چالشهای ریز و درشت بازار
از اولین چالشها میتوان به ریسکهای سیستماتیک سیاسی و اقتصادی که در سطح کلان تصمیمگیری میشوند، اشاره کرد. تقریبا میتوان گفت که سایه برجام، بزرگترین ریسک بازارسرمایه و دیگر بازارهاست؛ برجامی که در چند روز اخیر، با کوچکترین اخبار مثبت که صحت و سقم آن هنوز مشخص نیست، توانست نقدینگی زیادی را که به صورت پارکشده در بازار وجود داشت، جذب کند و شاهد صفهای خرید و حرکات مثبت در بازار بودیم. دومین عامل سیاستهای انقباضی پولی دولت و افزایش نرخ بهره بینبانکی است که بهتازگی شاهد کاهش آن به صورت محسوس بودیم. سومین عامل، مداخله دولت در شرکتها و بلاتکلیفی در سطح کلان و نداشتن خطمشی سیاسی و اقتصادی است که ضعف مدیریت در سطح کلان، باعث عدماعتماد سرمایهگذاران به تصمیمات دولت است. عامل چهارم، قیمتگذاری دستوری است که همواره مورد انتقاد سهامداران بوده و تداعیکننده اقتصاد دولتی است. نکتهای که در خصوص کنترل قیمتها باید به آن اشاره کنیم، این است که اگرچه دولتها همیشه برای قیمتگذاری دستوری دلایل و توجیهاتی همچون مقرونبهصرفه بودن برای قشر مصرفکننده یا ثبات اقتصادی را میآورند، اما کنترل قیمت در اکثر موارد، اثر معکوس داشته است.
عامل پنجم، نوسانات نرخ ارز و از همه مهمتر، اختلاف قیمت ارز نیمایی با فردوسی است که بهتازگی در محدوده مشخصی قرار گرفته است و از مسائل سیاسی پیروی میکند. در زمینه چالشهای سازمانی میتوان به مسائلی ریزتر از چالشهای کلان اشاره کرد. اولین چالش سازمانی، از دست رفتن اعتماد سهامداران است که حدود دو سال از شروع ریزشها میگذرد و همچنان صندوقهایی که به جهت توزیع ثروت به مردم ارائه شدهاند، به ارزش اسمی خود باز نگشتهاند. عامل دوم، ترس از ریزشهای قیمتهای جهانی و سیاستهای پولی است که سهامداران بهعنوان یکی از فاکتورهای اصلی در محاسبات خود به کار میبرند. در نهایت، ساختار بازارسرمایه به دلیل وجود دامنه نوسان کم و یکطرفه بودن آن، همواره مورد انتقاد بوده و یکی دیگر از چالشهایی است که در سطح سازمانی میتوان به آن اشاره کرد.