چشم‌انداز چالش‌های شرکت‌های بورسی

موضوع دیگر، کسری بودجه دولت و تامین مالی از سوی بازار سرمایه است که با فشار فروش اوراق و برداشت از حساب شرکت‌های دولتی بزرگ صورت می‌گیرد. بنابراین اینها به عنوان ریسک‌های بازار شناسایی می‌شوند و متاسفانه بودجه‌ای که باید به بازار، انرژی و علائم مثبت دهد، برعکس عمل می‌کند. بازارسرمایه یعنی رونق تولید؛ اما متاسفانه بسیاری از مسوولان، شناخت درستی از بازارسرمایه ندارند. بورس یعنی تولید و بهتر است به جای سهامداران بورس از سرمایه‌گذاران تولید نام ببریم تا مفهوم درست این بازار را متوجه شوند. بودجه باید اشتیاق و شوق سرمایه‌گذاری را افزایش دهد؛ اما به پاشنه‌آشیل سرمایه‌گذاری تبدیل شده است. موضوع بعدی، قیمت‌گذاری دستوری است که باید دید، اگر دولت به اتخاذ سیاست‌های غلط در این بخش ادامه دهد، باز هم دلالان منتفع خواهند شد یا خیر. به‌منظور جلوگیری از ورود دلالان به معاملات، برخی کالا‌ها به بورس‌کالا هدایت شدند؛ اما حجم قابل‌توجهی ندارند که بر سود شرکت‌ها تاثیر‌گذار باشند.تصمیمات خلق‌الساعه از دیگر مواردی است که برای بازارسرمایه چالش محسوب می‌شود.

در بخش عوارض صادراتی دیدیم که تصمیم خلق‌الساعه چقدر بازار شرکت‌ها را تقدیم رقبای روسی کرد و چه ضربه بزرگی به آنها زد. این تصمیمات موجب ضعف بازار است و امیدواریم با عقلانیت اتخاذ شوند و اهالی بازارسرمایه در این تصمیمات دخالت‌‌‌ کنند و به بخش کارشناسی تصمیمات بیفزایند. اقتصاد جهانی، یعنی رکود یا رونق و افزایش قیمت‌های جهانی بر بازار کامودیتی‌محور ما و بر شرکت‌ها تاثیر‌گذار است. همچنین نرخ بهره بین‌بانکی برخلاف مصوبه دولت به جای زیر ۲۰‌درصد، باز هم بیش از این رقم است که بر جذابیت بازار‌های پولی می‌افزاید و باعث خروج پول از بازار سرمایه می‌شود. در این میان، این سوال مطرح می‌شود که دولت چگونه با دلالی مبارزه خواهد کرد، چون دلالی بدون ریسک با حاشیه سود حداکثر در مقابل بازار سرمایه بسیار مورد توجه بوده و باعث شده است تا منابع از بورس به سایر بازارهایی که قیمت‌گذاری دستوری ندارند، مانند مسکن انتقال یابند.

افزایش قیمت مسکن هم چندان ناشی از روند طبیعی نیست و حدود ۴۰‌درصد حباب دارد؛ اما همه این اتفاقات ناشی از نگاه سیاستگذاران و تصمیمات آنهاست و وقتی بازار تولید و سرمایه‌گذاری در تولید ریسک حداکثری و سود حداقلی دارد، طبیعتا منابع به بازارهای کم‌ریسک‌تر با سود بیشتر هدایت می‌شوند که باید دید دولت و مجلس با قانون مالیات بر عایدی سرمایه و قانون مالیات بر مجموع درآمد چطور می‌توانند بازار دلالی را کنترل کنند تا منابع به سمت سرمایه‌گذاری در تولید هدایت شوند. در مجموع، با توجه به عملکرد یکساله دولت و اینکه نتوانسته است۱۰ مصوبه خود را اجرا کند، به نظر می‌رسد چالش‌های زیادی در زمینه شرکت‌ها داشته باشیم. بسیاری از شرکت‌ها P/ E مناسب و جذابیت قیمتی بالایی دارند؛ اما سردرگمی در بازارها، کسری بودجه، قیمت‌گذاری دستوری، سود بین بانکی و... باعث خروج منابع از بورس شده است. آزاد گذاشتن یک بازار و بازاری دیگر را درگیر کردن، یک نتیجه بیشتر نخواهد داشت؛ فرار سرمایه از بازاری به بازار دیگر و فشار بیشتر بر یک اقتصاد.