یک قاعده غلط

دامنه نوسان محدود، اساسا عاملی است بر ضد خود؛ یعنی نه‌‌‌تنها باعث کاهش نوسانات سهم‌‌‌ها نمی‌شود، بلکه اتفاقا آنها را افزایش داده و واگرایی قیمت‌ها از ارزش ذاتی را تشدید می‌کند؛ یعنی باعث می‌شود که مدام سهم‌‌‌ها از حباب مثبت به منفی و برعکس حرکت کنند و هرگز در تعادل نباشند. شاهد مثال آن، دو بازار دارایی سرمایه‌‌‌ای دیگر، یعنی ملک و خودرو است که هرگز دامنه نوسان نداشتند و هرگز این سطح از نوسانات را هم نداشتند و هر دو به‌‌‌خوبی از سوی بازارگردان‌‌‌های همان بازارها مدیریت شدند. متاسفانه دامنه نوسان محدود در بازار بورس ایران موافقان و رانتجویان بسیار قدرتمندی دارد که به‌‌‌راحتی اجازه اصلاح آن را نمی‌‌‌دهند؛ یقه می‌‌‌درند و پیرهن چاک می‌دهند که مردم، مبادا بخواهند با افزایش دامنه نوسان غارتتان کنند! جالب اینجاست که همین به‌‌‌اصطلاح فعالان و پدرخوانده‌‌‌های بورس، در تمام بازارها مخالف قیمت‌گذاری دستوری و مداخله هستند؛ به‌‌‌جز خود بازار بورس.

تغییر این قاعده، یعنی افزایش تدریجی دامنه نوسان و کاهش تدریجی حذف حجم مبنا، امری بسیار پسندیده و گویای جسارتی تحسین‌‌‌کردنی است که کارآیی بازار را افزایش می‌دهد. بازار بورس قرار است آینه وضعیت اقتصاد باشد. اصلاحی که قرار است یک‌ماه طول بکشد، نباید یک‌سال به طول بینجامد و بازار را از طراوت و شادابی بیندازد. اگر سهمی یا صنعتی به هر دلیل بنیادی، قرار است در یک روز، ۳۰درصد منفی بخورد، باید مثل تمام بورس‌‌‌های دنیا، همان روز منفی بخورد و همان روز هم عده‌‌‌ای جرات کنند سهم را بخرند و همان روز هم بر‌‌‌گردد؛ نه اینکه دامنه آتش را به کل سهم‌‌‌ها سرایت دهد و کل بازار مدت‌‌‌ها در عزای دسته‌‌‌جمعی باشد. افزایش دامنه نوسان، همبستگی بی‌‌‌دلیل سهم‌‌‌ها را کاهش می‌دهد.