جایگاه طرفین معامله
بهعنوان نمونه قهوه در برزیل و فلفل در هند در بورسهای کالایی این کشورها پذیرفته شده و دادوستد میشوند. بنابراین اگر این نتیجه قطعی شود که دادوستد خودرو در کشور ما اهمیت ویژهای دارد (که البته اینگونه نیز هست) و با توجه به دارا بودن معاملات نقدی قوی، آوردن این محصول به بورسکالا امکانپذیر است. ضمن آنکه بخش قابلتوجهی از مواد اولیه مصرفی خودروسازان ازجمله محصولات فلزی و پتروشیمی در بورسکالا عرضه، معامله و نرخگذاری میشوند. در چنین شرایطی آوردن محصول نهایی به بورسکالا بر شفافیت معاملات خودرو نیز میافزاید.
اگرچه آوردن معاملات خودرو به بورسکالا امری قابل اجرا است اما اجرایی شدن معاملات آن نیاز به الزاماتی دارد. در سالهای گذشته نیز عرضه خودرو در بازار فیزیکی بورسکالای ایران تجربه شد اما به دلیل آماده نبودن الزامات آن، این شیوه معاملاتی تداوم نداشت. معاملاتی که در بازار فیزیکی بورسکالا انجام میشوند، دارای چهار رکن هستند؛ عرضهکننده، خریدار، کارگزاریها و بورسکالا. در این میان بورسکالا بسترسازوکارگزاریها نهادهای هماهنگکننده معاملات بهشمار میروند. برای شکلگیری معاملات خودرو در بورسکالا باید دید چگونه میتوان این ارکان را با شرایط فعلی معاملات خودرو تطبیق داد.
درحالحاضر در نظام معاملات خودرویی، اگرچه شرکتهای خودروساز عرضهکننده بهشمار میروند اما فروش توسط نمایندگیهای خرید و فروش انجام میشود. بنابراین اگر این معاملات به بازار جدیدی تحت عنوان بورسکالا سوق داده شوند باید مشخص شود که نقش نمایندگیهای فروش در این معاملات چه خواهد شد. اگر قرار باشد که فروش خودرو در بورسکالا براساس شیوه معمول معاملاتی بورسکالا باشد، خودروساز عرضهکننده محصول است. متقاضی نیز مرحله ثبت سفارش خرید را از طریق کارگزاران بورس انجام داده و پس از آنکه موفق به خرید از این بازار میشود باید خودرو را از عرضهکننده دریافت کند. در این میان نقش نمایندگیها در فروش حذف میشود. اما باید دید که امکان حذف نمایندگیها از این معاملات وجود دارد یا باید برای آنها نقش جدیدی تعریف کرد. واقعیت آن است که نمایندگیهای فروش خودرو سابقه قوی تاریخی فعالیت در این زمینه دارند و علاوه بر انجام معاملات، ارائهدهنده خدمات پس از فروش به مشتریان نیز هستند بنابراین امکان حذف این بخش به سادگی وجود ندارد و شاید برای اجرایی شدن این شیوه معاملاتی لازم باشد که جایگاهی برای نمایندگیها در فرآیند جدید تعریف شود.
برای حل این مشکل میتوان سازوکاری را برای فروش خودرو در بورسکالا تعریف کرد که کارگزاران فعلی بورسکالا، کارگزار عرضهکننده باشند؛ نمایندگیهای خرید و فروش فعلی خودروسازان نیز کارگزار سمت متقاضی و در ادامه ارائهدهنده خدمات پس از فروش تعریف شوند. به این ترتیب از سویی نمایندگیهای فعلی خرید و فروش از معاملات حذف نشدهاند و از طرف دیگر با تفکیک کارگزار عرضهکننده و متقاضی، احتمال هرگونه فساد در معاملات نیز کاهش یافته است. البته اجرایی شدن این موضوع نیاز به آن دارد که نمایندگیهای فعلی خرید و فروش خودرو مجوز حداقل دورهای کارگزاری خرید خودرو را از بورسکالا دریافت کنند.
روش دیگر حذف نمایندگان فعلی خرید و فروش خودرو از معاملات این کالا و تبدیل آنها صرفا به ارائه خدمات پس از فروش است که این موضوع احتمالا با مقاومت جدی این بخش روبهرو شده و به سادگی قابل اجرا نیست.
تا پیش از این بورسکالای ایران تجربه پذیرش و انجام معاملات محصولات متعددی را داشته است. اگرچه در معاملات این بازار نیز مشکلاتی بهوجود میآید اما این چالشها نسبت به گذشته به مراتب کاهش یافته است. بدون تردید انجام معاملات در بورسکالا به شفافیت بیشتر منجر شده و امکان رصد بیشتر معاملات را فراهم میکند. اما نمیتوان انتظار داشت که با ورود خودرو به بورسکالا قیمتها با افت قابل توجه روبهرو شوند. چراکه بخشی از افزایش قیمت به دلیل ماهیت انحصاری و ناکارآمدی مدیریتی در شرکتهای خودروسازی و بخشی هم به دلیل ماهیت سرمایهای این کالا با توجه به شرایط تورمی کشور است. البته ممکن است با ورود خودرو به این بازار بخشی از تقاضاهای کاذب فعلی موجود در بازار کاهش یابد و این موضوع به تعدیل نرخ کمک کند.
به هر حال ورود خودرو به بورس دارای هزینه معاملاتی هر چند ناچیز برای کلیه ارکان بازار است. در چنین شرایطی اظهارنظر نسبت به صرفه ورود خودرو به بورسکالا بحثی حاکمیتی و سیاستگذاری تلقی میشود. اگر سیاستگذار به این نتیجه برسد که بهترین راه برای ایجاد شفافیت در معاملات خودرو، آمدن به بورسکالا است، باید هزینه موردنیاز صرف شود حتی اگر آمدن خودرو به بورسکالا، یک نیاز میانمدت محسوب شود. البته پذیرش و معامله خودرو در بورسکالا به واقع هزینه چندانی ندارد و صرفا مستلزم لینک چند سامانه اطلاعاتی و احتمالا ابلاغ برخی شیوهنامهها است. در شرایط فعلی که خودرو تبدیل به سرخط خبرها شده صرف هزینه برای ایجاد شفافیت در معاملات حتی برای دوره موقت و با مسوولیت بهعنوان یک مسوولیت اجتماعی و تا حدودی منطقی و درست است.
در شرایط فعلی درصورت انتقال معاملات به بورسکالا امکان شفافسازی معاملات نسبت به خارج از بورس بیشتر است ولی بهطور طبیعی هرنوع محدودیت در حوزه نظام قیمتها فسادزاست.