دیدگاه‌های متناقض

نظرسنجی‌هایی که اوایل سال‌جاری میلادی انجام شد، نشان می‌دهد که بخش اعظم مردم بریتانیا معتقدند، سیستم پادشاهی باید در این کشور حفظ شود؛ اما مشخص نیست که چه میزان از این تمایل و علاقه حاصل جذابیت شخص ملکه و چه میزان، حاصل جذابیت سیستم پادشاهی است و هنوز مشخص نیست که آیا مرگ ملکه سبب می‌شود جنبش‌های استقلال‌طلبی در اسکاتلند و ولز یا کشورهایی نظیر کانادا، استرالیا و جامائیکا شدت پیدا کند یا نه.

هنوز برای قضاوت درباره آنچه رخ خواهد داد، بسیار زود است؛ اما تحلیلگران مختلف در روزهای اخیر دیدگاه‌های خود را درباره آینده سیستم پادشاهی بیان کرده‌اند. عده‌ای از کارشناسان می‌‌‌گویند، با آنکه سیستم پادشاهی همچنان برای مردم جذابیت دارد؛ اما دیدگاه عمومی درباره این سیستم و خانواده سلطنتی با مرگ ملکه تغییر خواهد کرد و از جذابیت آنها کاسته خواهد شد. دوران حاکمیت ملکه الیزابت هفت‌دهه طول کشید و در این دوره طولانی، سوالات کمی درباره مفید بودن این خانواده در دنیای مدرن مطرح شده است.

در مقابل، عده‌ای معتقدند چارلز می‌تواند سیستم پادشاهی را متحول و با دوران جدید سازگار کند. از دید این کارشناسان، چارلز طی چند دهه شاهد حکمرانی موثر مادر خود بوده و درک می‌کند که نقش خانواده سلطنتی باید دگرگون شود. درباره آینده، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح است و آنچه در عمل رخ خواهد داد تا اندازه زیادی به برنامه‌‌‌های چارلز وابسته است. او در سال‌های اخیر اقداماتی انجام داده که نشان‌دهنده تفاوت‌های دیدگاه او با دیدگاه ملکه است.

یکی از تحلیلگران می‌‌‌گوید، سیستم پادشاهی برای مدتی طولانی در انگلستان به حیات خود ادامه خواهد داد. نه چارلز و نه ویلیام کسانی نیستند که سبب تضعیف این سیستم شوند. البته مسلما ملکه الیزابت حائز ویژگی‌های شخصیتی خاص خود بود که سبب جذابیت وی شده بود. معلوم نیست که چارلز یا ویلیام دارای این ویژگی‌های جذاب باشند یا نه. در آینده تغییراتی در سیستم پادشاهی رخ خواهد داد؛ اما از حالا نمی‌توان گفت این تغییرات منفی است.

یکی دیگر از تحلیلگران می‌گوید، در آینده نقش و اثرگذاری خانواده سلطنتی بسیار محدود خواهد شد؛ زیرا چارلز نمی‌‌‌تواند مانند ملکه الیزابت دوم به مدیریت سیستم بپردازد و شرایط کنونی داخل و خارج از انگلستان نیز با گذشته بسیار تفاوت دارد. در مقابل، یکی دیگر از تحلیلگران می‌گوید، چارلز توانایی مدیریت درست سیستم را دارد و تغییراتی را در این سیستم پدید می‌‌‌آورد که باید خیلی وقت پیش شروع می‌‌‌شد. برای مثال او به مسائل زیست‌محیطی علاقه‌مند است و برای رفع بحران‌ها در این حوزه‌ فعالیت خواهد کرد. نکته مهم این است که دیدگاه‌های بدبینانه درباره آینده بیشتر از دیدگاه‌های خوش‌بینانه است. به نظر می‌رسد، تحلیلگران درباره رخ‌دادن تحولات مثبت، تردید دارند. شاید دلیل این تردید، این باشد که تحولات زیادی در صحنه سیاسی و اقتصادی جهان در حال وقوع است و نقش اقتصادهای بزرگ در آینده با آنچه در گذشته وجود داشت، متفاوت خواهد بود. مدیریت تغییرات کار آسانی نخواهد بود.