تقابل مستبدان با کارشناسان
اگر یک پیروزی علمی بزرگ رخ ندهد، موج پوپولیسم شدت پیدا خواهد کرد، زیرا رهبران یاد شده سعی میکنند از این بحران به نفع خود بهره ببرند، مردم تلاش میکنند به وضعیت خود سامان دهند و متخصصان بیش از پیش به حاشیه رانده خواهند شد. ناسازگاری غرور رهبران خودکامه و توصیههای تخصصی در دادهها نمایان میشود: یک چهارم جمعیت جهان در چهار کشور یاد شده زندگی میکنند، اما ۵۰ درصد مبتلایان بهویروس کرونا در این کشورها هستند. این نباید سبب تعجب شود، زیرا انکار خطر همهگیری ویروس کرونا مهمترین سیاست حکومتهای یاد شده بوده است. آنها همواره ریسکهای حاصل از این همهگیری را نادیده گرفتهاند یا کوچک قلمداد کردهاند و به جای عمل به توصیه متخصصان، بر دانش خود تکیه کردهاند.
این رفتار یک رفتار کلاسیک تمامی حاکمان خودکامه و مستبد است. در ابتدای شیوع ویروس کرونا در آمریکا ترامپ گفت این ویروس به زودی از میان خواهد رفت. او از زدن ماسک اجتناب میکند و این درحالی است که تعدادی از اطرافیان وی به این ویروس مبتلا شدهاند. او همچنین گردهماییهای انتخاباتی در آریزونا و اکلاهما را لغو نکرد یعنی در ایالتهایی که موارد جدید ابتلا بهویروس کرونا در آنها به سرعت درحال افزایش است. او همچنان میگوید ویروس کرونا بهزودی از میان خواهد رفت و این درحالی است که در دو هفته اخیر در تعداد زیادی از ایالتهای آمریکا شیوع کرونا شدت پیدا کرده است.
رئیسجمهوری برزیل نیز استفاده از ماسک را به یک موضوع سیاسی تبدیل کرده و بدون توجه به تبعات آن، گردهماییهای بزرگ برگزار کرده است. وقتی از او درباره افزایش شدید موارد ابتلا به کرونا در برزیل سوال شد او گفت: «خب که چه؟» او دو وزیر بهداشت برزیل را بهدلیل آنکه درباره بحران همهگیری کرونا هشدار داده بودند برکنار کرد. نخستوزیر هند با اجرای برنامه قرنطینه سبب شد میلیونها نیروی کار مهاجر در مناطق بسیار آلوده شهری باقی بمانند و نتوانند به محل زندگی خود باز گردند. این اقدام بر شدت بحران افزود. هنگامی که این جمعیت عظیم در نهایت به محل زندگیشان بازگشتند ویروس را با خود به آن مناطق بردند و در مناطق روستایی نیز ویروس منتشر شد و این درحالی است که در آن مناطق امکانات بهداشتی و درمانی بسیار کم است. در روسیه ولادیمیر پوتین ماه مارس اعلام کرد همه چیز تحت کنترل است. در آن زمان تعداد افراد مبتلا بهویروس کرونا و مرگ و میرهای حاصل از آن بسیار پایین بود. او حتی تجهیزات بهداشتی و درمانی به آمریکا فرستاد و آمریکا برای آنها پول پرداخت کرد درحالیکه بخش اعظم این تجهیزات غیر قابل استفاده بود.
هر چهار نفر قبل از آنکه شرایط رو به بهبود رود زمینه بازگشایی اقتصاد را فراهم کردند. چندی پیش در ایالاتمتحده موارد جدید ابتلا به کرونا در یک روز به ۵۵ هزار مورد رسید یعنی بیش از کل موارد ابتلا بهویروس کرونا در ژاپن طی شش ماه گذشته. در روسیه طی پنج هفته موارد ابتلا دو برابر شد و همچنان درحال افزایش است و در برزیل و هند به ترتیب طی سه هفته و ۲۰ روز تعداد مبتلاها دوبرابر شد. سیاست این چهار نفر در زمینه بازگشایی اقتصاد با سیاستهایی که در کشورهایی نظیر آلمان، اسپانیا، فرانسه و ایتالیا اتخاذ شده در تضاد کامل قرار دارد. در این کشورها بازگشایی اقتصاد تنها پس از نزولی شدن کامل منحنی تعداد موارد ابتلا به کرونا آغاز شد. واقعیت این است که گرایش حکمرانهای مستبد به نادیده گرفتن توصیهها و نظرات کارشناسان تبعات بزرگ اقتصادی فراتر از مرزهای کشورهای آنها دارد. این گرایشها میتواند ساختارهای تجارت جهانی را مختل یا حتی فلج کند و به توسعه اقتصادی لطمه بزند، ساختاری که طی دهههای متمادی به رشد منجر شده است.
با آنکه نظم جهانی لیبرال نیز نقاط ضعف خاص خود را دارد، جهانی که با سیاستهای مبتنی بر خودکامگی جدید بهوجود میآید محیطی بسیار بدتر برای تجارت است. سیاستهای اقتصادی پوپولیستی بر پلتفرم ملیگرایی مبتنی است و زمینههای همکاری در نهادهای بینالمللی را کاهش میدهد و تضعیف میکند. این یعنی همکاری نکردن با سازمان تجارت جهانی، سازمان بهداشت جهانی، ناتو و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای. همکاری مستلزم کوتاه آمدن در برخی زمینههاست. اما این رهبران برعکس ترجیح میدهند تکروی کنند و نتیجه این تصمیم، سیاستهای بد اقتصادی است. تداوم شیوع ویروس کرونا روند بهبود شرایط اقتصاد جهان را که از پیش کند بوده کندتر خواهد کرد. رقم پیشبینی شده از سوی بانک جهانی در ماه گذشته برای رشد اقتصاد برزیل و هند نسبت به رقمی که ابتدای سال پیشبینی شده بود بسیار کمتر است. وضعیت اقتصادی آمریکا و روسیه نیز بهتر نیست و هر دو اقتصاد سالجاری میلادی حدود ۸ درصد کوچک خواهند شد.
تا کنون سیاستهایی که در این کشورها برای غلبه بر بحران اتخاذ شده به مدیریت بحران منجر نشده و شاهد وخیم شدن شرایط هستیم. اما این پرسش مطرح است که آیا از آنها بازخواست خواهد شد؟ پاسخ دادن به این سوال آسان نیست. این رهبران تا اندازهای بهدلیل نابرابریهای درآمدی در کشورشان به قدرت رسیدهاند و طبیعی است که در شرایط بحرانی کنونی بر شدت این نابرابریها افزوده میشود. جنبشهای سیاسی پوپولیستی در دوران سخت اقتصادی رشد میکنند و تقویت میشوند. در روسیه، تغییر در قانوناساسی به ولادیمیر پوتین امکان میدهد تا سال ۲۰۳۶ در سمت ریاستجمهوری باقی بماند. ترامپ برای رساندن خود به بایدن در نظرسنجیها چند ماه فرصت دارد. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ماه نوامبر یعنی حدود چهار ماه دیگر برگزار خواهد شد. در برزیل بولسونارو با کاهش میزان محبوبیت و درخواستهای مکرر برای استیضاح مواجه است، اما درحالحاضر هیچ عاملی ریاستجمهوری او را تهدید نمیکند. در هند تلاش حزب کنگره در سال ۲۰۱۸ برای برکنار کردن نخستوزیر با شکست مواجه شد و او تا سال ۲۰۲۴ در مسند قدرت باقی خواهد ماند.
در هر چهار کشور یاد شده آزادیهای فردی در خطر است. تحت تاثیر عوامل گوناگون، از افزایش نظارتهای عمومی گرفته تا سانسور واقعیت، میزان آزادی عمل و دسترسی به حقیقت کاهش یافته است. دور شدن از هنجارهای دموکراتیک ۶۰ رهبر سابق جهان را به امضای نامهای برای دادن هشدار درباره در خطر قرار گرفتن دموکراسی وادار کرد. ویروس کرونا سرعت ظهور و افزایش قدرت سیستمهای خودکامه را کم میکند. فرقی نمیکند دستورات تا چه حد مستبدانه باشند، ریسکهایی که سلامت مردم را تهدید میکنند سبب تغییر رفتار آنها میشوند: اگر اوضاع بحرانیتر شود میزان خرید رفتن، رستوران رفتن و حتی حضور در محل کار کاهش خواهد یافت. از دید متخصصان، ریسکهای سیاسی و بیثباتی ادامه پیدا خواهد کرد. بازگشت وضعیت اقتصادی به حالت عادی به ساخته شدن واکسن ایمن و موثر برای ویروس کرونا وابسته است، نه موضعگیریهای روسای مستبد در قبال این ویروس.