دوست دردسر‌ساز چین

اکنون هفت‌ماه از آن زمان می‌‌‌گذرد و احتمالا رئیس‌جمهور چین از آن توصیف درباره روابط کشورش با روسیه پشیمان است. پوتین در جلسه‌‌‌ای که در حاشیه نشست اعضای سازمان همکاری شانگهای در سمرقند ازبکستان برگزار شد، قول داد که پرسش‌ها و نگرانی‌های چین درباره جنگ اوکراین را رفع کند. پوتین و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، به شکل آشکار درباره آن نگرانی‌ها اظهارنظر نکرده‌‌‌اند؛ اما تخمین آن نگرانی‌ها کار دشواری نیست. واقعیت این است که جنگ اوکراین، روسیه را ضعیف کرده، منطقه اوراسیا را به بی‌‌‌ثباتی کشانده و ائتلاف غربی را تقویت کرده است و هیچ‌یک از این تحولات از دید چین، مثبت نیستند.

بیانیه چهارم فوریه سال‌جاری به‌روشنی نشان داد که بنیان دوستی روسیه و چین، خصومت مشترک با رهبری آمریکا بر جهان است. پیروزی سریع روسیه در جنگ اوکراین که چندماه پس از خروج جنجال‌برانگیز نیروهای آمریکایی از افغانستان رخ می‌‌‌داد، می‌‌‌توانست ضربه‌‌‌ای جدید به پرستیژ و قدرت آمریکا در جهان باشد. آن ضربه می‌توانست به نفع چین تمام شود و حتی زمینه را برای حمله چین به تایوان فراهم کند؛ اما آنچه در عمل اتفاق افتاده، این است که جنگ روسیه با اوکراین فرسایشی شده و احتمال شکست روسیه افزایش یافته است. این به‌نوعی ضربه استراتژیک جدی به چین محسوب می‌شود.

یکی از تحلیلگران موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک می‌گوید: «چین برای ناخشنود بودن از تحولات اخیر دلایل زیادی دارد.» آشکارترین دلیل این است که روسیه، مهم‌ترین شریک بین‌المللی چین است. دو کشور به طور رسمی عضو یک پیمان نیستند؛ اما در مجامع جهانی از هم پشتیبانی و مانورهای نظامی مشترک برگزار می‌کنند. شی جین پینگ، پس از رسیدن به مقام ریاست‌جمهوری چین، در نخستین سفر خارجی خود به روسیه سفر کرد. او پوتین را بهترین دوست خود توصیف کرده است؛ اما اکنون به نظر می‌رسد دوستی چین با روسیه به دردسر تبدیل شده، نه دارایی ارزشمند.

نکته مهم دیگر این است که جنگ اوکراین غیر از ضعیف کردن مهم‌ترین شریک بین‌المللی چین، سبب احیای ائتلاف‌های غربی شده است. بار دیگر رهبری آمریکا در جهان کاملا مستحکم و موثر به نظر می‌رسد، سلاح‌های آمریکایی در حال تغییر دادن سرنوشت جنگ اوکراین است و تعداد بیشتری از کشورها در صف پیوستن به ناتو هستند. رسانه‌های چین علاقه‌مند هستند که غرب را در حال افول توصیف کنند؛ اما ناگهان ائتلاف غرب بسیار قدرتمند و موثر به نمایش درآمده است. چین می‌تواند به اینکه «جنوب جهانی» موضع‌گیری خاصی درباره جنگ اوکراین نداشته و حتی به طور ضمنی از روسیه حمایت کرده است، دلخوش باشد. این موضع‌گیری از آن جهت مهم است که تلاش برای جذب کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین، بخش مهمی از رقابت چین با آمریکاست؛ اما واقعیت این است که طرز فکر جنوب جهانی در حال تغییر است. در نشست سمرقند، نخست‌وزیر چین آشکارا گفت: «دوران حاضر، دوران جنگ نیست.» رئیس‌جمهور روسیه هم مجبور شد وعده دهد که حداکثر تلاش خود را خواهد کرد تا جنگ را زودتر به پایان برساند.

از سوی دیگر، در مجمع عمومی سازمان ملل، هند به همراه ۱۰۰کشور دیگر خواستار آن شدند که به رئیس‌جمهور اوکراین اجازه داده شود سخنرانی مجازی داشته باشد. تنها شش‌کشور با روسیه همراهی کردند و خواستار آن شدند که به زلنسکی اجازه چنین سخنرانی داده نشود. نکته بسیار مهم دیگر این است که در داخل و خارج از چین، رئیس‌جمهور این کشور مایل است تاکید کند که خواستار ثبات است؛ اما جنگ اوکراین سبب بی‌ثباتی در منطقه اوراسیا شده است. اخیرا جمهوری‌آذربایجان به ارمنستان حمله کرده و مشخص نیست این جنگ که فعلا با آتش‌‌‌بس پایان یافته، چه وقت بار دیگر از سر گرفته خواهد شد و چه اثراتی بر منطقه و جهان خواهد داشت. از سوی دیگر، بین قرقیزستان و تاجیکستان درگیری رخ داده است. این تحولات برای چین نگران‌کننده و دردسرآفرین هستند.

روسیه ضعیف‌شده و دردسرساز، شریکی کمتر مفید برای چین خواهد بود. موضوع دیگر این است که هنوز نتیجه جنگ اوکراین مشخص نیست. بدترین کابوس برای چین، سرنگون‌شدن پوتین و جایگزین‌شدن او با رهبر طرفدار غرب است. این اتفاق غیرمحتمل است؛ اما غیرممکن نیست. البته ضعف روسیه تا اندازه‌‌‌ای به نفع چین است. مسکو اکنون از لحاظ اقتصادی به شکل روزافزون به چین وابسته شده و مجبور است طبق خواسته‌های پکن، معاملات تجاری انجام دهد. برخی تحلیلگران غربی می‌گویند، جنگ اوکراین می‌تواند روسیه را برای همیشه به چین وابسته کند. روسیه و چین نوعی ائتلاف غیر‌رسمی تشکیل داده‌اند؛ زیرا جهان‌‌‌بینی آنها نقاط مشترک زیادی دارد. آنها مشکلی به نام آمریکا دارند که در حال حل کردن آن هستند. با توجه به اینکه اکنون پوتین در موضع ضعف قرار گرفته است، رئیس‌جمهور چین باید از اینکه او را بهترین دوست خود توصیف کرده و دوستی دو کشور را بی‌حد و مرز دانسته است، متاسف باشد.