بزرگداشت کامبوزیا پرتوی بهصورت آنلاین برگزار شد
سوگواری مجازی برای قصهگوی واقعگرا
در بخشی از این مراسم مجازی نسرین مرادی، همسر زندهیاد پرتوی با اشاره به جایگاه این فیلمساز، از این گلایه کرد که او با دل پر از دنیا رفت و به خاطر اکران نشدن آخرین فیلمش با عنوان «کامیون» مدتها دوندگی کرد و دست آخر به نتیجهای نرسید. او همچنین به تلاش بیوقفه کامبوزیا پرتوی در عرصه فیلمنامهنویسی تا آخرین لحظههای حیات اشاره کرد.
او سعی میکرد به همه کمک کند
رسول صدرعاملی، کارگردان سینمای ایران که بیشترین همکاری را با کامبوزیا پرتوی داشته است، در این مراسم با تسلیت به فرزندان و همسر و خانواده زندهیاد پرتوی و اهالی سینمای ایران بیان کرد: هیچکدام از خانواده سینما نیست که کامبیز را نشناسد و جزئیات رفتار و کردار دوستداشتنی و دلبریهای درخشانش در همه زمینهها را ندیده باشد. او یک سینماگر تاثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید. او فقط یک فیلمنامهنویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفتوآمد فیلمسازان جوان بود. بچههایی که از شهرستانها فیلمنامه به دست نزد کامبیز میآمدند و از او مشورت میگرفتند. او سعی میکرد به همه کمک کند. ما فیلمنامهنویس خوب کم نداریم؛ اما تفاوت او با همه آنها این بود که فقط برای خودش کار نمیکرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقهمند جدی سینماست، مسوول میدانست و چیزی را دریغ نمیکرد. او یک شخصیت جامع داشت.
فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس و از دوستان دیرین زندهیاد پرتوی از دوران دانشگاه، با ذکر خاطراتی از او در مقاطع مختلف، او را یک هنرمند و فیلمنامهنویس یگانه عنوان کرد که شهودی زیست و خیاموار زندگی کرد و هیچگاه خود را در غم فردا، محصور نکرد. مسعود کرامتی بازیگر، کارگردان و از دوستان قدیمی کامبوزیا پرتوی در این مراسم مجازی با ذکر خاطراتی از او و علاقهمندیاش به زندگی و سینما، درباره لزوم قدردانی بیشتر جایگاه هنرمندان برجسته ایرانی صحبت کرد و گفت: رفتن کامبیز دردهای مرا بیشتر کرد. او دوست من بود و دوستش میداشتم و از بابت رفتنش عمیقا متاسفم؛ اما درد عمیقتر من این است که او میتوانست کارهای بیشتری بکند و بیشتر از اینقدر ببیند.
در بخشی از این مراسم، رخشان بنیاعتماد در یک پیام صوتی، دلنوشتهای را خطاب به پرتوی خواند و گفت: نمیدانم به غم از دست دادن عزیزانی مثل تو فکر بکنم یا به موهبت رها شدن تو از این دنیای عفونی؟ با شیوع کرونا غافل از ابعاد فاجعه فکر میکردم جهان بعد از کرونا حداقل برای نسلهای بعد، جهان بهتری خواهد شد. کرونا ماند؛ ولی انسان دوپا درسی از این شرایط نگرفت.
کامبیز قصهگو میشنوی؟
همچنین فرشته طائرپور در دلنوشتهای که به شکل پیام صوتی خطاب به این راوی سینمای کودکان و نوجوانان خواند، سوگواری خود را از درگذشت این سینماگر بیان کرد. در این پیام صوتی طائرپور گفت: یا حفیظ و یا امین. کامبیز پرشروشور… کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای بچهها را میگویم. بچههای دیروز، بچههای امروز. بچههای فردا و بچههای همیشه را. بچههای فیلم «ماهی»، «گلنار»، «گربه آوازهخوان»، «بازی بزرگان» و… چند روز است که در هوای بارانی نام تو را صدا میکنند و خاطراتشان با تو را مرور میکنند. کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای خندهها و آوازهای حیرت بچهها را میگویم که در سالنهای تاریک سینما، چشم به نور پرده بزرگ دوختهاند تا آقاخرسه و تپله تنبلی و خاله قورباغه را تماشا کنند که جان گرفتهاند و آواز میخوانند و حتی بفهمی نفهمی گاهی هم دور از چشم سختگیران عبوس میرقصند. میشنوی صدای بچهای را که با سربلندی به پدرش میگوید: دیدی گفتم عروسکها هم میتوانند راه بروند و حرف بزنند؟ کامبیز چه خوب به کمک بچهها آمدی تا به بزرگترهایشان بفهمانند که دنیایی مهربانتر و زیباتر از دنیایی که در آن به جان هم افتادهایم هم هست. دنیایی که در آن خرسهای بزرگ و نادان، سرانجام از بچههای کوچک و دانا شکست میخورند. کامبیز شوخطبع و بذلهگو میشنوی هقهق بچهای را که ساعتها در صفی ایستاده و بلیتهای گیشه تمام شده؟ کامبیز میشنوی صدای بانوی میانسالی را که از خارج تلفن کرده و میگوید خوشحالم که قهرمان کودکی من گلناری بود که خمیر کلوچههایش ترش میشد. گوش کن کامبیز. همه بچههایی که دوباره دست بزرگترهایشان را گرفته و به سینما آمدهاند و دارند با عروسکهای تو در سالن همخوانی میکنند و سالن از صدای آنها و بزرگترهایشان پر از غوغا و نشاط شده…
پیشنهادی برای زندهنگهداشتن یاد بزرگان
تورج اصلانی، کارگردان و مدیر فیلمبرداری سینمای ایران از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بود که به ذکر خاطرات و شاخصههایی از کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم «کامیون»، انتخاب بازیگر و … در این فیلم پرداخت.اصلانی در بخش پایانی صحبتهایش پیشنهاد گردآوری آثار این فیلمساز را مطرح کرد و گفت: خواهش میکنم از کانون کارگردانان و آقای تابش، برای اینکه پرتوی و پرتویها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیاید. هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصههای بسیار زیادی دارد که لازم است گردآوری شود. آقای پرتوی آدم بخشندهای بود و دوست داشت قصه بگوید و برایش مهم نبود که چه کسی آن را میسازد. این حرکت روح او را شاد خواهد کرد.
فریدون جیرانی، کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای ایران در بخشی از این مراسم بهصورت تلفنی روی خط آمد و در سخنانی ضمن تسلیت ضایعه درگذشت کامبوزیا پرتوی به سینمای ایران، کاوه و کسری پرتوی، نسرین مرادی و فرشته صدرعرفایی گفت: خانم طائرپور به کامبیز قصهگوی دنیای مهربانیها اشاره کرد و این دنیا که او در فیلمهای کودکانه پایان دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول پایان جنگ است و امید به اینکه ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادیهای بیشتر حرکت میکنیم. در این دوره، دو فیلمنامه «دایره» و «قطعه ناتمام» از کامبوزیا پرتوی، به نظر من مشخصترین فیلمهای او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلمهای آقای صدرعاملی، فیلم «خیابانهای آرام»، فیلم «فراری» و … بگردی و این جستوجو ادامه دارد و پایانی ندارد.