جدال دولت با کنگره
برجام ممکن است روی یخ نازک قرار بگیرد، اما این بدین معنا نیست که دولت بایدن بهدنبال برخی توافقها- هرگونه توافقی- با ایران است، از همینرو کنگره باید خود را آماده کند. برای شروع باید گفت، زمانی که نوبت به ایران میرسد، دولت بایدن در موقعیت دشواری قرار دارد، تهران همچنان در باب دور تازهای از رایزنیهای مشروط در وین میگوید (مراد دور هفتم است) تهران پس از انتخاب ابراهیم رئیسی به صراحت اعلام کرده است که هیچ توافقی با ایالاتمتحده محقق نخواهد شد مگر آنکه تمامی تحریمهای تحمیل شده آمریکا علیه ایران که پیشتر از آنچه در توافقنامه ۲۰۱۵ لحاظ شده، برداشته شوند. شواهد نشان میدهد پیام توسط آمریکاییها ظاهرا دریافت شده است. اخیرا رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در ارتباط با امور ایران اعلام کرد که تلاشها برای احیای برجام به واسطه تلاش تهران برای توسعه برنامه هستهایاش همچنان در مرحلهای حساس قرار دارد؛ این بدین معنا است که بهرغم بازگشت ایران به رایزنیها، احیای برجام نامعلوم است. در اینجا باید گفت اگر دولت بایدن ناچار شود برجام را کنار بگذارد، راههای مختلفی پیشرو دارد. دولت آمریکا ممکن است بهدنبال تعریف ساختار کمپین جدید فشار حداکثری باشد که ماهیتی چند جانبه دارد (برخلاف کمپین یکجانبهای که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین ایالاتمتحده به راهانداخته بود) یا ممکن است یک فرآیند تازه را به شکلی کامل تعریف کند (نوعی کاهش محدود تحریمها در مبادلات برای توقف بخشی از جنبههای فعالیتهای هستهای ایران) بهنظر میرسد فشار نظامی مستقیم از میان گزینههای قرار گرفته شده روی میز برداشته شده است؛ بهویژه با لحاظ کردن ماجرای خروج نظامی آمریکا از افغانستان و تمایل عمومی دولت آمریکا برای خروج از خاورمیانه.
در این میان با توجه به تاکید دولت بایدن بر احیای تعامل با ایران و پیروی از رویکردی دیپلماتیک در ارتباط با تهران و همچنین اعلام رویکرد متفاوت از سیاستهای دوران ترامپ، بهنظر میرسد زمان پذیرش برجام از سوی آمریکا است. با توجه به این حقیقت که دولت بایدن در باب « پلن بی» پیشبینی و برنامهریزی نکرده، بهرغم تشویق کسانی که در این باب تردید دارند، خطوط چنین ترتیباتی هنوز روشن نیست. خوشبینیهای معمول دولت بایدن موجب شده تا این دولت از رویکردی منفعل پیروی کند. فرض بایدن و دولتش مبنیبراین بود که بتوانند بهسرعت برنامه هستهای ایران را از طریق احیای برجام و سپس مذاکره برای یک توافق طولانیتر و قدرتمندتر در یک جعبه محدود قرار دهند، طبیعتا چنین سناریویی در بهترین حالت ممکن، فرضی سادهلوحانه بوده و هست. هر توافقی که دولت بایدن با ایران دنبال کند باید در اختیار کنگره قرار بگیرد، از همینرو کنگره باید خود را برای اقدام درماههای آینده آماده کند، نهتنها به واسطه تمایل ظاهریاش برای نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران، بلکه به واسطه اینکه وظیفه قانونی در این باب دارد. قانون بازبینی توافق هستهای ایران یا اینارا (INARA) پیکانی است که در اختیار کنگره قرار دارد، براساس این قانون فراموششده، کنگره این حق را دارد هر ترتیبی را که دولت بایدن در جریان رایزنیهای احتمالیاش با تهران از آن پیروی میکند را مورد بررسی قرار دهد. با توجه به اینکه مذاکرات با تهران فعلا به بنبست رسیده است، کنگره باید در مورد ادعای حق خود برای بررسی همه مقولههای مرتبط با صدای بلند صحبت کند. کنگره قادر است این وظیفه را از طریق ارائه بیانیههای عمومی، سخنرانی و ارتباط مستقیم با اعضای دولت به سرانجام برساند. کنگره همچنین باید خود را برای آنچه بعد از ظهور یک توافق احتمالی پس از رایزنیهای محتمل بهدست میآید، آماده کند. «اینارا» بر این مقوله تاکید دارد که کنگره ظرف مدت پنج روز پس از انعقاد توافق بررسیهایش را آغاز کند و این مسوولیت بر عهده دولت است که توافق احتمالی را برای بررسی بهموقع در اختیار کنگره قرار دهد.
اعضای کنگره باید آماده باشند تا جلسات استماع با مذاکرهکنندگان اصلی در دولت بایدن را برنامهریزی کنند و پس از انعقاد توافق، دولت را برای حضور در جلسههای توجیهی، اعم از طبقهبندی شده یا باز فراخوانند. از آنجاکه رئیسجمهوری آمریکا نمیتواند در دوره بررسی ۳۰ روزه تعریف شده تحتلوای اینارا، در باب تحریمها تصمیمگیری کند، ممکن است تلاش کند تا این قانون را به واسطه تمایلش برای دستیابی به توافقی سریعتر و مطمئنتر دور زده و از بررسی توافق در کنگره جلوگیری کند. باید گفت کسانی که نسبت به ترتیبات آتی با ایران محتاط هستند و مشتاق بهدست آوردن اطلاعات اساسی هستند باید از ابزارهای موجود استفاده کنند و در عین حال از اهرمهایی که صرفا شیرینکاری سیاسی محسوب میشوند، اجتناب ورزند. اعتماد بیش از حد به احیای توافق هستهای با تهران همراه با فقدان هرگونه طرح «بی»، مسلما نشاندهنده عدمشناخت درست ایران است. در این میان با توجه به انتقادهای تند در باب سیاستهای ترامپ در ارتباط با ایران، این حقیقت که آیا تعامل دوباره با تهران در راستای منافع و امنیت ملی ایالاتمتحده هست یا نه یا صرفا منعکسکننده یک خواست مشترک و خنثیکردن سیاست نامحبوب ترامپ است. طبیعتا از منظر منتقدان برجام در آمریکا، برنامه جامع اقدام مشترک، یک توافق ضعیف با ایران، بیثمر خواهد بود، به همین دلیل کنگره برای نظارت بر هرگونه توافقی باید آماده باشد. «اینارا» یک قانون ناقص است با این همه تنها ابزاری است که کنگره برای بررسی جانشین برجام احیا شده و بالقوه در اختیار دارد. دولت بایدن ممکن است هنوز « پلن بی» را طراحی نکرده باشد اما کنگره باید در چنین شرایطی آمادگی لازم را داشته باشد.