ویروس متهم نیست!
آیا میتوانیم کووید-۱۹ را به شکستدادن استارتآپها متهم کنیم و این پاندمی را دلیل اصلی شکستهای استارتآپی بدانیم؟ آیا نقصان شیوهها و نظام سرمایهگذاران و موسسان باعث شکست نشده است؟ آمار آنجلکو (angel.co) نشان میدهد که بیش از هزار شرکت در حال رشد در انگلستان، از زمان شروع قرنطینه در اوایل ۲۰۲۰ برای انحلال و تسویه ثبتنام کردهاند. این تصویر غمانگیز، تنها به تیمهای فناور و استارتآپهای نوپا ختم نمیشود و متاسفانه، بسیاری از غولهای استارتآپی و شرکتهای بلوغیافته و آنهایی که موفقیتهای چشمگیری در جذب سرمایه داشتهاند، دچار مشکل شده و بر اثر نوسانات به چالش جدی کشیده شده یا شکست خوردهاند. بسیاری از استارتآپها با توجه به نوع کسبوکار خود و عمر کم، فاقد داراییهای فیزیکی هستند که نوسانات و شکستها به نابودی کامل آنها منجر میشود و سقوط ارزش سهام یا ارزشگذاری آنها معمولا کمتر قابل جبران است.
این تراژدی روی دیگری نیز دارد. در انگلستان که آمار تکاندهنده انحلال را بررسی کردیم، بهتر است آمار دیگری را نیز مورد توجه قرار دهیم. در این مدت، ۲هزار و ۵۶۲ شرکت، دوره تامین مالی خود را به پایان رسانده و منابع مالی قابل ملاحظهای را جذب کردهاند و از این تعداد، هزار و ۳۶۹ شرکت در مرحله بذری و ابتدایی رشد خود قرار دارند. بررسی سایتهای معتبر جهانی نشان میدهد که همین نسبت بهطور تقریبی در سایر کشورها نیز رخ داده است و میتوان نتیجه گرفت، کووید-۱۹ اگرچه تهدید جدی برای بسیاری از کسبوکارها و استارتآپها بوده است، همزمان فرصت بینظیری برای «کسبوکارهای فردا» و دوراندیش ایجاد کرده است. کووید-۱۹حدود ۳۰ درصد مشاغل کوچک را تعطیل کرده و همزمان مسوول بزرگترین جهش کارآفرینی در قرن ۲۱ شده است. در گزارش نقشه راه آمادگی برای تحول اقتصادی کشورها، ۱۱ اولویت مطرح شده که دو اولویت به بسترسازی برای خلق «بازارهای آینده» اشاره دارد و به صنایع سنتی توصیه شده است که روی نوآوریهای مرزشکن و استارتآپهایی که بر مبنای تحلیل روندهای آیندهپژوهانه و نیازهای آینده شکل گرفتهاند، سرمایهگذاری کنند. شاید بتوان گفت، یکی از کلیدیترین راههای برونرفت از بحران استارتآپها و سقوط شرکتهای سنتی و صاحبنام با قدمت زیاد، حرکت به سمت آشتی با استارتآپهاست؛ طرحی که سالها پیش با عنوان «آصا» (آشتی صنعت و استارتآپ) به معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری پیشنهاد دادم. بسیاری از بازیگران این حوزه، از جمله جب باکلر، موسس و مدیرعامل استارتآپ گیانت شدیدا مخالف است که کووید-۱۹ را مقصر شکست همه استارتآپها بدانیم. آمار تقاضا برای سرمایهگذاری نشان میدهد که اگر ایده خوبی وجود داشته باشد، سرمایهگذاران مشتاقانه آمادگی سرمایهگذاری را دارند. بین جامعه استارتآپی این جمله معروف است؛ «اگر قرار است شکست بخورید، سریع شکست بخورید.» مطمئنا کووید-۱۹ این وظیفه را بهخوبی انجام داد و شکست بسیاری از استارتآپها را سرعت بخشید. آنچه بسیاری از استارتآپها را زمینگیر میکند، تجربه کم موسسان و نداشتن مشاوران قدرتمند در مدیریت سرمایه و سرمایهگذاری است. اغلب شتابدهندهها برای به جریان انداختن سرمایه و سرمایهگذاری مجدد روی ایدههای جدید، بهناچار دید کوتاهی در زمینه سرمایهگذاری و حصول نتیجه دارند و سعی میکنند در کوتاهترین زمان ممکن، کمینه محصول استارتآپها را به بازار عرضه کنند. بنابراین با تامین بودجه سهماهه یک استارتآپ که رشد گسترده و بلندمدت را هدفگذاری کرده است، نمیتوان انتظار داشت به موفقیت دست یابد و رها کردن استارتآپ در بازار پرتلاطم، روانه کردن آن به جنگ بیبازگشت است. در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگری، موقعیت مناسبی است که شرکتهای بزرگ و لوکوموتیوهای صنعت، استراتژیهای خود را بهبود بخشیده و موفقیت خود را تضمین کنند. بدون شک در این مسیر به راهنمایی «تیمهای چندتخصصه همپیوندی» نیاز دارند. در آینده نیز استارتآپهایی در بازار باقی خواهند ماند که از سیاستهای همپیوندی بهرهمند شده و بر بستر نوآوری باز در مسیر خلق بازارهای آینده حرکت کنند و بتوانند خطرات مسیر را در همپیوندی با کسبوکارهای بزرگ رفع کنند.
نباید فراموش کنیم که دنیا در ابتدای راه «تحول استارتآپی» قرار گرفته است و هنوز تجربههای قابل اتکای زیادی وجود ندارد. از یکسو هزاران ایده و تیم از هم پاشیده شده و از سوی دیگر، استارتآپهای یونیکورن و موفق، در حال ساختارشکنی ذهن سرمایهگذاران سنتی و حتی خردهسرمایهداران جوان هستند. این چالشها و تلاطمات، بخشی از ذات دوره بلوغ این زیستبوم و تحول عظیم است که پاندمی کرونا آن را سرعت بخشیده و متاطمتر کرده است.
در پایان میتوان تاثیر پاندمی کرونا بر استارتآپهای ایران را به چند دسته تقسیم کرد: چالشهای مالی، چالشهای توسعه زودهنگام و ناباورانه، منابع انسانی، زیرساختها، قوانینومقررات، محیط کسبوکار و... که برخی از مصادیق آنها عبارتند از: کاهش قدرت خرید مردم به دلیل تعطیلی بسیاری از مشاغل و بهطورکلی رکود اقتصادی، تغییر اولویتهای مردم در هزینهکرد منابع مالی و حرکت جریان نقدینگی، میل به پسانداز و صرفهجویی در امور کمتر ضروری برای مواجهه با بیماری و توان پرداخت هزینههای درمان، از دست دادن قدرت پیشبینی رفتار مردم (تغییر رفتار مشتریان به سمت رفتارهای نامنظم و غیرقابل پیشبینی) و... .
کووید-۱۹ ما را مجبور به استفاده از فضای مجازی کرد و این امر موجب افزایش اعتماد به محصول و خدمات ارائهشده توسط استارتآپها در این فضا شد. از این رو تحول اجباری تحمیلشده، ما را مجبور به اعتماد کرده و در نهایت به تغییر رفتار جامعه منجر شده است. در پایان میتوان گفت، برخی از چالشها به ذات کسبوکار، برخی به شیوه ارائه محصولات و خدمات و برخی به نظام حکمرانی و مشارکت کسبوکارها بازمیگردد. در دسته اول با مطالعات آیندهپژوهانه و متکی به چرخشهای کلیدی، باید ذات کسبوکارها تغییر یابد؛ در دسته دوم، سوار بر موج تحول دیجیتال باید نیازهای جامعه را شناسایی و فرصتهای کارآفرینانه را کشف کرد و در دسته سوم باید با همراهی تیمهای چندتخصصی همپیوند، نظام حاکمیت بنگاه را تقویت کرد.