صرف عمل تولید نیشکر در نظر گرفته شده است. ممکن است در وهله اول خوزستان پرآب به چشم بیاید اما تبعات این استفاده هرگز سنجیده نبوده است؛ چرا که شکری که از نیشکر هفتتپه با آن حجم مصرف آب به دست میآید، اصلا بهصرفه نیست. با اینکه سالهاست از راهاندازی این صنعت در خوزستان میگذرد و عدهای از این صنعت ارتزاق میکنند و مثلا شغل تامین شده است، اگر بخواهیم از منظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به مساله نگاه کنیم، نتایج بسیار متفاوتی به دنبال دارد. در نظر بگیرید نیشکر بهشدت آببر است و صرفه اقتصادی ندارد، از طرفی واحد شکری که از نیشکر در خوزستان به دست میآید، بیش از دو برابر واحد شکری است که از چغندر قند به دست میآید. ما چگونه خوزستان را که یک منطقه پرآب و دشت حاصلخیزی بوده با توسعه نیشکر به یک منطقه غیرقابلزیست بدل کردیم که حالا دیگر منابع آبی ندارد و مردم از آن منطقه دارند خارج میشوند؟ این کار در نتیجه نحوه چیدمان توسعه و مصرف منابع در کنار اثرات تغییر اقلیم یک مسیر خطرناک پیش روی مدیریت حکمرانی کشور قرار میدهد.
اما برای سازگاری با شرایط پیش رو، تولید در ایران باید منبعمحور باشد. نمیتوانیم تولید را به عنوان محور قرار دهیم و به هر بهایی تولید داشته باشیم. تولید به هر بهایی در هیچ جایی از دنیا منطقی نیست؛ بهخصوص در ایران که کشور ضربهپذیری از نظر اقلیمی و اکولوژیک است، هزینه و خسارت بسیاری به دنبال دارد. معیارهای ارزیابی در ایران اشتباه است. کشوری مثل ایران با وضعیت اقلیمی و تنشهای پیرامون آن نباید سطح زیرکشت را برای تولید افزایش دهد. در شرایط بحرانهای فزاینده محیطزیستی، بهخصوص تغییر اقلیم و کاهش بارش و افزایش دما که در خوزستان نشانههای آن را شاهد هستیم، نمیتوانیم از تولید حرف بزنیم درعینحال از میزان آب مصرفی که تولید با خود دارد، حرفی نزنیم. نباید فقط کمیت آب را در نظر بگیریم؛ باید کیفیت آب را نیز در نظر بگیریم.
شور کردن آب خود بزرگترین ضربه به کیفیت زیستی سرزمین است. در کشت نیشکر حجم زیادی زهاب تولید میشود و دریاچههای زهاب شور ایجاد شده است؛ این یعنی تخریب سرزمینی. در نظر بگیرید مردم چرا باید در چنین سرزمینی که روز به روز ظرفیتهای زیستیاش تهدید میشود، بمانند و زندگی کنند. آمایش سرزمین علم مهمی است که در کشور ما نادیدهانگاری شده است. در بحث آمایش سرزمین، ما متاثر از قوت و قدرت کشکمشهای محلی بودهایم. برنده آن کسی است که توان سیاسی بیشتری برای بردن منافع اقتصادی توسعه به سمت منطقه خودش داشته است. در این روش بعدها که نتایج اثر مشاهده میشود، میبینیم که همه جوانب در فرآیند توسعه در نظر گرفته نشده است. همانطور که توضیح داده شد، خوزستان پرآب و حاصلخیز با توسعه، از جمله توسعه نیشکر، از بین رفته و روند تخریب سرزمین شکل گرفت. طبیعی است که پیامد این وضعیت خروج سرمایه انسانی و مهاجرت است.
آمارها نشان میدهد در خوزستان ما شاهد خروج نیروهایی از جمله فرهنگیان، معلمان و پرستاران و... به مناطق دیگر کشور از جمله مناطق شمالیتر هستیم. بهکرات درباره فرهنگ سازگاری ایرانیان با روشهای بدیع استفاده از آب، از جمله ساخت قناتها و کاریزها و سدهای زیرزمینی، اشاره شده است. اما اکنون از آن دوران فاصله بسیار داریم و منابع آب خود را هدر دادهایم. در کشور ۶۰۹ دشت وجود دارد که از میان آنها ۴۳۰ دشت وضعیت فوقبحرانی دارند و از میان دشتهای فوقبحرانی در ۱۳۰ دشت دیگر آبخوانی وجود ندارد. ما در ۱۵۰ سال گذشته ۵۰ میلیارد مکعب منابع آب زیرزمینی خود را از دست دادهایم و این به معنی از دست رفتن ذخایر آبی برای آیندگان است.