پرریسک؛ اما جذاب
ارزش پول به اعتمادی است که به آن وجود دارد. پول برای خرید کالا و خدمات پذیرفته میشود؛ صرفا به این دلیل که مردم مطمئن هستند، دیگران در آینده آن را میپذیرند. این گفته برای دلار به همان اندازه درست است که برای طلا. درباره وجود این ویژگی در بیتکوین یا بیارزش بودن آن، استدلالهای زیادی از سوی اقتصاددانها مطرح شده است، اما واقعیت این است که بیتکوین طرفداران زیادی دارد و بر تعداد سرمایهگذاران در آن افزوده شده است. این در حالی است که ارزهای دیجیتال، فاقد بنیانهای نهادی باثباتی هستند؛ بنیانهایی که برای اعتماد عمومی به آنها نیاز است. به همین دلیل، شاهد رشد و سقوط اعتماد به آنها هستیم؛ در نتیجه بازار ارزهای دیجیتال بسیار بیثبات و پرنوسان است.
طی سالهای اخیر، افت و خیزهای بزرگ قیمت بیتکوین، آشکارا این ویژگی را به نمایش گذاشته است. از سوی دیگر، برای بیتکوین و دیگر ارزهای دیجیتال که به «اثبات کار» وابسته هستند، تراکنشها باید پیوسته در یک دفتر کل غیرمتمرکز تایید شود که همان بلاکچین است؛ این یعنی برای بهروزرسانی و تایید تراکنشها ضروری است، میلیونها رایانه، پیوسته کار کنند. انرژیای که برای این فعالیتها و استخراج ارزهای دیجیتال مصرف میشود، در حال حاضر، بیش از انرژی مصرفی کشورهایی نظیر مالزی و سوئد است. اکنون که جهان از زیانهای تغییرات آبوهوایی آگاهتر شده است، قاعدتا باید بیتکوین به ارز غیرجذابی تبدیل شود، اما در عمل بهرغم اینکه این ارز و دیگر ارزهای دیجیتال بیثبات و پرنوسان هستند و سبب هدررفتن انرژی میشوند، پنج عامل سبب شده است تا تعداد زیادی از سرمایهگذاران به سمت این بازار حرکت کنند. این عوامل عبارتند از: جنبه سیاسی، فعالیتهای غیرقانونی که استفاده از این ارزها آن را تسهیل میکند، تمایل به سریع پولدار شدن، خوشبینیهایی که در عصر حاضر به فناوری وجود دارد و توزیع قدرت.
تمایل به ثروتمند شدن سریع با استفاده از فناوریهای پیشرفته بسیار زیاد شده است. ما در عصری زندگی میکنیم که فرصتهای اقتصادی در حال کاهش است. حتی نیروی کاری که تحصیلات دانشگاهی دارد، نمیتواند به یک شغل باثبات با دستمزد خوب و رو به رشد اکتفا کند. هنگامی که فرصتهای اقتصادی کمیاب هستند، طرحهایی که به سرمایهگذاران امکان میدهند سریعتر ثروتمند شوند، بسیار وسوسهانگیز میشوند. تعجبی ندارد که اکنون یک صنعت به مردم میگوید، آنها هم با سرمایهگذاری در بیتکوین میتوانند به ثروت بالا دست پیدا کنند. پول به بازار ارزهای دیجیتال سرازیر شده است؛ زیرا میلیونها نفر در آمریکا و دیگر کشورهای جهان، فکر میکنند سود سرمایهگذاری در این بازار بسیار زیاد است.
از سوی دیگر، این تصور با یک باور دیگر همزمان شده است؛ فناوری آیندهای درخشان برای همه به وجود خواهد آورد و البته به هیچ وجه نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که بیتکوین، حاصل یک نوآوری در فناوری است.
سیستم غیرمتمرکزی که تراکنشهای بیتکوین به آن وابسته است و میتواند بدون نظارت دولت یا نهاد دیگری فعالیت کند، واقعا یک نوآوری و خلاقیت است. بیتکوین به طور بالقوه، قدرت بالاتری برای خرید ایجاد میکند و این یک ظرفیت است که از آن در فعالیتهای غیرقانونی نیز استفاده میشود. معمولا دولتها کنترل قدرت خرید را در دست دارند، اما بیتکوین به دارندگان خود امکان میدهد که خارج از سیستم متمرکز، به تراکنش بپردازند و این عامل جذابیت این ارز دیجیتال است. در واقع، یکی از علل اینکه تعداد زیادی ارز دیجیتال وجود دارد، همین است. در مورد بیتکوین، فقدان یک قدرت کنترلکننده متمرکز، یعنی توانایی تراکنش و قدرت تقسیم وجود دارد. این ویژگی سبب ورود تعدادی زیادی از افراد به فرآیند استخراج شده است. طبق برخی تخمینها در حال حاضر، یکمیلیون نفر در جهان مشغول استخراج این ارز هستند. نکته نگرانکننده درباره این ویژگی، یعنی غیرمتمرکز بودن ارزهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین، این است که از آنها میتوان برای فعالیتهای غیرقانونی استفاده کرد. در ابتدا تقاضا برای بیتکوین عموما در دارکوب وجود داشت و در حال حاضر، طبق برخی تخمینها نیمی از تراکنشهای بیتکوین در فعالیتهای غیرقانونی انجام میشود.
پرسش مهم این است که آیا بیتکوین معضلات اقتصادی را حل میکند؟ عواملی که به آنها اشاره شد، سبب رشد مصنوعی قیمت بیتکوین شده است. تردیدی وجود ندارد که معضلات اقتصادی جامعه با سود بردن مردم از معاملات بیتکوین رفع نمیشود. همچنین هر فایدهای که توزیع قدرت کنترل بر پول داشته باشد، کمتر از زیانی است که از هدر رفتن میزان زیاد انرژی ایجاد میشود. اما آیا بیتکوین ما را از سلطه حکومتها بر اقتصاد رها میکند؟ پاسخ منفی است. بانک مرکزی آمریکا هر سیاستی را که مناسب بداند، اجرا میکند و نجات بورس و اقتصاد، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ عموما به نفع بانکها بود و هزینه آن را مردم عادی دادند. تمایل به کاهش قدرت سیاستمداران و سیاستگذاران قابل درک است، اما راهحل، بیتکوین نیست.
واقعیت این است که احتمال تضعیف سیستم پولی بینالمللی از سوی دولتهای غربی بسیار کم است. همچنین بسیار بعید است که دولتهای یادشده، اجازه دهند، تورم از کنترل خارج شود. امروزه تهدید واقعی از ضعیفشدن دموکراسی، ناتوانی سیستمهای دموکراتیک سیاسی در نظارت بر نخبگان و سیاستمداران مستبد و چندقطبی شدن سیاسی نشات میگیرد و یک ارز جدید این ریسکها را رفع نمیکند. ما به تدابیری نیاز داریم که تضمین کند، سیاستمداران، سیستم اداری، شرکتهای بزرگ فناوری و سرمایهگذاران بزرگ در والاستریت، با مسوولیتپذیری عمل کنند. برای رسیدن به این هدف، ضروری است مشارکت دموکراتیک و نقشآفرینی مردم در امور سیاسی تقویت شود. در این میان، ارزهای دیجیتال از جمله بیتکوین، صرفا توجهات را از آنچه موثر است و باید انجام شود، منحرف میکنند.