سینما، سینما نیست!

در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰، کارگردانی همچون بهروز افخمی از مرگ سینما گفت و سال پیش هم این تئوری را تکرار کرد. پیش‌بینی اول افخمی اما با رونق سالن‌ها در نیمه دوم دهه ۹۰ رنگ واقعیت ندید و حتی سینمای ایران حیات دوباره را تجربه کرد. همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت که کرونا نه فقط روی سینمای ایران سایه افکند، بلکه این صنعت در کشورهای دیگر نیز با اخلال روبه‌رو شد. با کمرنگ شدن خطر کرونا و بازگشت زندگی به روال عادی، کشورهای صنعتی از وجه سرگرمی سینما بهره‌ای بهینه بردند و اوضاع را به حالت عادی بازگرداندند. در این ایران اما چنین اتفاقی رخ نداد و فروش بالا، محدود به چند فیلم شد. فیلم‌هایی مثل «دینامیت» و «انفرادی» اما از الگویی کلیشه‌شده برای جلب مخاطب عام بهره بردند و مشخص بود که این فرمول به‌زودی کارکرد خود را از دست می‌دهد. به همین خاطر است که حالا فیلم «بخارست» توفیقی را که انتظار می‌رفت به‌دست  نیاورده است.

اتمسفر حاکم بر اجتماع را نمی‌توان نادیده گرفت که باعث شده است سینما رفتن اولویت خیلی‌ها نباشد. در موقعیت کنونی، پیشنهاد اکران فیلم‌های توقیفی مثل «کاناپه» و «قاتل و وحشی» هم بعید است راهگشا باشد. این فیلم‌ها جزو مواردی هستند که با تمهید کلاه‌گیس ساخته شدند و قرار بود پیشرو حل مساله حجاب در سینمای ایران باشند. در خبرهای رسمی از سوی کارشناسان به این نکته اشاره می‌شود که «کاناپه» و «قاتل و وحشی» پیشنهادهای مناسب برای برون‌رفت سینما از بحران فعلی هستند؛ اما تجربه نشان داده است که برای مخاطب ایرانی چنین مسائلی اهمیت چندانی ندارد. کمااینکه بسیاری از فیلم‌ها پس از رفع توقیف، در گیشه شکست خوردند. نمونه‌ آن «به رنگ ارغوان» است که هم نام ابراهیم حاتمی‌کیا را یدک می‌کشید و هم کلیدواژه وزارت اطلاعات پشت آن قرار داشت. قاطبه مخاطب، از سینما سرگرمی آخر هفته را می‌خواهد تا با خیال آسوده روی صندلی لم دهد، پاپ‌کورن بخورد و کمی از فشار زندگی بکاهد. آیا فیلم‌های کنونی چنین کارکردی دارند؟ آیا حوصله‌ای برای مخاطب باقی مانده است؟

در سال‌های اخیر دسترسی به پردیس‌های سینمایی راحت شده؛ مکان‌هایی چشم‌نواز با رستوران‌های جورواجور و مقادیری اسباب سرگرمی. با این حال فیلم خوب به اندازه کافی در اختیار مخاطب قرار نگرفت و آرام‌آرام لذت تماشای فیلم روی پرده سینما از بین رفت. تاثیر بالا رفتن هزینه تماشای فیلم در سینما (منظور فقط بلیت نیست) بر شکل‌گیری بحران فعلی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ اما مساله مهم‌تر به کیفیت پایین فیلم‌ها برمی‌گردد.

مخاطب در دوران تعطیلی سینما به خاطر کرونا برای تامین نیاز خود بیش از پیش به سمت پلتفرم‌ها روی آورد و فهمید که می‌توان در خانه نشست و در قالب «اکران آنلاین» فیلم‌ دید. حتی پی برد که می‌تواند کمی صبر کند و به‌جای پرداخت بلیت ۲۰هزارتومانی برای طرح اکران آنلاین، نسخه رایگان آثار را به تماشا بنشیند. وانگهی مخاطب با خرید اشتراک یکی از پلتفرم‌ها با دنیایی از فیلم و سریال ایرانی و خارج مواجه است. به این بیفزایید دسترسی آسان به نسخه‌های اصل فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را که با کمترین هزینه، نیاز چندماهه یک‌نفر را تامین می‌کند. حالا سینما فقط یک کارکرد دارد و آن لذت تماشای دسته‌جمعی یک فیلم است و البته عاملی برای خارج‌شدن از خانه و قرار گرفتن در محیطی که بهانه‌اش تماشای فیلم است و دلیل اصلی، پر کردن وقت فراغت. آیا فضای کنونی جامعه چنین رغبتی در مخاطب ایجاد می‌کند؟ آیا فیلم‌های سینمایی قدرت کشاندن مخاطب حداکثری به سمت خود را دارند؟ آیا فیلمی در سینمای ایران ساخته می‌شود که مختص پرده بزرگ باشد و اگر مخاطب، آن را در سالن نبیند، متضرر می‌شود؟ متاسفانه خیر.