افزایش بیکاران ناامید
کل جمعیت در سن کار کشور (۱۵ سال به بالا) را میتوان در سه گروه «غیرفعال اقتصادی»، «شاغل» و «بیکار» قرار داد. شاغلان و بیکاران در مجموع کل نیروی کار که بهلحاظ اقتصادی فعال محسوب میشوند را تشکیل میدهند. همواره بین این سه گروه از جمعیت جریانهای مختلفی وجود دارد. بهطور مشخص، بیکاری را میتوان وضعیتی بین «غیرفعال» و «شاغل» دانست؛ افراد بیکار در جستوجوی خود یا موفق به یافتن شغل میشوند یا اینکه سرخورده از شکست در یافتن شغل مطلوب و مناسب دست از جستوجو میکشند. بهاین ترتیب، از گروه بیکاران دو جریان خروجی وجود دارد که یا آنها را به گروه «شاغل» پیوند میزند یا آنها را «غیرفعال» میسازد. کاهش در نرخ بیکاری میتواند به هر دو دلیل اتفاق افتاده باشد و قاعدتا نوع دوم یعنی «دست کشیدن بیکاران از جستوجو در پی شکست در یافتن شغل مناسب و در نتیجه پیوستن به گروه غیرفعال» نمیتواند مطلوب ارزیابی شود.
برای آگاهی از اینکه دقیقا کدام یک از این حالات در اقتصاد ایران در یکسال گذشته اتفاق افتاده و باعث کاهش نرخ بیکاری شده، لازم است تا به یکسری اطلاعات دیگر توجه شود. در سال 1398 بهطور کل حدود 35 میلیون و 500 هزار نفر از جمعیت در سن کار ایران غیرفعال، 24 میلیون و 275 هزار نفر شاغل و 2 میلیون و 900 هزار نفر بیکار بودهاند. در بهار 1399 در کنار کاهش نرخ بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی از 4/ 42 به 41 درصد و نسبت اشتغال از 8/ 37 به 9/ 36 نیز کاهش داشته است. این آمار نشان میدهند که در طی فصل بهار از جمعیت شاغل کاسته شده و به جمعیت غیرفعال افزوده شده است. بهعبارت دیگر، این نه جریان از بیکار به شاغل که جریان از بیکار به غیرفعال بوده است که اتفاق افتاده و در نتیجه آن جمعیت شاغل کاهش و جمعیت غیرفعال افزایش یافته است.
با این حال، این روند در تابستان تکرار نشده و در دومین ماه سال نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به بهار 8/ 0 درصد و نسبت اشتغال 9/ 0 درصد افزایش یافته است. این آمار نشان میدهد که در طی فصل تابستان از جمعیت غیرفعال کاسته شده و به جمعیت شاغل افزوده شده است. بهعبارت دیگر، جریان از جمعیت غیرفعال و همچنین بیکار بوده که به سمت شاغل به وقوع پیوسته و در نتیجه جمعیت غیرفعال کاهش و جمعیت شاغل افزایش یافته است. البته باید توجه داشت که وقوع این امر در تابستان جای شگفتی ندارد و همهساله در تابستان بهدلیل وجود مشاغل فصلی کشاورزی، ساختمان و ... بر جمعیت فعال و شاغل افزوده میشود. شاید بهتر باشد تابستان سال 1399 را با تابستان 1398 مقایسه کرد. آمار نشان میدهد که طی این مدت یکساله نرخ مشارکت اقتصادی 1/ 3 درصد و نسبت اشتغال 4/ 2 درصد کاهش داشته است. بهعبارت دیگر، اگرچه نرخ بیکاری کاسته شده اما جریان یکساله به سمت جمعیت غیرفعال بوده و طی این یکسال از تابستان 1398 تا تابستان 1399 از جمعیت شاغل کاسته و بر جمعیت غیرفعال افزوده شده است. آمار پاییز 1399 نیز متاسفانه نشان میدهد که این جریان نامطلوب دوم به سمت گروه غیرفعال بوده که همچنان ادامه داشته است. در پاییز نسبت به فصل قبل یعنی تابستان، مجددا نرخ مشارکت اقتصادی 4/ 0 درصد و نسبت اشتغال 3/ 0 درصد کاهش داشته است. بهعبارت دیگر، باز هم بر جمعیت غیرفعال افزوده و از جمعیت شاغل کاسته شده است.
تمام این آمارها نشان میدهد که کاهش نرخ بیکاری تنها سرابی از بهبود اوضاع اقتصادی را نشان داده و واقعیت چیز دیگری است. اگرچه در پاییز سال 1399 نرخ بیکاری به 4/ 9 درصد رسیده که از نرخ بیکاری پاییز 1398 در حدود 2/ 1 واحد درصد کمتر است، اما این جریان از گروه شاغلان و بیکاران به جمعیت غیرفعال بوده که اتفاق افتاده است. در همین مدت یکساله از پاییز 1399 تا پاییز 1398 نرخ مشارکت اقتصادی از 3/ 44 درصد به 4/ 41 درصد و نسبت اشتغال از 6/ 39 به 5/ 37 درصد کاهش یافتهاند. در واقع در طی این یکسال، بهدلیل ادامه شرایط تحریمی و اثرات سوء همهگیری کرونا بر بخشهای مختلف اقتصاد، باز هم از جمعیت شاغلان کاسته شده است و تداوم این وضعیت باعث شده تا افراد به جستوجوی خود برای شغل پایان داده و غیرفعال شوند. این امر بر عکس آنچه در نگاه اول از آمار بیکاری برداشت میشد، به هیچ عنوان خبر خوب و نویدبخشی نیست.