طراحی ساختار چند لایه
صندوقهای بازنشستگی مانند هر نهاد یا موجود زنده روزی متولد میشوند، به مرحله بلوغ و به سن پیری میرسند. با توجه به این تعریف میتوان گفت صندوق بازنشستگی دارای دو مرحله اساسی است. از روز تولد تا رسیدن به نقطه سر به سر مالی و از نقطه سر به سر مالی تا روزی که دیگر نمیتواند ادامه فعالیت دهد. از روز تولد تا نقطه سر به سر مالی با توجه به تعداد زیاد بیمه پردازان و تعداد کم مستمریبگیران، صندوق دارای مازاد مالی است. در مرحله بعد، دریافتی ماهانه (تحت عنوان حق بیمه) کفایت تامین هزینههای مالی (تحت عنوان پرداخت مستمری) را نمیکندو صندوق دچار کسری سالانه میشود که باید از منابع جمعآوری شده مرحله قبل استفاده کند.
با توجه به مورد پیش گفته، کسری یا بهعبارتی ناتوانی در پرداخت تعهدات، از مرحلهای به بعد سرنوشت محتوم هر صندوق بازنشستگی است و فرقی نمیکند. این صندوق در کشور در حال توسعه باشد یا توسعه یافته. موضوع سالمندی عمدهترین علت این موضوع است. کاهش تعداد بیمهشدگان و افزایش تعداد مستمری بگیران ناشی از انتقالات جمعیتی با گذشت زمان کسری و در نهایت بحران ایجاد میکند.
در کشورخودمان، علاوه بر موضوع انتقال جمعیتی فوق، شرایط اقتصادی، رکود، شرایط بازار کار، بیکاری، عمق کم بازار پول و سرمایه، تورم و... را باید اضافه کرد. این شرایط جذب بیمه شده و حفظ ارزش ذخایر را با سختی مواجه ساخته است. علاوه بر آن، تصویب تعدادی قانون با مضامین بازنشستگی پیش از موعد، میزان قابلتوجهی به تعداد موجود مستمریبگیران اضافه کرده است، بازنشستگان جوانی که تعداد سالهای بهرهمندی شان از مستمری بازنشستگی از تعداد سالهای بیمه پردازیشان بیشتر است. نتیجه چنین اقداماتی که توسط دولت و مجلس انجام شده، منجر به تسریع رسیدن به موعد نقطه سربهسری شده است، به گونهای که ساماندهی تعهدات نظام تامین اجتماعی ایران به ابرچالش کشور تبدیل شده است. با این حال در اقدام اخیر ظاهرا جمعی از قانونگذاران اقدام به تکرار تجربیات خطرناک قبلی کردهاند و کاهش سن بازنشستگی حداقل 10 سال را در دستور کار قرار دادهاند. ارزیابی سیاستهای مشابه قبلی میزان ضربه به پایداری نظام بازنشستگی را نمایان میکند.
همان طور که گفته شد این وضعیت، سرنوشت محتوم همه صندوقهای بازنشستگی است. اما این شرایط در کشور ما زودتر اتفاق افتاده است. در چنین موقعیتهایی عموما اصلاح نظام بازنشستگی مورد توجه قرار میگیرد. آنچه در ادبیات مستمری تحت عنوان اصلاحات میشناسیم، در دو نوع اصلاحات قابل طبقهبندی است، هر نظام بازنشستگی از مجموعه پارامترهایی تشکیل شده که به نوعی قرارداد بین فرد و نظام بازنشستگی است. بر این اساس نظام بازنشستگی متعهد میشود که با احراز یک مجموعه از شرایط، فرد استحقاق دریافت مستمری را خواهد داشت. سن بازنشستگی، سابقه مورد نیاز و نرخ تعلق یا انباشت (Accrual Rate) از مهمترین پارامترهای هر نظام بازنشستگی است. این پارامترها بر اساس قانون تعیین میشوند که به مرور با توجه به تغییر شرایط، لازم است به روز شوند. این تغییرات یا اصلاح پارامترها در ادبیات نظام بازنشستگی، اصلاحات پارامتریک
(Parametric Reforms) نامیده میشوند. کشورها اصلاحات پارامتریک را در دستور کار خود قرار دادهاند و با تغییر و بهروزرسانی این پارامترها، سعی در تضمین پایداری بلند مدت مالی صندوقها کردهاند. برخی کشورها با ایجاد ارتباط بین سن بازنشستگی و امید به زندگی، این اصلاحات را بهصورت پویا دنبال میکنند. هر چند اصلاحات پارامتریک نقش مهمی در پایداری بلندمدت مالی صندوقهای بازنشستگی دارند. اما این اصلاحات اقدام نهایی در این خصوص نیستند و لازم است اصلاحات پایهایتر در دستور کار قرار گیرد.
نظامهای چند لایه: آنچه در حال حاضر برای سروسامان بخشیدن به وضعیت نظامهای تامین اجتماعی از سوی نهادهای بینالمللی ارائه و مورد تاکید قرار دارد، نظام تامین اجتماعی چندلایه است. در این دو طرح لایههای ابتدایی برای هدف مبارزه با فقر طراحی شدهاند و هرچه به لایههای بالاتر میرویم خدمات بیمه تکمیلی و مکمل لایههای قبل برجستهتر میشوند. برای استقرار نظام تامین اجتماعی چند لایه برخی از استانداردها براساس تجربیات کشورهای مختلف توسط سازمان بینالمللی کار تعریف شده است. بازنگری این استانداردها بهصورت مستمر درحال انجام است و در حال حاضر نسل چهارم استانداردها مورد توجه قرار دارد و در کشور ما تقریبا تمامی این استانداردها شامل پوشش فراگیر و حق مردم در برخورداری از خدمات تامین اجتماعی، تکلیف حکومت در پیشگیری از فقر، توازن اکچوئری صندوقهای بازنشستگی و تضمین حداقل مزایا رعایت شده است. از آنجا که برای استقرار نظام چندلایه، یک مدل فراگیر و جهانشمول وجود ندارد، نظام چندلایه بومیسازی شده و مدنظر برای اجرا در ایران دارای سه لایه است که لایه اول، مساعدت اجتماعی؛ لایه دوم، بیمههای اجتماعی پایه و لایه سوم، بیمههای اجتماعی تکمیلی است. حرکت به سمت این نظام چندلایه باید به جد در دستور کار قرار گیرد، زیرا تحقق اهداف تامین اجتماعی فراگیر با سیستم و روش فعلی در حال اجرا یا محقق نمیشود یا در صورت تحقق بسیار هزینه بر و پرخطر خواهد بود. اگر مجلس محترم درصدد رفع مشکل نظام بازنشستگی و مشکل پایداری این نظام است، باید تحقق نظام چندلایه را در دستور کار قرار دهد. تصویب قانون مورد بحث نه تنها هیچ کمکی به مقوله اشتغال در کشور نمیکند، بلکه فرصت اصلاح نظام بازنشستگی را از میان خواهد برد.