سه خطای شناختی

در ایران نیز واکسن داخلی مدتی است بر سرزبان‌ها افتاده و تاکنون بیش از ۳میلیون دز از واکسن «ایران برکت» تولید شده است. نا اطمینانی که در سایر کشورها در مورد استفاده از واکسن وجود داشت، قابل تعمیم به ایران نیز است. اگر بخشی از جامعه تصمیم بگیرند که واکسن نمی‌خواهند، کاهش سرعت همه‌گیری بیماری بسیار دشوار خواهد بود. متن حاضر به یافته‌های اقتصاد رفتاری می‌پردازد که روی تصمیم افراد به دریافت واکسن مؤثر است.  پژوهش‌های اقتصاد رفتاری طیف وسیعی از قواعد سرانگشتی (Heuristics)، باورها و میانبرهای ذهنی (Mental shor‌cuts) را مشخص کرده است که باعث می‌شوند تا سریع‌تر تصمیم بگیریم. اما این موضوع به افزایش خطای ما در تصمیم‌گیری منجر می‌شود. به‌عنوان‌مثال بار فکری یا مصرف انرژی بیشتر هنگام فکرکردن را مانند مالیات در نظر بگیریم که هر چه زمان بیشتری صرف کنیم، باید مالیات بیشتری بپردازیم. به‌طور معمول از این بار فکری یا بار مالیات (Tax burden) گریزان هستیم و علاقه‌مندیم سریع‌تر و با هزینه (انرژی) کمتری تصمیم بگیریم. در نتیجه همواره در معرض اشتباه هستیم که به آن خطا یا سوگیری شناختی (Cognitive bias) گفته می‌شود. به‌عنوان‌مثال، به تصمیم‌های روزانه‌مان فکر کنیم. چقدر این تصمیم‌ها متاثر از نظر دیگران، باورها و حتی حال ما در لحظه است. آیا تمامی تصمیم‌های خود را بر اساس بررسی موشکافانه پس از جمع‌آوری تمام اطلاعات می‌گیریم. با شناسایی این خطاها در ارتباط با واکسن کووید-۱۹ می‌توان ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی را برای کمک به مردم در تصمیم‌گیری آگاهانه یاری رساند. سه خطای شناختی رایج دراین‌ارتباط شامل سوگیری تایید (Confirmation bias)، سوگیری منفی‌نگری (Negativity bias) و سوگیری خوش‌بینی (Optimism bias) است.

  سوگیری تایید

در سال ۱۹۶۰ یکی از استادان کالج لندن از دانشجویان خود خواست تا یک قاعده برای دنباله اعداد ۲، ۴ و ۶ پیدا کنند. آنها پرسیدند آیا دنباله اعداد ۸، ۱۰ و ۱۲ در این قاعده صدق می‌کند که پذیرفته شد. در نتیجه دانشجویان رابطه را «عدد قبل به‌اضافه ۲» بیان کردند که نادرست بود. آنها روابط مختلف و پیچیده ریاضی را پیشنهاد دادند که یکی پس از دیگری رد شد. تا اینکه یکی از شرکت‌کنندگان رابطه را کشف کرد: هر عددی بزرگ‌تر از عدد قبل! ما به‌طور معمول به شواهد همسو با اعتقادات خود بیشتر توجه می‌کنیم. در مثال قبل، دانشجویان اصرار داشتند رابطه پیشنهادی مطابق با این باور باشد که حتما عدد بعدی زوج است و باید به‌اضافه دو شود. باتوجه ‌به باورهای قبلی پیرامون تولید واکسن و نیاز به صرف زمان و هزینه زیاد، بخشی از مردم با توجه به روند سریع تولید و تایید، اعتماد پایین و بینش منفی از واکسن‌های موجود دارند. این موضوع در مطالعات و پیش از تولید واکسن فایزر (Pfizer) نیز نشان داده شد. به عنوان مثال برخی شرکت کنندگان در این نظرسنجی‌ها اعتقاد داشتند که شرکت‌های داروسازی تنها به دنبال نفع شخصی هستند. از طرف دیگر مواردی که از عوارض جانبی برخی واکسن‌ها در شبکه‌های مجازی نشر پیدا کرده است می‌تواند این باور را فراگیر کند که واکسن می‌تواند به جای پیشگیری، بیماری زا باشد. نکته جالب اینکه برای دو واکسن مبتنی بر ام آران‌ای (mRNA) از فایزر و مدرنا (Moderna)، عوارض جانبی واکسن‌ها در برخی موارد شبیه با علائم کووید-۱۹ مانند خستگی، لرز، سردرد، تب، درد مفصل و درد عضلانی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افراد چنین صحبت‌هایی مبنی بر اینکه «این واکسن‌ها عوارض دارند، سلامت این واکسن‌ها مشکوک است یا باعث بیماری می‌شوند» را به عنوان دلیل قانع کننده‌ای مطابق با باور منفی خود تلقی می‌کنند؛ یعنی عوارض واکسن را نیز شاهدی بر باور نادرست خود می‌دانند که واکسن کووید-۱۹ باعث بیماری است.

  سوگیری منفی‌نگری

بررسی‌ها نشان می‌دهد که انسان‌ها به اطلاعات منفی بیشتر از مثبت توجه می‌کنند. از طرف دیگر باورهای منفی اغلب کاملا قدرتمند بوده و شکستن آنها کار بسیار دشواری است؛ یعنی باورهای منفی ما «چسبنده» هستند، زیرا احتمال تغییر ذهنیت ما نسبت به چیزی که منفی می‌بینیم کمتر از چیزی است که مثبت می‌پنداریم، پدیده‌ای که به‌عنوان «سوگیری منفی‌نگری» شناخته می‌شود. این موضوع ریشه در شیوه زندگی انسان‌های گذشته دارد که برای زنده ماندن به‌ناچار وزن بیشتری به شواهد منفی می‌دادند. به‌عنوان مثال، برداشت‌های مثبت را می‌توان مانند یک ظرف نچسب (تفلون) دانست و در مقابل برداشت‌های منفی را مانند یک ظرف رویی تصور کرد که نه‌تنها به ذهن ما می‌چسبد، بلکه سایر افکار منفی را نیز به خود جذب می‌کند؛ بنابراین معرفی یک واکسن با عوارض جانبی ناخوشایند هرچند کوچک باعث تقویت حس منفی می‌شود که دارای چسبندگی بسیار، مانند ظرف رویی است و بر تصمیمات افراد برای واکسیناسیون در حال و آینده تاثیر می‌گذارد. این برداشت‌های منفی می‌تواند فراتر از یک واکسن برود، و در نتیجه استفاده از سایر واکسن‌ها را نیز تحت‌الشعاع قرار بدهد.

  سوگیری خوش‌بینی

در مورد کووید-۱۹، علائم به‌طور گسترده‌ای متغیر است و بخش قابل‌توجهی از افراد آلوده به این ویروس (۴۰درصد) علائم خفیف یا شرایط بدون علائم را تجربه می‌کنند. اگرچه خطرات کووید-۱۹ ممکن است بسیار زیاد باشد، اما افراد می‌توانند در دام سوگیری خوش‌بینی بیفتند؛ یعنی تمایل به اتخاذ یک دیدگاه بیش از حد خوش‌بینانه در مورد خود و احتمال تجربه رویدادهای منفی را داشته باشند. سوگیری خوش‌بینی باعث می‌شود که فرد خود را در اتاق امنی تصور کند که بیماری فرسنگ‌ها از او دور است. متاسفانه این نوع سوگیری در جوامع بسیار مرسوم است. تالی شاروت (Tali Sharot)، استاد کالج لندن در بررسی خود نشان داد که حدود ۸۰ درصد افراد در جوامع مختلف به این سوگیری دچار هستند. این مساله در تزریق واکسن با جملاتی مانند «من نیازی به تزریق واکسن ندارم، زیرا من بیماری کووید-۱۹ را نخواهم گرفت و حتی اگر هم دچار شوم، خفیف خواهد بود» قابل‌شناسایی است؛ بنابراین، سوگیری خوش‌بینی و عدم باور در معرض بیماری کووید-۱۹ بودن می‌تواند واکسن نزدن را توجیه کند، به‌خصوص اگر فردی به‌خاطر سایر خطاهای رفتاری که پیش‌تر گفته شد علاقه‌ای به واکسیناسیون نداشته باشد.

  چاره چیست؟

چنداستراتژی یا تلنگر (Nudge) وجود دارد که ارائه‌دهندگان خدمات درمانی می‌توانند برای مقابله با سوگیری‌های شناختی فوق استفاده کنند زیرا واکسیناسیون در جامعه جدای از اینکه چه واکسنی استفاده می‌شود امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری است. ارائه‌دهندگان خدمات درمانی باید نقش واکسن‌ها را در تحریک سیستم ایمنی که از افراد در برابر عفونت محافظت می‌کند توضیح دهند. این موضوع که واکنش‌زایی (Reactogenicity) نام دارد نشانه‌ای از پاسخ مثبت بدن به واکسن و فرآیند یادگیری محافظت از خود در برابر بیماری است. ارائه‌دهندگان خدمات درمانی باید اطمینان حاصل کنند که توضیحات آنها درباره واکنش‌زایی ساده و جذاب است زیرا افراد به‌راحتی می‌توانند در مقابل اطلاعات غلط این توضیحات را به یاد بیاورند. البته این روش می‌تواند اثرات جانبی نیز داشته باشد. در یک تجربه مشابه تلاش شد تا از طریق ارسال پیام‌هایی برای آگاهی افراد از بیماری‌زا نبودن واکسن‌آنفلوآنزا این باور غلط خدشه‌دار شود. در ابتدا افرادی که فکر می‌کردند این نوع واکسن بیماری‌زا است عقیده خود را تعدیل کردند. اما در ادامه این پیام‌ها روی نظر سایر افراد نیز اثر گذاشت و باعث ایجاد شک در آنها شد. افرادی که به این موضوع توجه نمی‌کردند حالا نسبت به تزریق واکسن تردید داشتند که شاید دلیل ارائه این اطلاعات واقعا بیماری‌زا بودن واکسن است. به همین دلیل نمی‌توان انتظار داشت که ارائه اطلاعات به‌تنهایی راه‌حل مساله باشد. بلکه چگونگی محتوای آن نیز مهم است. ازاین‌رو می‌توان تلنگر زیر را به‌عنوان مکمل نام برد.

در حوزه بهینه‌سازی مصرف انرژی، در یک آزمایش دو نوع پیام به خانواده‌ها فرستاده شد. دسته نخست اطلاعات مالی شامل میزان کاهش هزینه‌های یک خانواده با صرفه‌جویی در مصرف انرژی بود. دسته دوم پیام‌ها، اطلاعاتی در مورد اثر کاهش مصرف انرژی بر سلامت فرد را بیان می‌کرد. اینکه این تغییر می‌تواند احتمال ابتلا به بیماری‌هایی مانند آسم و سرطان را برای فرد و خانواده‌اش کاهش دهد. نتایج قابل‌توجه بود! پیام‌های دسته اول اثری در کاهش مصرف انرژی نداشتند و حتی در برخی موارد باعث افزایش ۸ درصدی مصرف انرژی شدند. در مقابل پیام‌هایی با تاکید بر سلامت فرد و خانواده‌اش باعث کاهش ۴ درصدی مصرف انرژی شد. این مقدار در خانواده‌های دارای فرزند به ۱۹ درصد رسید! این تجربه نشان می‌دهد که شیوه چارچوب‌بندی (Framing) مساله برای یک فرد می‌تواند واکنش‌های متفاوتی به همراه داشته باشد. چارچوب‌بندی تزریق واکسن به‌عنوان وسیله‌ای برای محافظت از خانواده فرد می‌تواند اشخاص را به سمت واکسیناسیون سوق دهد، حتی اگر خود را در معرض خطر بیماری یا مرگ نبیند. با گره‌زدن ضرورت تزریق واکسن برای محافظت از خانواده (مانند بیان این موضوع که با امتناع از واکسیناسیون، بیماری را به افراد مسن خانواده خود منتقل می‌کنید و می‌تواند جبران‌ناپذیر باشد) فرد بیشتر مجاب می‌شود تا باورهای غلط خود را کنار بگذارد و به تزریق واکسن تن بدهد.

درحال‌حاضر مساله اصلی کشور تسریع روند تهیه و تزریق واکسن از طرف دولت است. در گام بعد رهیافت‌های اقتصاد رفتاری می‌توانند به‌عنوان مکمل سایر سیاست‌های مرسوم مانند اعطای یارانه عمل کنند. به‌عنوان‌مثال یکی از سیاست‌های رایج در واکسیناسیون الزام افراد به تزریق واکسن به‌منظور بهره‌مندی از برخی خدمات عمومی است. در ایران نیز سیاست مشابه برای تزریق واکسن‌های ایمن‌سازی کودک اتخاذ شده است. این نوع سیاست‌ها در کنار بینش‌های اقتصاد رفتاری می‌توانند جامعه را به سمت مطلوب سوق دهند.