بایدن قابل اعتماد است؟
حال این سوال مطرح است که آیا کسی میتواند به وعدههای او درباره توافق هستهای با ایران اعتماد کند یا نه؟ بایدن با این فرض به مقام ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شد که دولت او نسبت به دولت ترامپ، شایستهتر، صادقتر و توانمندتر است، اما رویدادهایی که طی هفتههای اخیر در افغانستان رخ داده، عکس این باور و انتظارات را ثابت کرده است؛ زیرا شاهدیم که حتی رسانههای طرفدار او نیز به انتقاد از عملکرد وی در آن موضوع پرداختند. شاید حق با مشاوران بایدن باشد که مردم در آینده نهچندان دور، موضوع افغانستان را فراموش خواهند کرد، اما قضاوتهای پرنقص بایدن ممکن است سبب شود، درباره مساله ایران به اشتباه بزرگتری از اشتباه افغانستان دست بزند. بایدن با عزم احیای توافق هستهای ایران که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود، در کاخ سفید مستقر شد. سوالی مهم، این است که آیا او همچنان کاملا مصمم است آن توافق پرمشکل را احیا کند یا نه؟ واقعیت این است که آن توافق، اکنون نسبت به زمان امضاشدن، ارزش بسیار کمتری دارد. ترامپ تلاش کرد، ایران را به اصلاح نواقص توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما امضا شده بود، وادار کند و این کار درستی بود. از آن زمان تاکنون، ایرانیها اقدامات زیادی در تضاد با توافقنامه یادشده انجام دادهاند و از محتوای ناقص آن، چنان سود بردهاند که مشخص نیست، حتی توافق جدید میتواند از عبور ایران از مرز توانایی ساخت سلاح هستهای جلوگیری کند یا نه. حتی اگر تدابیر مربوط به لغو محدودیتها در پایان دهه حاضر را نادیده بگیریم، این گفته باز هم صحیح است. با لغو آن محدودیتها ایران برای حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای دسترسی قانونی خواهد داشت.
ایرانیها به جای رعایت سریع توافق سال ۲۰۱۵، یعنی آنچه بایدن به آن تمایل داشت، در مذاکرات وین مواضع مختلفی اتخاذ کردهاند. آنها همانطور که با دولت اوباما رفتار کردند، ضعف بایدن و تمایل او برای رسیدن به توافق به هر قیمت را احساس کردهاند. خروج بیقید و شرط آمریکا از افغانستان و ضربهای که این اقدام به جایگاه آمریکا در جهان وارد کرد، نمونهای از رفتار دولت آمریکاست. حالا تهران باید کاملا مطمئن باشد که میتواند بایدن را مجبور به لغو تمامی تحریمها کند؛ این یعنی حکومت ایران قدرت بیشتری پیدا خواهد کرد، بدون آنکه مجبور شود برنامههای هستهایاش را کنار بگذارد یا رفتارش را در منطقه تغییر دهد.
هر رئیسجمهور منطقی، شجاعت دارد که از آنچه از پیش یک تلاش شکستخورده برای جلب رضایت ایران بوده، کنارهگیری کند. پس از موضوع خروج آمریکا از افغانستان، بایدن باید درباره قضاوتش تجدید نظر کند. او باید تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال کند و از همراهی همپیمانهای منطقهای آمریکا برای وادار کردن تهران به تغییر رفتار بهره ببرد، اما جو بایدن چنین روشی ندارد. او به شکلی احمقانه به قولهای طالبان اعتماد کرد و حال بار دیگر، آماده است تا امنیت غرب و منطقه خاورمیانه را با اعتماد به وعدههای تهران به خطر بیندازد. باید به این نکته توجه کرد که سابقه او در کسب رضایت تهران، به قبل از دوران ریاستجمهوری باراک اوباما برمیگردد.
حالا او به این موضوع باور دارد که دیپلماسی میتواند به شکل معجزهآسایی ایران را به جامعه جهانی بازگرداند. بایدن همانطور که به تصمیم خود برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بدون توجه به تبعات آن عمل کرد، احتمالا بار دیگر به ایده احمقانهای که در ذهنش دارد، مدتهای طولانی پس از آنکه این ایده بیمعنا شده، عمل خواهد کرد. چندی پیش، نخستوزیر اسراییل به واشنگتن سفر کرد تا ترتیبی دهد که بایدن منطقی فکر کند و به دیدگاههای همپیمانهای آمریکا درباره مذاکرات هستهای ایران گوش دهد، اما بدون شک نخستوزیر اسراییل از رفتاری که بایدن در موضوع افغانستان داشت، به نتایجی رسیده است و نمیتواند روی حمایت دولت آمریکا از اسراییل حساب کند. تمام آنچه درباره بایدن میدانیم، به ما میگوید که او کلهشقتر از آن است که موضع خود را در قبال ایران تغییر دهد؛ حتی وقتی تمام مدارک ثابت میکند که باید رفتارش را تغییر دهد. اگر بایدن از ندای درونی خود پیروی کند و به توافق جدید با ایران دست یابد، تبعات آن برای خاورمیانه و امنیت آمریکا بسیار بدتر از تبعات تصمیمی است که درباره خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان گرفت.