تعطیلی چاره کار نیست!
بگذارید موضوع را با دو فرض بیان کنم، فرض اول این است که کرونا ممکن است تا سالها همراه ما باشد مثل برخی از بیماریهای واگیردار و همچنین فرض کنید نمیتوانیم نیروی کار موردنیاز بخش درمان را بدون آموزش تامین کنیم. با این دو فرض میتوانیم بحث را آغاز نماییم، امروز مردم عادت کردند حتما صبح که از خواب بیدار میشوند شاهد پخت نانوا و فروش گوشت توسط قصاب باشند و البته امروز مردم تحمل قطعی اینترنت را ندارند، چه رسد به قطعی آب، برق، گاز و تلفن و همچنین برخی از خدمات عمومی دیگر از جمله حملونقل. حال سوال این است، اگر فرض کنیم بیماری کرونا تا ۳۰ سال دیگر دوام بیاورد و همه کارکنان فعلی از گردونه خدمات خارج یا بازنشسته شوند، جایگزین اینها چه کسانی خواهند بود اگر مدارس و دانشگاهها بهخاطر کرونا ۳۰ سال بسته باشند. ممکن است گفته شود این موضوع ۳۰ سال دوام ندارد، دقیقا درست است این مثال زده شد تا موضوع بسته بودن مدارس و دانشگاهها واضحتر بیان شود. یکسال توقف در تامین منابع انسانی برای اقتصاد ایران، تاثیر یکساله خواهد داشت و اگر ۳۰ سال تعطیل شود تاثیر ۳۰ ساله یا ممکن است منجر به تعطیلی کل خدمات شود. بنابراین موضوع بسیار واضح است نمیتوان با تعطیلی به مقابله با کرونا رفت. همچنانکه نمیتوان نانوایی را تعطیل کرد یا نمیتوان واحدهای خدمات درمانی را تعطیل کرد یا اینکه نمیتوان خدمات عمومی را تعطیل کرد وقتی همه تایید میکنند که نمیتوان موارد ذکر شده را تعطیل کرد، پس به همین دلایل ساده برای تامین منابع انسانی بنگاههای تولیدکننده خدمات عمومی باید دانشگاهها بهعنوان مهمترین بنگاه تامینکننده منابع انسانی فعال باشند و مدارس بهعنوان تامینکننده دانشجویان دانشگاهها باید باز باشد. با این توضیحات واضح است که باز بودن مدارس و دانشگاهها یک انتخاب نیست، بلکه یک الزام است همچنان که برخی از کشورهای اروپایی چنین کردند گرچه مدل و الگوی ما کشورهای خارجی نیست ما باید از مدل خود پیروی کنیم اما علت اینکه خارج را مثال زدیم این است که خارجیها در شرایط نرمال به بازگشایی مدارس و دانشگاهها پرداختهاند ما که شرایط نرمال نداریم بهدلیل تحریم یکجانبه آمریکا علیه اقتصاد ایران طبیعتا ما با دلایل مضاعف باید به بنگاههای اقتصادی فرهنگی و آموزشی خود اجازه بازگشایی و آغاز فعالیت بدهیم گرچه ممکن است همین کشورهای غربی مطالبی علیه ما بنویسند مثل اینکه در اسفند ماه آنچنان تبلیغ کردند که انگار کرونا از قم و ایران آغاز شده است. بنابراین ما باید متناسب با وضعیت خود تصمیم بگیریم و در اینجا یک نکته مهم باید ذکر شود، درست است که بازگشایی مدارس و دانشگاهها اجتنابناپذیر است، ولی نباید یادمان برود اجرای پروتکلهای بهداشتی یک امر ضروری و واجب است و دقیقا به همین دلیل است که به همه اولیا و دانشآموزان و کادر آموزشوپرورش و آموزش عالی گفته شده که با مدارس و دانشگاهها برای اعمال پروتکلهای درمانی مشارکت و همکاری لازم انجام دهند. چراکه بدون همکاری معلمان مدرسه و مادران و پدران و سایر دستاندرکاران امر تعلیم نمیتوان به هدف که همان آموزش با رعایت پروتکلهای درمانی است، دست پیدا کرد. بنابراین برای جمعبندی کلی میتوان گفت با توجه به طولانی شدن ویروس کرونا که تا حالا حدود ۷ ماه از شیوع آن میگذرد، باید یاد بگیریم که همراه با ویروس کرونا به فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بارعایت پروتکلها بپردازیم. نمیتوان چرخ فعالیت جامعه را متوقف کرد، میتوان بارعایت پروتکلها کند کرد اما هرگز نمیتوان متوقف کرد چراکه توقف فعالیتهای مختلف و متنوع یک کشور یعنی پذیرش عوارض نرخهای بیکاری دو رقمی و تورم و برخی از آسیبهای جدی اجتماعی از جمله افزایش حاشیه نشینی، افزایش نرخ طلاق و نرخ خودکشی، کاهش نرخ ازدواج و دهها مورد آسیبهای دیگر. البته میدانیم که نباید بهدلیل کاهش فشارهای اقتصادی نرخ مرگومیر ویروس کرونا را افزایش داد، ولی باید بدانیم که بهدلیل ترس از مرگ نباید خودکشی کرد. بهنظر میرسد امروز مردم ایران و جهان ویروس کرونا را پذیرفتهاند و از طرفی دیگر میدانند که باید پروتکلهای درمانی و پیشگیری از جمله زدن ماسک یا فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنند تا بتوانند به زندگی عادی و جاری خود ادامه دهند. اگر دولت بتواند با در اختیار گذاشتن امکانات، بخشی از فرهنگسازی زندگی همراه با ویروس کرونا را هدفگذاری و متناسب با آن امکانات لازم را برای ادامه فعالیتهای آموزشی فراهم کند، بدونشک موفق خواهد شد تا در شرایط کرونا به اهداف آموزش دست پیدا کند. هرگز آموزش مجازی جایگزین آموزش حضوری نخواهد شد، چراکه معلم صرفا وظیفه آموزش به دانشآموز را ندارد، بلکه کردار و گفتار و رفتار معلم مهمترین بخش آموزش یا همان عناصر پرورش دانشآموز است که در آموزش حضوری توسط معلم یا استاد به دانشآموز و دانشجو منتقل میشود به همین دلیل است که هیچ امکان سختافزاری و نرم افزاری جایگزین معلم یا استاد نمیشود. به عبارت دیگر معلم یا استاد جایگزین ندارد، بخش عمده پرورش دانشآموزان و دانشجویان برگرفته از رفتار و نگرش و سبک و سیره نظام آموزشوپرورش و نظام آموزش عالی کشور است که از طریق معلمان و استادان اعمال میشود. در انتها باید موضوع آموزش حضوری را از منظر روانشناسی جامعه شناسی نیز مورد بررسی قرار داد، البته چون در تخصص من نیست من موضوع را صرفا از منظر اقتصاد مورد بررسی قرار دادم که جامعه بدون توقف نیاز به منابع انسانی ماهر دارد که کارخانه تولید این محصول فقط و فقط مدرسه و دانشگاه است اگر مدرسه و دانشگاه بسته باشد محصول از طریق فضای مجازی تولید میشود، اما خاصیت محصول حضوری مدرسه و دانشگاه را نخواهد داشت.