چسب‌زخم دیگر جواب نمی‏‏‌دهد

ریشه مشکلات سینما به سال‌های قبل برمی‌‌‌گردد؛ اما آنچه مسلم است، حال سینما از سال ۱۳۹۹ و تعطیلی مداوم سالن‌‌‌ها به خاطر شیوع کرونا وخیم‌‌‌تر شد. تعطیلی‌‌‌ طولانی‌‌‌مدت سینماها از یک‌طرف ضرر بزرگی به فیلم‌‌‌سازان و سالن‌‌‌های سینما زد و از طرف دیگر رابطه عمیق مخاطبان را با سینما کم‌‌‌رنگ کرد و در آنها این احساس را به وجود آورد که بدون سینما هم می‌شود زندگی کرد. بعد از فروکش‌کردن شیوع کرونا گرچه تعداد مخاطبانی که با سینما آشتی کردند و به سالن‌‌‌ها بازگشتند، افزایش پیدا کرد؛ اما هیچ‌چیز مثل سابق نشد.

با شروع سال ۱۴۰۱ و افزایش قیمت بلیت‌‌‌های سینما وضعیت بدتر شد. حالا دیگر یک‌خانواده چهارنفره برای نشستن روی صندلی‌‌‌های سینما و گذراندن اوقات فراغت آخر هفته، باید نفری ۴۵‌هزار تومان پول می‌‌‌‌‌‌پرداخت؛ رقمی که اگر آن را با قیمت چیپس و پفک و آب‌‌‌معدنی و هزینه رفت‌‌‌وآمد جمع می‌‌‌کردیم، از ۳۰۰هزار تومان هم بالا می‌‌‌زد. تغییراتی که از اواسط بهار به‌واسطه جراحی اقتصادی دولت در قیمت کالاها به وجود آمد، نگاه بخش مهمی از مردم به سینما را کاملا تغییر داد. شاید اگر پیش از آن، رفتن به سینما تفریحی فراگیر و عادی به حساب می‌‌‌آمد، به دلیل نا‌هم‌‌‌خوانی دخل و خرج در زندگی خیلی‌‌‌ها، رفته‌‌‌رفته از فهرست تفریحات سالم خط خورد و جای خود را به مواردی دیگر داد.

با همه این اوصاف، وقتی به جدول فروش فیلم‌‌‌های سال ۱۴۰۱ نگاهی می‌‌‌اندازیم، در بالاترین خانه‌‌‌های جدول به دو کمدی «انفرادی» و «سگ‌‌‌بند» می‌‌‌رسیم. درواقع از حدود ۹میلیون و ۵۰۰‌هزار مخاطبی که از ابتدای سال به سینما رفته‌‌‌اند، هدف حدود ۳میلیون و ۵۰۰‌هزار نفر کماکان تفریح و گذراندن اوقات فراغت با تماشای فیلم‌های کمدی بوده است. این درحالی است که مجموع مخاطبان چهار فیلم اجتماعی «علفزار»، «دوزیست»، «ابلق» و «تی‌‌‌تی» که بلافاصله بعد از آن دو کمدی قرار گرفته‌‌‌اند، به ۲میلیون و ۵۰۰‌هزار نفر هم نرسیده است.

وضعیت بحرانی سینما در سه‌ماه اخیر و عدم‌تمایل تهیه‌‌‌کنندگان به اکران فیلم‌‌‌هایشان در این آشفته‌‌‌بازار، سازمان سینمایی را به فکر سیاستی با عنوان طرح تشویقی انداخت. تیزرهای تبلیغاتی رایگان و اکران برای مدت‌زمان طولانی، جزو مندرجات این طرح تشویقی بود. از آنجا که فرصت طولانی‌مدت اکران فیلم‌‌‌ها در دوران کرونا جواب داده بود و فیلم «دینامیت» با استفاده از این طرح تشویقی و اکران ده‌ماهه توانسته بود تا مدت‌‌‌ها عنوان پرفروش‌‌‌ترین فیلم سینمای ایران را یدک بکشد، مسوولان گمان می‌‌‌کردند طرحشان جواب می‌دهد و با استقبال بی‌‌‌نظیری مواجه می‌شود و سینماها مجددا رونق می‌گیرند؛ اما در عمل، این طرح هم فایده‌‌‌ای نداشت و جلوی این سقوط را نگرفت.

بحث عدم‌تمایل مخاطبان به سینما رفتن بنا به دلایل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... و پایین آمدن فروش سینماها فقط یک‌بخش ماجراست. بحران فعلی، علاوه بر پیچیدگی‌‌‌هایی که ایجاد کرده، در وضعیت آینده سینما هم به‌شدت اثرگذار است. شاهد این ادعا کاهش چشمگیر تعداد متقاضیان شرکت در جشنواره فیلم فجر چهل‌‌‌ویکم است. طبق اخبار منتشرشده از روابط‌‌‌عمومی جشنواره، فقط ۷۵فیلم برای شرکت در چهل‌‌‌ویکمین جشنواره فیلم فجر متقاضی شده‌‌‌اند و با این تعداد، میزان تقاضای حضور در جشنواره به کمترین میزان خود در چند سال اخیر رسیده است.

با کاهش تولیدات سینمایی، به نظر می‌رسد به وضعیت اکران و استقبال از سینماها در سال آینده هم امیدی نمی‌‌‌توان داشت؛ مگر اینکه بعد از آرام‌شدن وضعیت، مدیران آستین بالا بزنند و با اکران بخشی از فیلم‌‌‌های توقیفی چند سال اخیر، این خلأ را تا حدی پر کنند؛ گرچه حتی در این صورت باز هم شرایط تعیین‌‌‌کننده است و فعلا نمی‌‌‌توان درباره چند ماه آینده اظهارنظر کرد، چه برسد به سال یا سال‌های بعد.