دو راهی آمریکا یا اتحادیه اروپا
در روند انتخاب جانشین برای جانسون، تمرکز بر مسائل داخلی بود؛ زیرا انگلستان با مسائل اقتصادی بسیار نگرانکنندهای مانند نرخ بالای تورم، بحران انرژی و اختلافنظرهای عمیق با اتحادیه اروپا در حوزههای مختلف مواجه است. تراس در سخنرانی کوتاه روز دوشنبه خود قول داد که برنامههای مشخص و موثری را برای کاستن از مالیاتها، کمک به رونق اقتصاد، حل بحران انرژی و کمک به مردم برای پرداخت صورتحسابهای انرژیشان ارائه کند. با آنکه مسائل داخلی کشور برای دولت و مردم انگلستان اهمیت زیادی دارد، این کشور متحد کلیدی آمریکا و یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان است؛ این یعنی روابط آن با آمریکا اهمیت زیادی دارد.
از روابط بریتانیا و آمریکا بهعنوان «روابط ویژه» یاد میشود؛ زیرا بین دو کشور ارتباطات دیرینه فرهنگی و نزدیکی تاریخی وجود دارد؛ هرچند عبارت «روابط ویژه» بیشتر در لندن به گوش میخورد تا واشنگتن. نکته مهم این است که تراس کمتر از نخستوزیرهای اخیر انگلستان به داشتن «روابط ویژه» با آمریکا علاقهمند است. گفته میشود که او موضوع نزدیکبودن روابط بریتانیا و آمریکا را زیر سوال برده و سال ۲۰۲۱ گفته بود: «نباید نگران این باشیم که از دیدگاه آمریکا به اندازه کافی خوب نیستیم.» تراس همچنین گفته بود که رابطه آمریکا و بریتانیا ویژه است؛ اما دو کشور صرفا با هم در ارتباط نیستند، بلکه با دیگر کشورها نیز ارتباط دارند.
برخی کارشناسان سیاسی در مصاحبه با نیوزویک گفتهاند که استقرار تراس در خانه شماره ۱۰ لندن، سبب تغییرات بزرگی در رویکرد دولت بریتانیا در قبال دولت آمریکا نخواهد شد؛ اما ریسکهایی وجود دارد. بدونشک در برخی حوزهها نوع نگاه دولت جدید بریتانیا با نگاهی که دولت جانسون داشت، متفاوت خواهد بود. در این حوزه باید به چند نکته توجه کرد. نخستین نکته این است که رهبران بریتانیا را معمولا به دو گروه تقسیم میکنند: افرادی که برای رابطه با آمریکا اولویت بیشتری قائلند و افرادی که ارتباط با اروپا برای آنها اولویت بیشتری دارد. با توجه به اینکه بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شده است، احتمالا از دیدگاه تراس، رابطه با آمریکا در اولویت قرار دارد.
توماس گیفت، رئیس و بنیانگذار مرکز سیاست آمریکا در دانشگاه لندن میگوید: «تراس بیش از ریشی سوناک که رقیب او بود، نسبت به اتحادیهاروپا بدبین است؛ این یعنی او کمتر به همکاری فراگیر با اروپا علاقه دارد، بنابراین منطقی است اگر تصور کنیم که در جستوجو برای یافتن یکشریک در صحنه جهانی برای بریتانیا، او به آن سوی اقیانوس اطلس نگاه خواهد کرد، نه اتحادیه اروپا. البته بدون شک تحولاتی که در آینده رخ خواهد داد، بر نوع روابط انگلستان با اروپا و آمریکا تاثیرات عمیقی خواهد گذاشت. هرچند فعلا نمیتوان با قطعیت درباره آینده سخن گفت.»
نکته دیگر این است که پیشبینی جهتگیری سیاسی تراس آسان نیست. با آنکه جو بایدن تمام عمر یک دموکرات بوده، تراس تغییر حزب داده و دیدگاههایش درباره عضویت انگلستان در اتحادیه اروپا تغییراتی داشته است. او در گذشته مدتی عضو حزب لیبرالدموکراتِ میانهرو بود و از باقیماندن انگلستان در اتحادیه اروپا حمایت میکرد. استاد علوم سیاسی دانشگاه لندن میگوید: «نخستوزیر شدن لیز تراس، بیش از آنکه تغییری بزرگ در تمامی زمینهها از جمله روابط انگلستان و آمریکا باشد، صرفا تغییر پرسنل است، به همین دلیل، به احتمال زیاد شاهد تداوم روندهای قبلی خواهیم بود، نه تغییرات بزرگ. تراس قبلا لیبرال دموکرات بود و حالا محافظهکار طرفدار جدایی انگلستان از اتحادیه اروپاست. این تغییر، رویاهای سیاسی او را به نمایش میگذارد و نشاندهنده انعطاف اوست.»
تراس از برخی جنبهها مانند جانسون برای محافظهکارها جذابیت دارد؛ اما دولت او ممکن است اقداماتی انجام دهد که مورد استقبال بایدن قرار گیرد. در حوزه ایرلند، روابط با اتحادیه اروپا و روابط تجاری انگلستان با آمریکا موضعگیریهای دولت تراس میتواند مورد تایید دولت آمریکا باشد. برای مثال، بایدن خواستار صلح در ایرلند شمالی است و این موضوع را آشکارا به نخستوزیر ایرلند گفته است. پیشبینی میشود، تراس نیز به دنبال تنش در ایرلند نخواهد بود.
نکته دیگر این است که در حوزه اولویتهای کلیدی آمریکا شامل مقابله با چین، احیا و تقویت ائتلافهای دموکراتیک در جهان و کمک به اوکراین، بریتانیا تحت نخستوزیری تراس، به طور کامل و مستحکم، شریک و متحد آمریکا باقی خواهد ماند. بایدن گفته است که هرگونه افزایش بودجه نظامی بریتانیا برای تقویت توان ارتش این کشور مورد استقبال واشنگتن است. از سوی دیگر، اگر بریتانیا بتواند به «شراکت دو سوی اقیانوس آرام» بپیوندد، این امر روابط آمریکا و بریتانیا را مستحکمتر خواهد کرد. در دوره نخستوزیری جانسون، آمریکا نگران بروز تنش در روابط انگلستان و اتحادیه اروپا بود که در دوره نخستوزیری تراس نیز این نگرانی ادامه پیدا خواهد کرد.
نکته بعدی این است که تراس، برعکس جانسون، شخصیتی جنجالی شبیه ترامپ نیست. بسیاری از دموکراتها، جانسون را فردی شبیه ترامپ توصیف میکردند و تصمیم او به کنارهگیری از قدرت پس از چند موضوع جنجالآفرین در ماه ژوئیه سبب شد که شباهت وی با ترامپ بیشتر مورد تایید قرار گیرد. نکته دیگر، روابط شخصی بین نخستوزیران بریتانیا و روسایجمهور آمریکاست. نمونههای متعددی از روابط شخصی نزدیک بین دو گروه یادشده وجود دارد؛ از جمله رابطه بین رونالد ریگان و مارگارت تاچر در دهه ۱۹۸۰ و رابطه بین جرج دبلیو بوش و تونی بلر در دهه ۲۰۰۰. اما بعید است که چنین رابطهای بین بایدن و تراس شکل گیرد.
کارشناسان میگویند: «بهآسانی نمیتوان پیشبینی کرد که چنین ارتباطی به وجود خواهد آمد یا نه. وقتی علاقه طبیعی و شباهتهایی وجود دارد، این علاقه و شباهتها بهمرور زمان گسترش پیدا میکند. بعید است که روابط شخصی تراس و بایدن گرم شود.» البته این موضوع مهم را هم باید به خاطر داشت: شدتیافتن رقابتها بین قدرتهای بزرگ و جنگ در اروپا به این معناست که آمریکا و اروپا بهرغم دشواریها، رابطه نزدیک کاری خود را بهویژه در حوزه دیپلماسی حفظ خواهند کرد. مجددا شاهد نزدیکی دو طرف شبیه نزدیکیای که در روابط ریگان و تاچر یا بین جورج بوش و تونی بلر وجود داشت، نخواهیم بود؛ اما تا وقتی تراس به اولویتهای آمریکا احترام بگذارد، روابط دو طرف مستحکم باقی خواهد ماند.