جاذبهها و دافعهها
از همین رو تصور و پیشبینی خیلیها این بود که به زودی توافق نهایی میشود. درباره جزئیات مذاکرات وین اطلاع چندانی در دسترس نیست و بنابراین هرگونه حدس و تحلیل لاجرم با میزانی از خطا همراه خواهد بود. نمیدانیم مذاکرات دقیقا چه زمانی و بر سر چه موضوعی دچار بنبست موقت شد؟
آیا مشکل در کم بودن امتیازاتی است که آمریکا میخواهد به ایران بدهد یا زیاد از حد بودن امتیازاتی است که ایران میخواهد؟ با وجود این میدانیم که هردو طرف همه تلاش خود را به کار گرفتهاند تا به بهترین توافق از نظر خودشان دست پیدا کنند و البته اختلافنظر میان دو طرف در تعریف توافق مطلوب زیاد است.
واقعیت این است که وقتی به صحنه نگاه میکنیم، هم عواملی را میبینیم که مشوق توافق هستند و هم دلایلی را میبینیم که امکان توافق را کمتر میکنند. بگذارید از دلایل تشویقکننده شروع کنیم. تحلیل صحنه نشان میدهد آمریکا و ایران و حتی سه طرف دیگر مذاکره یعنی چین، روسیه و اتحادیه اروپا به توافق احتیاج دارند.
یک اجماع نانوشته وجود دارد که میگوید این موضوع را دیگر نمیتوان بیشتر از این ادامه داد و در حالت بحرانی نگاه داشت. ظاهرا همه طرفها قبول دارند که به بحران ایجاد شده بر سر فعالیتهای هستهای ایران پایان دهند. پس بیدلیل نیست که اروپاییها و روسها گاهی خود را مشتاقتر از آمریکا برای توافق نشان میدهند.
گویی این پیام را میشنویم که همه طرفها میخواهند کارها و اقدامات و همکاریهای بعدی خود را با حل مساله برجام پیش ببرند.
دولت آمریکا میخواهد هر چه سریعتر و پیش از آغاز رقابتهای انتخابات میاندورهای کنگره با ایران توافق کند تا جمهوریخواهان و حتی برخی دموکراتها در فضای هیجانی انتخابات توافق را مورد حمله شدید قرار ندهند. از طرف دیگر ماموریت بزرگ دولت آمریکا فراهم کردن ساز و برگ مهار چین است و برای این کار لازم است از دغدغهها و نگرانیهای خود در مناطق حساس و بیثبات جهان و از جمله خاورمیانه بکاهد. روسیه و چین هم به این توافق احتیاج دارند زیرا آن را تسریعکننده کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه و مهمتر از آن کاهش زمینههای تنش در این منطقه میدانند. ایران هم به این توافق احتیاج دارد. حسن روحانی میخواهد پیش از ترک پاستور بزرگترین میراث سیاسی هشت ساله خود یعنی برجام را احیا کند و ابراهیم رئیسی هم دوست ندارد در آغاز کار خود با پرونده پیچیده و حجیم هستهای و برجام دست و پنجه نرم کند. افکار عمومی هم تصور میکنند با انجام توافق، قیمت دلار تثبیت شده یا احتمالا کاهش خواهد یافت و این توافق تاثیر روانی مثبتی بر بازار خواهد داشت.
با وجود این، سوال این است که کدام موانع باعث شدهاند توافق به تاخیر بیفتد؟ نخست و از همه مهمتر اینکه بهنظر میرسد دولت بایدن نمیخواهد در این مرحله همه امتیازاتی را که مدنظر دارد به ایران بدهد. به این دلیل که نمیخواهد در مذاکره با ایران در همین مرحله متوقف شود. زیرا آن چیزی که میتواند مخالفان برجام در داخل آمریکا را تا حدی ساکت کند این است که دولت آمریکا بگوید احیای برجام مقدمهای برای انجام مذاکرات جامع و گستردهتر با ایران است و هدف نهایی از این نوع مذاکرات تغییر رفتار ایران است.
این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران بهدلیل بیاعتمادی به آمریکا میخواهد تا حدی اطمینان حاصل کند که این بار واشنگتن نمیخواهد بدعهدیهای گذشته را تکرار کند. معیار و متر سنجش نیت آمریکا از نظر تهران نوع برخورد آمریکا با مذاکرات وین و لغو همه تحریمهایی است که ترامپ بعد از خروج یکجانبه از برجام علیه ایران اعمال کرده است.
تجربه چند سال گذشته به تصمیمگیران در تهران آموخته است فضای سیاسی در آمریکا بیشتر از آنچه تصور میشود، سیال است و تضمینی وجود ندارد که با رفتن بایدن، آمریکا به قولهایی که داده است عمل کند.
از اینرو تلاش مذاکرهکنندگان ایرانی آن است که تا حد ممکن مواردی را که توافق میشود از نظر حقوقی و سیاسی محکم کرده و تثبیت کنند تا پشت کردن به این توافقها مثل گذشته آسان نباشد.
البته بر اهل فن واضح است که در نظام سیاسی آمریکا رئیسجمهور اختیارات اجرایی بسیار زیادی دارد و میتواند با یافتن مفرهای قانونی بسیاری از توافقها را لغو کند.
عبارت مشهوری است که میگوید در آمریکا برای هر کاری که میخواهید انجام دهید حتما میتوانید با کمک وکلا راهکار و توجیه قانونی پیدا کنید. اختلاف دیدگاه تهران و واشنگتن در این مورد باعث شده است که مذاکرات فعلا دچار رکود شود. چند روز پیش سخنگوی دولت اعلام کرد مذاکرات ایران با عربستان آغاز شده است. اتفاقی که بیارتباط با تلاش ایران برای شکست بنبست مذاکرات وین نیست. متحدان آمریکا در منطقه و در راس آنها اسرائیل بهشدت نگران احیای برجام هستند و آن را عامل فعالتر شدن ایران در منطقه میدانند.
ظاهرا آمریکا به این متحدان منطقهای خود قول داده است که توافق وین نگرانیها و دغدغههای آنها را هم در نظر خواهد گرفت. آغاز مذاکرات میان ایران و عربستان میتواند هموارکننده تبادلنظر و کاهش تنش میان ایران و برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان باشد.
توجه کنیم که در طرح کاخ سفید قرار است همگام با کاهش حضور آمریکا در منطقه اروپا به عنوان متحد سنتی واشنگتن و نیز متحد منطقهای آمریکا وظیفه برقراری ثبات در منطقه را بر عهده بگیرد و به همین دلیل اطمینان دادن به متحدان منطقهای آمریکا درباره دوران پس از برجام اهمیت بسیار زیادی برای واشنگتن دارد.
حال مساله این است که باید منتظر بمانیم و ببینیم کدام دسته از عوامل تشویقکننده یا منعکننده، در نهایت غالب شده و دست برتر را خواهند داشت. به صورت طبیعی برای رسیدن به توافق، کوتاه آمدن یک طرف به تنهایی کافی نیست و هر دو طرف باید مواضع خود را تعدیل کنند.
از سوی دیگر این توافق باید بهگونهای باشد که هم مقامات ایرانی و هم مقامات آمریکایی بتوانند در داخل کشور خودشان و در مقابل مخالفان از این توافق حمایت کنند و آن را پیروزی
جلوه دهند. زیرا بهقول دانشمندان علم سیاست هر سیاستی در نهایت ریشههای محلی دارد.
یعنی برای تصمیمگیران مساله اصلی و نهایی این است که بتوانند برای مردم و حامیان خودشان این توافق را یک موفقیت و پیروزی جلوه دهند و از آن دفاع کنند.
بنابراین از نظر آنها به تاخیر انداختن توافق در پرتو قابل دفاع کردن آن در داخل موجه جلوه داده میشود. زمان دقیقی که این اتفاق رخ خواهد داد معلوم نیست.
شاید دو هفته دیگر، شاید دو ماه دیگر و در بدبینانهترین حالت شاید هرگز!